فیلم the Irishman عنوان جذابی که امسال هر سینما دوستی را به خود جذب کرده.اگر بخواهیم ویژگیهای جذاب فیلم آیریش من را برشماریم، به فهرست بلندبالایی میرسیم. اول از همه اینکه اسکورسیزی فیلم را ساخته و به نظر اکثر منتقدان بزرگترین کارگردان حال حاضر است که توانسته در ژانر های مختلف , شاهکار های متفاوتی را ارائه دهد. مورد بعدی حضور بازیگران سرشناسی چون رابرت دنیرو، ال پاچینو و جو پشی که دل خیلی از سینما دوستان کلاسیک برای این چنین گروه های بازیگری تنگ شده است. تم فیلم مانند اکثر ساخته های اسکورسیزی جنایی است و به ماجراهای یک تبهکار معروف ایرلندی به نام «فرانک شیران» با بازی رابرت دنیرو میپردازد. در نهمین همکاری رابرت دنیرو با اسکورسیزی، این بازیگر توانا نقش اصلی فیلم را بر عهده دارد.مورد آخر حضور شبکه نت فلیکس است که با توانایی خود نه تنها برای تأمین پشتیبانی مالی بلکه برای اجتناب از شکست در گیشه، با تمامی امکانات به استقبال اسکورسیزی رفته, شبکه ای که در چند سال گذشته پشت پروژه های موفق بسیاری بوده.
با فیلمی رو به رو هستیم که نگاه جدید به سینمای گانگستری دارد که خود اسکورسیزی از تشکیل دهندگان این سینما است.فیلم داستان خوبی را روایت میکند و اجزای آن درست در سرجایشان قرار گرفته است و میتواند کلاس درسی باشد برای سایر فیلم هایی که امروزه ساخته میشوند و فاقد یک سر و شکل داستان درست هستند مثل فیلم Rambo last blood
ما افت و خیز های مافیایی زیادی را در فیلم های اسکورسیزی شاهد بودیم اما او در مرد ایرلندی از همان روش های همیشگی استفاده نمی کند.فیلم با یک جاه طلبی خوب پر از سکانس های متنوع در مکانها و زمانهای مختلف است که با هنرمندی وخلاقیت تدوین گر بسیار کامل و درست از آب درمی آید. در مرد ایرلندی به دلیل این حجم از سکانس های متنوع و فلش بک های متعدد ، مخاطب تنها می تواند از طریق نشانه هایی خاص مثل مراکز اقامتی یا ماشین های لاکچری زمان را تشخیص دهدو به نوعی اسکورسیزی با زیرکی تمام میخواهد شش دانگ حواس مخاطب خودش را در بر داشته باشد
شخصیت پردازی فیلم به خوبی انجام شده است و کارکترها برای ما قابل باور هستند و اسکورسیزی توانسته به خوبی بازی مورد نظرش را از بازیگران بگیرد.رابرت دنیرو کاملا در شخصیت فرانک شیران غرق شده است و گویی این نقش برای او ساخته شده است.رابرت دنیرو ما را به عمق شخصیت فرانک شیران میبرد و نشان میدهد یک تبهکار حرفه ای چگونه در زندگی شخصی به انزوا کیشده میشود و حتی نمیتواند با دختران خود ارتباط برقرار کند . کارگردان توانسته لحظات حساسی را در کشمکش بین ال پاچانیو و جو پشی ایجاد کند و به نوعی هر دو بازیگر را کنترل کرده و در مسیری که میخواد قرارداده.
این فیلم که پر از کاراکترها ، پر از حوادث ، پر از ایده ها و پر از تاریخ و امثال اینهاست ، با واکنش های متفاوتی روبرو خواهد شد. اما پس از تماشای «مرد ایرلندی» برای اولین بار می توانم این نوید را به شما بدهم که مارتین اسکورسیزی ۳۰ سال پس از «رفقای خوب» هنوز داستان های مافیایی جذابی برای تعریف کردن دارد و علاوه بر آن ، روش های جذابی نیز برای تعریف کردن آنها دارد.
فیلم نقد سیاسی و اقتصادی به پشت پرده آمریکا دارد و به نوعی خیلی از اتفاقات و حرکات سیاسی کمی پرده برداری میکند.سیستمی را نشان میدهد که در خود سردرگم است و هدف واحدی ندارد.سران دولتی در جایی که در راستای منافعشان باشد مثل “تجهیز شورشیان کوبا” با مافیا همکاری میکنند و در جایی که منافعی نداشته باشند با در برگیری همه ی امکانات شخص مورد نظر را حذف میکنند مثل “حذف جیمی از اتحادیه”. فیلم irishman در سه دهه (۶۰,۷۰,۸۰) میلادی آمریکا روایت میشود و سیاست های مختلف دولتی را در فیلم مشاهده میکنیم ولی در هیچ حالتی سیاست ها به نفع مردم نیستند و همیشه اهداف گروه های خاصی دنبال میشود حتی در زمانی که کندی رئیس جمهور میشود و بدنبال شفافیت است و برادر او سعی میکند پشت پرده خروجی مالی اتحادیه را افشا کند و جیمی را محاکمه کند ولی در همین زمان دولت کندی بهمراه یه گروه مافیا بصورت کاملا مخفیانه در حال انتقال سلاح به شورشیان کوبا است.اسکورسیزی این پارادوکسی را به زیبایی به تصویر کشیده است و نشان میدهد قدرت وجنگ بر سر قدرت همه چیز را مشخص میکند و حتی به دوستان نزدیک هم نمیشود رحم کرد.در این سیستم به نوعی ضد ارزش ها جای خود را به ارزش ها میدهند که کمتر کسی از کارهای کثیفی که انجام داده است پشیمان میشود.
در نیم ساعت پایانی فیلم، وجههای عمیقتر از این کارگردان را مشاهده میکنیم؛ سکانسهای قابل تامل، شدت تاسف و نگرانی برای فرصتهای از دست رفته را به تصویر میکشند.با وحشیگری خرد کننده کهنسالی مواجه میشویم. این خاتمهای است بر خونریزی بی حد و حصر و تو خالی بودن انگیزه جنایت و مردانی که خیلی دیر از اولویتهای نادرستشان در زندگی آگاه میشوند. اسکورسیزی در این فیلم به چیزی فراتر از بلوغ و پختگی رسیده و با اینکه به آثار قبلیاش نگاه میکند، اما به شکلی صریح یادآور میشود که نباید تبهکاران و ویرانیهایی که بر جای میگذارند را پر زرق و برق و دوست داشتنی جلوه دهیم.
فیلم irishman از نماهای کلاسیک زیادی استفاده کرده و ما را به زیبایی به آن دوران میبرد و گویی در دهه ۷۰ زندگی میکنیم با موسیقی گوش نواز آنرا به اثری تبدیل کرده که به آرامی شما را جذب خود میکند و در درازمدت مدهوشتان میکند و توانسته نقد های مثبت زیادی بهمراه داشته باشد, این همان فیلمی است که از اسکورسیزی انتظار میرفت.