پارامترهای دخیل در اعتماد بنفس شامل :
باور به توانمندی ، احساس ارزشمندی درونی ، میزان تاثیر پذیری از قضاوت دیگران ، مسئولیت پذیری، مذهب
بخش اول
توضیح رفتار
1-باور به توانمندی : اعتماد بنفس باوری است که شخص ، نسبت به توانایی هاو ارزش مندی های خود دارد .
اعتماد بنفس باور فرد ، نسبت به توانایی های خودش است. فردی که دارای توانایی و توانمندی است اما به آن باور ندارد، اعتماد بنفس ندارد اما فردی که به توانایی خود باور داشته باشد اعتماد بنفس دارد ، چه توانایی داشته باشد یا نداشته باشد؟ مهم نیست که توانایی دارید یا ندارید مهم این است که نگرش شما نسبت به توانمندی خودتان چگونه است؟ و به چه میزان است ؟ تفاوت در توانمندی نیست ، تفاوت در نگرش نسبت به توانایی است . فردی که پیش از مسابقه باور دارد می تواند برنده باشد اعتماد بنفس دارد و شانس موفقیت را برای خویش بیشتر می کند اما فردی که پیش از مسابقه به خود تردید دارد شانس موفقیت را از خود می گیرد.
ممکن است دارای توانایی باشید اما چون اعتماد بنفس ندارید توانایی تان مجر به نتیجه رسیدن نشود و برعکس آن ممکن است دارای توانمندی نباشید اما چون اعتماد بنفس دارید کارتان به نتیجه برسد .البته به نتیجه رسیدن به معنای به موفقیت رسیدن نیست ، موفقیت با به نتیجه رسیدن متفاوت است.
2-ارزشمندی ها : توانایی ، پیش زمینه و مولد حس ارزشمندی است و این احساس ارزشمندی مولد پیدایش اعتماد بنفس است . به بیان دیگر احساس ارزشمندی حاصل از توانایی ، موجب کسب اعتماد بنفس می شود . در صورت حذف مولد (توانایی) صرفا با وجود حس ارزشمندی می توانیم کسب اعتماد بنفس کنیم . با این استدلال نیاز نداریم تا توانایی یا توانمندی خود را در معرض نمایش و سنجش دیگران بگذاریم . فردی که صرفا باور دارد ارزشمند است ، کسب اعتماد بنفس می کند و نیازی نیست تا با کاری عملی یا اجرایی توانایی های خود را در معرض سنجش قرار دهد . برای کسب احساس ارزشمندی لزوما نیاز به کار اجرایی نیست . گفتار و کردار ما بدون واسطه می توانند احساس ارزشمندی را به ما القا کنند . دعا کردن تنها گفتاری است که با خالق انجام می شود و بدون واسطه حس ارزشمندی را پدید می آورد . ( البته درصورتی که فرد دعا را امری ارزشمند بداند ). لذا لازم است همینجا نقش مذهب را در کسب "اعتماد بنفس" توضیح داده شود :
مذهب ، روشی جهت کسب اعتماد بنفس دارد . مذهبیون کودکان خود را به گونه پرورش می دهند که پرستش خدا و انجام امور مذهبی و ... را اموری ارزشمند نهادینه می کنند. به اموری مذهبی تقدس می بخشند . چنین تربیتی از بدو تولد در ناخودآگاه فرزند نقش می بندد و ارزش آفرینی می شود . تکرار مداوم این تربیت موجب نهادیه شدن آن در باورهای کودکی می شود. در نتیجه رسیدگی به امور مذهبی از همان کودکی امری ارزشمند و مقدس می شود. فرد مذهبی پس از این آموزش با مبادرت به امور مذهبی و مقدسات احساس ارزشمندی را به خود القا می کنند. عبادت موجب آرامشی درونی و رضایتمندی درونی و احساس ارزشمندی می شود ، حس ارزشمندی مولد اعتماد بنفس در شخص می شود . در صورتی که بخواهید اعتقادت مذهبی را از فرد مذهبی بگیرید تنها اعتقاد او توهین نکرده اید ، بلکه به ارزش هایی که بخشی از هویت و اعتماد بنفس اش شده اند آسیب رسانده اید . ***
----------------------------------
(***پاورقی : ما مالک عقایدمان هستیم و عقاید ما ، دارایی های ما هستند نه هویت وجودی ما . افرادی که فکر می کنند عقایدشان همان هویت و شخصیت آنها است ، اگر عقایدشان صدمه ببیند ، هویت شان صدمه خواهد دید. عقاید ما ، دارایی ما هستند نه هویت ما . ما نسبت به دارایی مان مالکیت داریم اما هویت ما دارایی ما نیست. این اجازه را داریم تا عقایدمان را تغییر دهیم اما هویت خودمان را حفظ کنیم . می توانیم دارای عقیده اشتباه باشیم و درخصوص آن بحث کنیم بدون اینکه به هویت مان آسیبی برسد . افرادی که هویت شان آسیب میبیند عقدشان را به اشتباه بخشی از هویت شان کرده اند و عقایدشان مالک آنها هستند و آنها مالک عقایدشان نیستند .
-----------------------------------------
3- میزان تاثیر پذیری از قضاوت دیگران :
اعتماد بنفس از دو منبع درونی و بیرونی تاثیر می پذیرد. اینکه چه میزان از اعتماد بنفس فرد از منبع درونی تاثیر می پذیرد و چه میزان از منبع بیرونی بستگی به هویت فردی و خصوصیات شخصی دارد . افرادی که اعتماد بنفس خود را بیشتر از محیط درونی کسب می کنند، نسبت به ارزش داوری دیگران تاثیر نمی پذیرند اما افرادی که بخش عمده اعتماد بنفس خود را از محیط بیرونی کسب می کنند نسبت به ارزش داوری های دیگران تاثیر پذیرند. مثلا افراد دهن بین با قضاوت های منفی دیگران سریعا دچار دگرگونی درونی می شوند و با قضاوت های مثبت و تشویق دیگران سریعا هیجانی می شوند .
دختربچه 11 ساله ای را درنظر بگیرید که یکسال است مشغول مطالعه و یادگیری زبان انگلیسی است اما بعلت ترس از قضاوت و ارزش داوری سایرین اعتماد بنفس خود را از دست داده و جرات صحبت کردن به زبان انگلیسی را ندارد .با اینکه بصورت بالقوه به زبان انگلیسی مسلط است اما این ترس مانع صحبت کردنش شده و نمی خواهد دانسته های خود را در معرض نمایش سایرین بگذارد تا او را قضاوت منفی بکنند . لذا بعد از مدتی بدلیل عدم بکارگیری آموخته هایش ، دانسته هایش بمرور از حافظه پاک شده و به فراموشی سپرده می شوند . اما برادر کوچک تر دختر که تنها چند ماه است درحال یادگیری زبان است و مهارت چندانی هم ندارد ، چون به ارزش داوری های دیگران اهمیت نمی دهد مدام به انگلیسی صحبت می کند حتی به غلط . جملات انگلیسی را به اشتباه می گوید اما عدم ترس از قضاوت سایرین مانع صحبت کردنش نمی شود ، سرزنش هارا نادیده می گیرد و تحسین های کوچک را بزرگ م می پندارد و برعکس خواهر خود موفق می شود.
4-مسئولیت پذیری
قبل توضیح بخش مسئولیت پذیری لازم است پیش زمینه ای درخصوص زمان شکل گیری اعتماد بنفس از نوع مسئولیت پذیری توضیح داده شود.
با توجه به بازه های زمانی بیان شده در جدول پایین ، کسب اعتماد بنفس توسط مسئولیت پذیری از دوره دوم زندگی دارای اهمیت شاخص می شود.
-----------------------
دوره اول:شش ماهگی یا یکسال اول زندگی (کنش با افراد خانواده و افرادیکه غالبا ارتباط عاطفی با فرزند دارند)
دوره دوم:از شش ماهگی تا 4 الی 5 سالگی . (کنش با افراد خانواده و افرادیکه غالبا ارتباط عاطفی با فرزند دارند)
دوره سوم:ورود کودک به اجتماع (کنش با افرادی که ارتباط عاطفی باکودک ندارند.)
دوره چهارم:بلوغ فکری به معنای باور فرد به خود تغییری برای ساخت جهان بینی بهتر جهت ساخت زندگی ایده آل خود .
-----------------------
کسب اعتماد بنفس در دوره اول و دوم (قبل از ورود به اجتماع)
روش و نحوه تربیت والدین ، مبنای شکل گیری اعتماد بنفس کودک است. کودکانی که در روش تربیتی شان ، براساس توانایی تشویق می شوند کودکانی با اعتماد بنفس می شوند برخلاف کودکانی دائما نسبت به اشتباهات شان سرزنش می شوند .در تربیت اول حس ارزشمندی و دیده شدن به کودک القا می شود و در دومی حس بی عرضه گی و نادیده بودن به فرزند القا می شود. احساس بی عرضه گی ، مولد حس بی ارزشی است و حس بی ارزشی معادل از دست دادن اعتماد بنفس است لذا چنین روش تربیتی منجر به کودکانی بی اعتماد بنفس می شود. کودکی که اعتماد بنفس ندارد ، در کلاس درس جرات پرسش ندارد ، جرات مخالفت ندارد، دچار ترس از ارزش داوری دیگران می شود واین ترس مانع پرسشگری اش می شود. منفعل و بی حرکت باقی می مانند و سازش کردن با ترس و سازگار شدن با محیط را میآموزد.
احساس مسئولیت پذیری از زمانی که کودک وارد جامعه می شوند ارزش والاتری پیدا می کند. لذا از بدو ورود کودک به جامعه مهارت مسئولیت پذیری موجب کسب اعتماد بنفس به گونه ای در درجه ای بالا خواهد شد.
معیار جامعه برای سنجش ارزشمندی فرد غالبا میزان مسئولیت پذیری است . کودکانی که مهارت مسئولیت پذیری را درخانواده می آموزند ، در بدو ورود به جامعه جرات خواهند داشت تا داوطلب مسئولیت های جدید می شوند. "ترس از قضاوت" و "ارزش داوری" دیگران مانع حرکت شان نمی شود و در آزمون جامعه دارای آمادگی هستند . مجبور نیستند ظاهر سازی کنند ، پوشش فاخر و برند بپوشند، کارهای فاخر انجام می دهند، خود نمایی کنند و ... تا برای کمبودهای خود ارزش آفرینی ظاهری کنند.
تفاوت عزت نفس و نداشتن اعتماد بنفس :
در هردو مورد فرد به وضعیت ظاهری خود رسیدگی می کند و سعی می کند تا بهترین خود را به نمایش گذارند . تفاوت ، در ترس نسبت به "ارزش داوری دیگران" است .
فردی که بدلیل عزت نفس آراسته است و به ظاهر خود می رسد ، ترس از "ارزش داوری دیگران" و "قضاوت دیگران" ندارد. فردی بدلیل نبود اعتماد به نفس آراسته می کند و به ظاهر خود می رسد ، از "ارزش داوری دیگران" و "قضاوت دیگران" ترس دارد.
فردی که عزت نفس دارد خود را آراسته می کند تا به خود احترام بگذارد . نبود آرایش و ظاهر ایده آل را مانعی برای عدم حضور در اجتماع نمی داند و وابستگی به زیبا ظاهر شدن ندارد و از اینکه آرایش و زیبایی اش پاک شود دچار ترس و احساس نقصان می شود.
ماندگاری اعتماد بنفس : اعتماد بنفس همانند ظرفی است که پر و خالی می شود نه بنایی که تنها یکبار و برای همیشه ساخته می شود. لازم است فرد توانایی ها ، توانمندی های یا ارزشمندی خود را روزانه ارائه دهد .
ادعا کردن: فرد مدعی لزوما دارای توانمندی نمی باشد. ادعای به توانمندی ، دلیلی از برخورداری آن توانمندی نیست ، جلوه ای از جسارت فرد است . ادعا ، نمایان کننده این است که فرد از اعتماد بنفس کافی برخوردار است . اعتماد بنفس ممکن است کاذب باشد یا حقیقی و ادعای به توانمندی در عمل مشخص خواهد شد.