تعاریف:
در ابتدا لازم است تفاوت بین خود پسندی با منیت ، خودمحوری، خودبزرگ بینی و خود شیفتگی بیان شود.
تفاوت "منیت"با "خودپسندی (خود شیفتگی) " :
افرادی که "منيت"دارند اولا به "من" خود یا ایگو آگاهی دارند و دوم به متمایز بودن ، متفاوت بودن و برتر بودن "من" خود بر "من " دیگران معتقدند و از چنین جملاتی استفاده می کنند: " مادر من بهترين مادر دنياست"، " کارهایی که من در زندگی انجام داده ام، هیچ کس انجام نداده " ، " هیچ کس به اندازه من سفر نرفته " ، " هیچ کس جاهایی که من رفتم را ندیده " ، "تجرباتی که من در زندگی داشته ام را کسی نداشته " ،"سختی هایی که من کشیدم را هیچ کس نکشیده " ، "زمانی که من جوان بودم همه چیز فرق داشت " ، " رنجی که من کشیدم هیچ کس تابحال نکشیده".
در تمامی این جملات فصل مشترک بروی محوریت من و اهمیت "من" می باشد. شامل : داشته های من، دارایی های من، فعالیت های من ، ارتباطات من ، تجربیات من ، درد های من که همگی حکایت از متمایز بودن ، بهترین بودنِ من ، فاخر بودن من، اهمیت من حکایت دارند.
نکته اینجاست ، فردی که منیت دارد خود را با دیگران قیاس میکند و به متمایز بودن و متفاوت بودن و مهم بودن خود معتقد است .به تفاوتها و تمایز های می بالد و فخر فروشی می کند . درواقع خود را با دیگران قیاس می کند و باور دارد که از دیگران برتر است . اما فرد خودپسند( خودشیفته) دیگران را نادیده می گیرد و قیاس نمی کند. او تنها به عقاید خود میپردازد و مقایسه نمی کند. وقتی دیگران ای وجود نداشته باشند ، دیگر امکان مقایسه برای تشخیص تفاوت ها و تمایز ها معنایی ندارد !
تفاوت "خود محوری" با " خودپسندی (خود شیفتگی) " :
فرد خود محور ، عقاید خود را محور درستی و حقیقت می پندارد. عقاید متفاوت و مختلف دیگران موجب نمی شوند که او به خود شک کند و عقایدش به چالش کشیده شوند. فرد خود محور اندیشه های شخصی و تجربه های شخصی اش را حقیقت می پندارد و دارای ایمانی وهم گونه به عقاید خود ساخته است. با اینکه افراد خود محور دارای ایمانی وهم گونه به افکار خود هستند اما همانند افراد خود پسند ، شیفته افکار خود نیستند.
افراد خود محور تنها بر اساس دانسته و تجربه های شخصی شان تصمیم گیری و انتخاب می کنند . بدون اینکه عقاید دیگران موجب تردید در آنها شود. فرد خود محور ممکن است تبدیل به فردی خود پسند شود اما فرد خود پسند قطعا فردی خود محور است .
تمایز "خود بزرگ بینی" با " خودپسندی (خود شیفتگی) " :
فرد خودبزرگ بین ، خود را بالاتر از اطرافیان می پندارد . فرد خود بزرگ بین به ایگو و من معتقد است و در نتیجه قیاس خود را بزرگ تر از دیگران میپندارد. اما فرد خودپسند (خودشیفته) دارای نوعی حس برگزیدگی است و دیگران را نادیده میگرد و قابل قیاس با خود نمی پندارد.
تمایز "خودپسندی" با "خودشیفتگی" :
علت اینکه در عنوان مقاله از لغت خودپسند بجای خود شیفته استفاده شده این است که لغت خودشیفتگی به معنای شیفتگی به خود و نارسیسم است در اینجا منظور درجه ای پایین تر گرایش به عقاید خود است لذا از لغت خود پسندی استفاده نموده. فرد خودپسند افکار خود را مقدم بر افکار دیگران می داند اما هنوز شیفته افکار خود نشده است .
بخش توضیح :
اگر به یک سگ غذا دهی ، ابراز محبت و قدر دانی می کند و فکر می کند شما خدای او هستید و نسبت به شما وفادار خواهد ماند. اما اگر به یک گربه غذا بدهید فکر می کند بسیار ارزشمند است که شما به او غذا می دهید وظیفه شما غذا دادن به اوست . اگر به فرد قدرشناس محبت کنید او به پاسِ این محبت از شما تشکر و قدردانی می کند و وفاداری خود را اعلام کند . اگر به فردی خودپسند (خودشیفته) احترام گذاشته شود ، او را دچار احساس خودپسندی (خود بزرگ بینی) خواهید نمود و ازین پس از شما انتظار خدمت رسانی دارد. فرد خود شیفته ظرفیت و پتاسیل دریافت لطف ، محبت و خدمت رسانی را ندارد. محبت و خدمات شما ، بعد از مدت کوتاهی تبدیل به وظیفه شما خواهد شد .
خودپسندی ( خود شیفته گی) با اثر دانیتگ –کروگر یا همان توهم دانایی متفاوت است ( فرد با کمترین تسلط برموضوع ، خودش رو شایسته ترین آدم می داند). زیرا تناسب قابل اندازه گیری بین میزان سواد فرد و میزان خودپسندی ( خود شیفتگی) فرد وجود ندارد. هم افراد بی سواد و هم افراد تحصیل کرده حتی در مقطع دکترا دچار خود شیفتگی می شوند .
تشابه خود پسندی با همان توهم دانایی در این است که : در هر دو مقوله فرد خود را صاحب نظری قطعی و صد درصدی می داند و نسبت به عقیده خود هیچگاه دچار ترس یا تردید نمی شود. عدم ترس گاهی از باب جسارت است اما گاهی از باب حماقت است .
حس برگزیدگی در افراد خود پسند ( خودشیفته) موجب می شود تا عقاید متفاوت برا شان ناخوشایند باشد و قبل از شنیدن سخن ، خط بطلان بر گفتار مخاطب بکشند. این افراد تمایلی به مشورت گرفتن یا گوش دادن ندارند . غالبا منتقدِ سخن دیگران هستند و بی استدلال بر نظر دیگران خط بطلان می کشند. فرد خود پسند ، حاضر نمی شود دنیا را از منظر دیگران ببینند زیرا شیفته افکار خود است. در ژرفای وجود خود نمی اندیشد و خود نگری نمی کند اما از دیگران انتظار دارد تا افکارشان را عوض کنند . دیگران وظیفه دارند سازش کنند و تغییر کنند. مثلا وقتی دچار غم ، اضطراب یا ناخوشی می شوند ، دیگران ( همسر، والدین،دوستان) باید تغییری در نحوه رفتار یا گفتار یا کردارشان ایجاد نمایند تا از غم یا اضطرابشان کم شود . تغییر را از محیط بیرون می خواهند و حاضر نیستند از درون تغییر کنند.
فرد خود پسندی که دچار خود محوری است ، به عقاید خود ایمان می آورند تا جایی چشم شان نسبت به واقعیت کور می شود و دست از از جستجوی حقیقت برمی دارند . ایمان کورکورانه به عقاید ، مانع از حقیقت یابی می شود لذا حالتی دُگم و تغییر ناپذیر پیدا خواهند کرد .
تمامی کودکانی که به جهت پرورش غلط والدین یا آموزش پرورش با خودپسندی یا غرور کاذب بزرگ شوند ؛ در خطر ابتلا به خودپسندی (خودشیفته گی) قرار دارند . غرور کاذب پیش زمینه خودشیفتگی است .