نقل قول
نقل قول
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

دشت بی فرهنگی ما

نقدی بر وضعیت فرهنگ در دانشگاه

نقل قول از: علیرضا اکبری

در قرن‌های اخیر ورود دانشگاه به کشورهای درحال‌توسعه، برای یک هدف مقدس یعنی تولید نیروی متخصص انجام‌گرفته اما تخصصی در خدمت آنچه به‌عنوان توسعه در کشورها می‌نامند. تولید فن‌سالارانی که با درس‌آموزی از غرب و در پذیرش قواعد کلی دنیا به توسعه کشورشان می‌پردازند. قابل‌انکار نیست که دانشگاه پیش از ورودش به هر کشوری، فرهنگش را وارد کرده است. مؤلفه‌های اصلی فرهنگی غرب مثل سکولاریسم، انسان‌گرایی، پول‌پرستی و تخصص گرایی در جان و بطن آن جریان دارد و انسان مختص خود یعنی انسان متخصص را تولید می‌کند. مشکل دانشگاه این است که خروجی‌اش فقط متخصص است چون در زادگاهش یعنی غرب مدرن وجوه دیگری از آدمی مثل معنویت، آگاهی‌های عمیق سیاسی و اجتماعی، غیر مهم، شخصی و نسبی است. خروجی دانشگاه انسانی سکولار است.

از این‌ها که بگذریم برای ما یک مسئله اساسی وجود دارد: آیا برای یک حکومت دینی که ساحت دین را متن زندگی انسان می‌داند این ساختار مناسب است؟ با چه تغییراتی می‌توان آن را جامه مناسبی برای حکومت دینی کرد؟ شاید در اولین گام حل‌وفصل کلی این مسئله سخت باشد اما می‌توانیم حرکت به سمت تغییر درست را رصد کنیم. تغییری که مهر آن بر پیشانی فعالین فرهنگی دانشگاه چون معاونت فرهنگی و نیز نهاد رهبری خورده است. آنچه به‌زعم بنده دیده می‌شود حرکت به سمت فاجعه است.


فرهنگ مسئله مهمی است. اگر معنای آن را نگرش افراد به جهان و آن تفکری ببینیم که منشأ عمل می‌شود و رفتارهای متفاوتی را می سازد. فرایند دانشگاه هم باید به‌اندازه تمام وجوه این تفکر، فعال، با فکر و اثرگذار عمل کند به‌طوری‌که خروجی دانشگاه نه انسانی سکولار که انسانی ذوابعاد شود. انسانی که بتواند به‌خوبی نسبتش را با دین، وظیفه مهم تمدن سازی اسلامی و عرصه شغلی و تخصصی خودش تعیین کند. دانشجوی ذوابعاد در عین اجتماعی بودن سیاست ورز نیز هست و بهترین نمود برای جاری بودن فرهنگ سکولار، حرکت کلی دانشگاه در سیاست‌زدایی است. سکولاریسم، فرهنگ امروز دانشگاه است و نمود روشن آن حاشیه‌ای شدن کار تشکیلاتی و مشکلاتی چون عدم‌حمایت و بودجه بسیار کم تشکل‌ها، کاهش سنوات تحصیلی و ... است.

دانشگاه در زمینه فرهنگ سکولار است زیرا غایت کار فرهنگی را مرهم گذاشتن بر آسیب‌های اجتماعی، اجتماعی‌تر شدن دانشجو از جنس ارتباط و تمرین کار گروهی می‌داند؛ اما خود سیستم دانشگاه آن‌قدری هست که دانشجویان را به سمت آسیب‌های اجتماعی، انزوا و فردگرایی، دین‌گریزی و استثمار رسانه‌ای و سیاسی بکشاند. مدل دانشگاه عاریتی است و فرهنگ خود را سیطره داده است.

ایوان ایلیچ در کتاب قتل‌عام پزشکی می‌گوید:

عیب از معلم و استاد نیست، اشکال کار در آنجاست که یک حکومت انقلابی می‌خواهد در نیروی انسانی سرمایه‌گذاری کند ولی این کار را از طریق نهادی انجام می‌دهد که برنامه ضمنی‌اش تولید یک بورژوازی جهانی است.

حال پرسشی اساسی وجود دارد! ما برای اینکه این قالب را بومی‌سازی کنیم چه کرده‌ایم؟ اصلاً چنین کاری امکان‌پذیر است؟ دم‌دستی‌ترین فعالیت‌ها کدام اند؟

«خصوصيّت جمهوري اسلامي اين است كه دستگاه انسان‏سازي‌اش بايستي صحيح حركت بكند و انسانِ باب هدف‌هاي جمهوري اسلامي بسازد؛ والّا اگر ما بخواهيم انسانِ فقط عالم بسازيم ـ منهاي آرزوهاي مقدّسي كه يك ملّت و به‌خصوص مسلمين دارند ـ بهتر همين است كه دانشجويانمان را گروه‌گروه به كشورهايي كه دستگاه‌هاي علمي‌شان مجهّزتر و مدرن‌تر از ماست، روانه كنيم. هدف اين نيست. هدف اين است كه كشور به دست انسان‌هاي صالح ازلحاظ علمي و فكري، در جهت هدف‌هاي خودش حركت كند؛ و اين نخواهد شد، مگر آن‌ وقتي‌كه اين انسان‌ها خودشان، آن هدف‌ها را شناخته و قبول داشته باشند.»

با فرض بالا در این شرایط گذار برای ما آنچه حداقل قدم اول است جدی گرفتن دانشجوها و سپردن کار به آنها است. ایجاد ظرفیت کار تشکیلاتی در دانشگاه است. دانشجوهایی که آرمانی را پذیرفته‌اند بتوانند با کمک دانشگاه آن دنبال کنند. سیاست کلی دانشگاه هم باید حمایت از این فضا و ترویج این روحیه در دانشجوها باشد. این می‌شود هم به دنبال آرمان رفتن، هم کار گروهی و اجتماعی کردن، پیگیری کردن و نهایتاً تولید انسانی که انتظارش را داشتیم. انسانی که حتی به مرور خود دانشگاه را هم اصلاح خواهد کرد. انسانی که نه صرفاً اجتماعی است بلکه هر کارش ریشه در فکر و آرمانش دارد بلکه یک چرخه صفرتا صدی را تجربه کرده است. از آرمان تا عمل.

روح فرهنگی حاکم بر دانشگاه با فعالیت‌هایی مثل راه انداختن جشنواره‌ها، مسابقه‌ها یا تأسیس اتاقکی در پستوی دانشگاه برای نشریات تغییر نخواهد کرد چون مؤلفه‌های تغییر و مشکل اصلی این‌ها نیستند. مشکل اصلی این است که مسئولین کتابخانه‌ها نشریات دانشجویی را اگر آن اطراف ببینند به سطل زباله پرتاب می‌کنند و به‌جایش روزنامه می‌گذارند. نشریه جایش در کتابخانه است یا پستو؟ به قطع میگویم اگر مشکل مالی تشکل‌ها نبود قطعاً در جشنواره‌ها شرکت نمی‌کردند. مشکل اصلی تشکل زدایی است.بخواهم رک بگویم چرا در قوانین دانشگاه کار تشکیلاتی (تشکیلات صدر درصدی و جامع) با تحصیل گره نخورده است؟ چرا امتیازی ندارد این کار؟ ارزشش از یک نمره بیست یا اضافه کردن سنوات رایگان بیشتر نیست؟ عکس دانشجویی که مسئله‌ای را پیگیری و حل می‌کند (چه فرهنگی، چه علمی و ...) یا هر چیز دیگر باید به دیوار دانشگاه بخورد یا آنکه معدلش با زور شبانه‌روزی شده است 19؟ سیاست‌های دانشگاه تعمیق فعالیت‌های درسی صرف است و فردی گرایی یا سوق دانشجویان به فعالیت‌هایی که هیمنه سکولاریسم را می‌شکند؟

مسئله فرهنگ در دانشگاه در حال حرکت به سمت فاجعه است و نمودهایی دارد. تعطیلی روز به روز کانون‌ها و تشکل‌ها، ادغام معاونت‌های فرهنگی دانشکده‌ها از سر بیکاری، افزایش روزافزون آسیب‌های اجتماعی نمودهای آن است. زنگ خطر هم زیاد زده شده. نمونه بارز آن همین شانزده آذر امسال بود که گویا رنگ مرگ بر دانشگاه ریخته بودند. یک‌چیز اضافه‌شده بود، برنامه‌ای با حضور خواننده‌ها و دلقک‌ها تا شاید لبخندی مصنوعی ایجاد کند. دانشجو بالاخره باید شاد باشد و درس بخواند.

«در كار فرهنگي نبايد مسئله‌ي پول و بودجه، يك مشكل عمده به‌حساب آيد. به اين معنا كه مشكلات و نقايص فرهنگي را در رديف نيازهاي بودجه‌اي و در آخرهاي ليست قرار ندهيم؛ بلكه در اول‌هاي ليست ـ اگر نگوييم در رديف اول ـ قرار بدهيم. اگر درست فكر بكنيم، اين به‌صرفه‌ی اقتصادي مملكت هم هست؛ يعني از اينكه بودجه و امكانات بيشتر را به كارهاي فرهنگي ـ به‌خصوص فرهنگ آموزشي ـ متوجّه كنيم، كشور زيان نخواهد كرد؛ زيرا كه خود اين، براي آينده‌ي كشور توليد امكانات مي‏كند.»

کانال تلگرام نقل قول

فرهنگدانشگاهدانشجوتوسعه
جایی برای انتشار یادداشت های جمعی از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشکده فنی دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید