نقل قول
نقل قول
خواندن ۸ دقیقه·۵ سال پیش

نیهیلیسم مهندسی

چند خطی در باب مهندسی اسلامی

نقل قول از: علی نخعی کوشه

نوشته‌ام را با یک ادعا شروع می‌کنم. بنده مدعی هستم که مهندسیِ اسلامی امکان وجود ندارد. شخصا نمی‌توانم هیچ وابستگی منطقی بین تکامل روحی انسان و علم مهندسی با تعریف فعلی آن بیابم. هیچ اشاره‌ی مستقیم یا غیرمستقیمی را در آیات و روایات ندیده‌ام که اصالتی به مهندسی و تکنولوژی به معنای فعلی آن بدهند و پیوندی بین هدف اسلام با هدف مهندسی برقرار کند.
مگر مهندسی از کجا شروع شد؟ تکنولوژی برای چه هدفی رشد کرد؟ غیر از این است که معدنی استخراج شود، محصولی ساخته شود، آلیاژی بهبود پیدا کند و یا نرم‌افزاری توسعه یابد تا در نهایت انسان راحت‌تر زندگی کند؟ آیا غایت مهندسی غیر از راحتی زندگی انسان است؟ اگر تکنولوژی برای این هدف نیامده پس چه هدفی دارد؟ و اگر هدف، زندگیِ راحت است این هدف چگونه به تکامل و رشد روحی می‌انجامد؟
دانشجوی مسلمان برای چه هدفی باید مهندسی بخواند؟ آیا اصلا مهندسی در اسلام اصالتی دارد؟ به اعتقاد بنده اینطور نیست. تسخیر عالم برای چه؟ راحتی بیشتر؟ «واستعمرکم فیها» [1] را اگر آبادانی زمین بدانیم، و این آبادانی را در سایه‌ی تکنولوژی و توسعه معنا کنیم، چه ارتباطی بین آن و نزدیکی انسان به خداوند می‌توان یافت؟
در این‌جا خوب است نگاهی به فلسفه‌ی مهندسی داشته باشیم. تاریخ مهندسی را همواره این‌طور خوانده‌ایم که نیروی بخار کشف می‌شود و چرخ‌ها به راه می‌افتد و انسان می‌تواند با علمش شروع به تغییر و تسخیر طبیعت کند. اما این سوال را از خودمان نپرسیده‌ایم که چه شد انسانی که تا چند قرن پیش از ابزارآلات ساده استفاده می‌کرد و طبیعت اطرافش را به نحو دیگری می‌دید سودای تصرف آن در ذهنش به راه افتاد.
می‌توان شروع این حرکت را، و فلسفه‌ی آن را در اومانیسم (انسان‌گرایی) دید. پس از آن که انسان خود را محور وجود دانست و اصالت را بر ماده گذاشت (ماتریالیسم) و هدفش را لذت بردن در این دنیای مادی دانست، علم و قدرت و حکومت و نظام اجتماعی و اخلاقی‌اش را بر همین پایه بنا کرد و در راستای همین هدف تعریف کرد. علمی که هدف آن لذت بردن از دنیا و راحتی زندگی انسان است شاخه شاخه شد و مهندسی که علم تسخیر طبیعت به کمک ریاضیات و علوم پایه‌ی دیگر بود، یکی از مهترین علوم شد. همین دید بود که قدرت سیاسی و وظیفه‌ی حکومت را در چارچوب حل تنازعات بین لذات فردی تعریف کرد و همین فلسفه بود که هدف تمدن فعلی غرب را تعیین کرد.
اجمالا ریشه‌ی علوم مهندسی فعلی را می‌توان در همان هدف دانست و دانشجویِ مسلمانِ علمِ مهندسی باید بتواند تناسبی بین این هدف و هدف دینی خود پیدا کند. مگر نه این که انسان هدفی جز عبودیت ندارد و هرکه عمرش را در غیر این هدف بگذارد سرمایه‌ی وجودی‌اش را از دست داده است؟ با این حال چطور می‌خواهیم یک عمر مهندس باشیم و در مسیری پیش برویم که دین آن را خسران می‌داند؟

بیایید دنیایی را تصور کنیم که در آن خبری از تکنولوژی نیست. مردم با همان ابزارآلات قدیمیِ چند سده‌ی پیش[2] زندگی می‌کنند. کارخانه‌ای وجود ندارد و هیچ صنعتی هم ندارند. در این دنیا مردم خود را عبد خدا می‌دانند و اوامر الهی را در مناسبات بین خود و طبیعت و خدا اجرا می‌کنند. این دنیا چه نیازی به مهندس دارد؟ اگر این انسان‌های خداپرست بخواهند طبق دین‌شان تمدنی را شکل بدهند و حرکت رو به جلویی[3] انجام دهند، آیا روزی به تکنولوژی فعلی می‌رسند؟ آیا در علوم رایج بین مردم آن دنیا، ریاضی همین نقش پررنگ خود را خواهد داشت؟ و در نهایت آیا می‌توان از دین و هدف آن به تکنولوژی رسید؟
لازم است ادعای اول متن را دقیق‌تر کنم. بنده مدعی آن هستم که مهندسی با تعریف و هدف فعلی‌اش ربطی به اسلام ندارد. علم مهندسی مادامی که هدفش صرفِ لذت و راحتی باشد ارتباطی با اهداف متعالی اسلام ندارد و کوشش در راه آن خسران است. برای فهم بهتر ابعاد مهندسی اسلامی، جا دارد به بحث توسعه و تقابل پیشرفت اسلامی با آن پرداخت.
توسعه را می‌توان تلاش نفس امّاره‌ی جمعی بشر برای تئوریزه کردن امیال و هواهای نفسانی در فضایی ناسوتی و به دور از درک عالم غیب دانست. هوای نفس، محور اصلی تفکر توسعه است و حرکت در جهت آن تحت عنوان لذت‌گرایی در نظام توسعه، مشروع و کاملا عقلانی می‌نماید. کافی است به فهم خودمان از کشورهای توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته[4] رجوع کنیم. اولین تصور از کشورهای توسعه‌یافته، لذت و راحتی زندگی در آن است. از آن سمت کشورهای توسعه‌نیافته را با زندگی سخت و فقر مادی می‌شناسیم. حتی اگر ملتی جهادگر، بخشنده و... باشند.
این لذت‌گرایی در ذات توسعه با گفتمان سودمحوری و انگیزه‌ی دائمی برای پیشرفت[5] دیده می‌شود. این فکر که در هرحال باید قدمی در جهت پیشرفت (اصالتا مادی) برداشت زمینه‌ی رایج فکری انسان توسعه‌یافته است. شهریار زرشناس در کتاب «توسعه» به نقل از هایلبرونر، اقتصاددان محقق آمریکایی می‌گوید:

«تا آن‌جا که می‌دانیم انگیزه‌ی سودجویی با پیدایش «انسان نوین» پدید آمده است. حتی امروز هم اندیشه سودطلبی به خاطر سود، برای بسیاری از مردم جهان بیگانه است و غیبت آن در طول تاریخ مدون محسوس و آشکار است... این سودجویی ، این فکر که هرکس باید مدام در پی بهبود زندگی مادی خودش باشد، فکری است که برای بیشتر مردمان طبقات پایین و متوسط در مصر، یونان و روم ناآشنا و با فرهنگ قرون وسطی کاملا بیگانه بوده است و فقط در دوره رنسانس و دوره اصلاحات در همه‌جا پراکنده شده، در حالی که غیبت آن در بین اکثر تمدن‌های شرقی محسوس است.»

هدف از بیان این موضوع، انکار روح ترقی‌خواه آدمی نیست که اتفاقا به خاطر همین ویژگی فطری، انسان معاصر بعد از انکار دین، در تکاپوی بهشت زمینی درآمد؛ بلکه طرح آن جهت روشن شدن ریشه‌ی مفهوم توسعه و خاستگاه آن است.

در مقابل توسعه، پیشرفت اسلامی قرار دارد که از بنیان کاملا متفاوتی نشأت می‌گیرد. پیشرفت اسلامی اساسا از درون اسلام ریشه می‌گیرد و هدفش همان هدف دین است. اساس این تفکر، حرکت رو به جلو در جهت قرب الهی است و تمام جنبه‌های زندگی مادی بشر را در بر می‌گیرد. پیشرفت اقتصادی (با تعریف خاص آن) نیز یکی از مؤلفه‌های پیشرفت اسلامی است و برخلاف توسعه که در آن توسعه‌ی اقتصادی، امری است که به خودی خود اصالت دارد، در پیشرفت اسلامی، اقتصاد یک امر تبعی برای رسیدن به هدف اصلی است. از نگاه کاربردی، پیشرفت اسلامی و توسعه در موضوع اقتصاد و اصالت دادن یا ندادن به آن از یک‌دیگر جدا می‌شوند که در پیشرفت اسلامی، رفاه و آبادانی زمین هدفی میانی است تا هدف اصلی قابل دستیابی باشد. اما در توسعه، اقتصاد و توسعه‌ی آن نهایت اهداف است.
در کتاب «تأملاتی درباره‌ی اسلام و پیشرفت» نوشته‌ی رضا غلامی آمده است:

«تعارض اصلی ما با تمدن غرب، به ویژه در بحث پیشرفت، به تعارض رویکرد اسلام و غرب به دنیا و همچنین به رابطه‌ی دنیا و آخرت برمی‌گردد. البته این تعارض فقط مختص تاریخ معاصر نیست، بلکه در گذشته نیز تعارض اصلی میان اسلام و کفر، عمدتا بر سر همین تفاوت رویکرد بوده است. چیزی که کفار در پیش از اسلام و یا حین تأسیس اسلام می‌گفتند چه بود؟ قرآن مجید می‌فرماید «وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ و َنَحْيَا وَ مَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ» [6]؛ گفتند چیزی جز همین زندگی دنیایی در کار نیست؛ گروهی از ما می‌میرند و گروهی جای آن‌ها را می‌گیرند و جز طبیعت، چیزی ما را هلاک نمی‌کند. طبیعی است که از درون این نگاه، اصالت دنیا، اصالت لذت و توجیه انواع مظالم برای دست‌یابی به قدرت و ثروت در این دنیا متولد می‌شود.»

در همین کتاب، تعدادی از مؤلفه‌های پیشرفت اسلامی آمده است. فقرزدایی، عدالت اجتماعی، فسادزدایی، آبادانی و رفاه، آزادی، استقلال و خوداتکایی، جهل‌زدایی و... از مؤلفه‌های یک جامعه‌ی پیشرفته از نظر اسلام است. تمامی این مؤلفه‌ها نه به عنوان هدف نهایی بلکه به عنوان یک هدف تبعی برای دست‌یابی به غایت اصلی دین است.
ابزارهای رسیدن به این مؤلفه‌ها نیز به طور کلی دور از فضای توسعه است و جماعت، تعاون، قرض‌الحسنه، انفاق و صدقه، خمس و زکات، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، حجاب و عفاف، توکل و... را در بر می‌گیرد. همچنین است نهادهای اصلی در پیشرفت اسلامی که خانواده، مسجد، امامت و ولایت، بیت‌المال، قضا و... بسترهای پیاده‌سازی پیشرفت اسلامی هستند.
طبق این تعریف مشخص است که پیشرفت اسلامی را نمی‌توان توسعه‌ عدالت‌محور معنا کرد که رفاه و آبادانی و عدالت خود بخشی از پیشرفت اسلامی هستند. اسلام‌مالی توسعه، فرآیند خطرناکی است که در آن به جای دقت بر هدف توسعه، صرفا در لایه‌ی ابزاری، بعضی از تعارضات توسعه با اسلام رفع می‌شود اما حرکت کلی در همان جهت و با همان غایت توسعه است.
تا به این‌جا سعی شد به طور خلاصه تفاوت هویتی توسعه و پیشرفت اسلامی شرح داده شود و معانی نادرست از پیشرفت اسلامی که در ذهن بسیاری شکل گرفته، اصلاح شود. حالا مهندسی نیازمند تعریف جدیدی است که این تعریف در فهم نسبت آن با پیشرفت اسلامی روشن می‌شود. برای رسیدن به این تعریف، نیازمند دقت در جایگاه علم در اسلام و بحث پیرامون علم اسلامی هستیم.

[1] هود-61
[2] این ابزار اولیه را ناشی از تلاش بشر در حد رفع نیاز طبیعی می‌دانم و نه عطش به تکنولوژی.
[3] پیشرفت شخصی و حرکت رو به جلو و... البته گفتمان رایج حال است. اما در این‌جا منظور بنده تکامل روحی بشر و حرکت در جهت قرب است.
[4] تقسیم جهان به توسعه‌یافته یا نیافته و تلاش برای قرار گرفتن در جمع توسعه‌یافتگان، خود بحثی است که تامل بیشتری می‌طلبد. شهید آوینی در بخشی از مقاله‌ی «توسعه‌یافتگی، اتوپیای قرن حاضر» می‌گوید: «چرا ملل جهان را به مسلمان و غیرمسلمان یا مستقل و غیرمستقل، استعمارزده و استعمارگر، آزاد و غیرآزاد... تقسیم نکنیم؟»
[5] پیشرفت در اینجا همان معنای مادی خود را دارد.
[6] سوره جاثیه، آیه 24

مهندسیدانشگاهعلم و دانشنهیلیسم
جایی برای انتشار یادداشت های جمعی از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشکده فنی دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید