اینکه «ما خالق زندگی خودمان هستیم» را به عنوان یک جمله انگیزهبخش، بسیار شنیدهایم، اما اینکه چقدر این مفهوم را در عمل و به عنوان نقطه ی برتری مان جدی می گیریم، در برخورد با تضادهای زندگی در رفتارمان نشان می دهیم و در تصمیمات مان جاری می سازیم و در یک کلام «در استفادهی آگاهانه از این توانایی-برای خلق شرایط دلخواه مان-» مهارت داریم، بستگی کاملی دارد به «شناختِ قوانین بدون تغییری» که بر این جهان حاکم است.
ما موجوداتی فرکانسی هستیم. یعنی در هر لحظه از طریقِ توجه کردن به موضوعات متفاوت، فرکانس هایی را به جهان هستی ارسال می کنیم و جهان هستی نیز طبق قوانینی که بر آن مقرر شده، اساسِ آن فرکانس ها را در زندگی ما به شکل اتفاق و تجربه، باز می تاباند و به این شکل، ما در هر لحظه در حال خلق شرایط زندگی مان هستیم.
می توان برای این فرایند، 3 مرحله در نظر گرفت.
مرحله درخواست
مرحله پاسخ جهان به آن درخواست ها
و مرحله دریافت.
آنچه که هر کدام از ما در زندگی مان تجربه می کنیم، چیزی جز پاسخِ درخواست های خودمان یا بهتر است بگویم «بازتابِ فیزیکی و تجربیِ درخواست های فرکانسی مان» نیست. به همین دلیل اگر از آنچه تجربه میکنی، رضایت نداری، تنها فاکتوری که اوضاع را تغییر می دهد، تغییر درخواست هایت(درخواست های ناآگاهانه و فرکانسی که با کانون توجه ات، ارسال می کنی) است. به همین دلیل، «به شناخت رسیدن درباره این مرحله و تسلط بر قانون درخواست»، اساسی ترین موضوع در خلق شرایط دلخواه در زندگی است.
تسلط بر قانون درخواست، یعنی تسلط بر کنترل آگاهانه ی کانون توجه.
چون ما اکثرا درخواست هایمان را ناآگاهانه،از طریق کانون توجه مان و به واسطه «توجه کردن به موضوعات مختلف»، ارسال می کنیم. اما افراد زیادی درباره هماهنگ شدن با قوانینِ زندگی، «درک و تسلط بر قانون درخواست» را نادیده می گیرند و به دنبال ایرادات در مراحل بعدی می گردند.
استفاده ی آگاهانه از نیرویی درونی را به شما یاد می دهد که می توانید به کمک آن، بر «کانون توجه تان» مسلط شوید. زیرا تسلط بر قانون درخواست، یعنی تسلط بر کنترل آگاهانه ی کانون توجه.
این نیرو «قدرت کلام» نام دارد و یکی از سریع ترین، کاراترین و در دسترسترین سلاح ها برای «کنترل کانون توجه» است.
اهمیت قدرت کلام آنقدر است که حتی در قرآن به آیاتی با مضممون لا تخابطنی برمی خوریم که خداوند از پیامبرش می خواهد درباره ناخواسته ها با او صحبت نکند
خطاب به نوح: وَ لا تُخاطِبْنی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا درباره کسانی که ستم کرده اند با من سخن مگوی…
اما متاسفانه اکثر ما، یک عمر است که این نیرو را بر علیه خود به کار برده ایم.
افراد زیادی مرتبا در حال گله و شکایت از اوضاع هستند و متعجبند چرا هشت آنها در گرو نه شان است؛
فروشندگانی که مرتبا در حال شکایت از اوضاع اقتصادی و کمبود مشتری هستند و متعجبند از مشتری های فراوان در مغازه ی هم چراغی شان که از دیدِ آنها استاندارهای بازاریابی را رعایت نکرده است؛
افرادی که در حال شکایت از بدن بیمارشان هستند و متعجبند چرا سلامت نمی شوند؛
افرادی که در حال گله و شکایت از شریک عاطفی شان هستند و متعجبند چرا شانسِ تجربه ی عشق و مودت در روابط را ندارند؛
آنها مرتبا در حال استفاده از این اسلحه قدرتمند(کلام شان)، بر علیه خود هستند، زیرا نه این قدرت درونی و در دسترس رامی شناسند و نه راهِ استفاده از این توانایی- به سود و برای تحقق خواسته هایشان– بلدند!
به «کلام غالبی که این روزها بر زبانت جاری است-خواه با خودت و در گفتگوهای درونی ات یا خواه با دیگران-، فکر کن و از خودت بپرس:
من با این اسلحه، در حال هدایت کانون توجه ام به کدام سو هستم؟!
به نفع خودم و برای توجه به خواسته ها؟!
یا بر علیه خودم و برای توجه به ناخواسته ها ؟!
کلام ما مثل یک اشعه لیزر است که به هر سمتی گرفته شود، کانون توجه مان را به همان سمت هدایت می کند. ما به راحتی می توانیم با این سلاح، فرکانس هایمان را به سمت خواسته هایمان جهت دهی کنیم.
چون طبق قانون، ما با صحبت کردن درباره موضوعات، وارد مدار آن اساس می شویم و به آن اساس قدرت می دهیم و آن را قویتر می کنیم و به جریان می اندازیم. تا جایی که شکل فیزیکی و تجربی به خود می گیرد… و در این بخش، استفاده عملی از این قدرت درونی را برای خلق خواسته هایمان می آموزیم
ما در این بخش یاد می گیریم تا از قدرت کلام مان، برای ساختن باورهای قدرتمندکننده ای بهره بگیریم که مرتباً با تنظیم و تصحیحِ «کانون توجه مان» به ما قدرت اعراض از ناخواستهها و توجه به خواسته ها را می دهند%
زیرا عادتِ ذهن، متمرکز شدن بر بخشِ ناخواسته ی هر موضوعی است، مگر اینکه آگاهانه برای توجه به خواسته ها، تربیت شود.
هدف این بخش، تمرکز آگاهانه بر استفاده از قدرت کلام، برای کنترل ذهن است.
هدف این بخش، «استفاده از قدرت کلام برای ساختن عادت رفتاری قدرتمندکننده ی جدیدی است که تکرارشان، آرام آرام شخصیت مان را تغییر می دهد و آرام آرام تجربه ی جدید و دلخواهی از زندگی به ما می دهد.
مریم شایسته /