سلام! میدانم باید داستانم را بنویسیم ولی این مطالب خیلی وقته ذهنم رو درگیر کرده!
خب میشه برام توضیح بدین از نظر شما الگو چیه؟!
خب
.
.
.
آهان!
ممنون این چیزی هم که میگی درسته ولی من میخواهم از یک دید دیگه بهش نگاه کنم!
قطعا شما چیز های درباره ی الگو گفتید که جز موارد زیر می باشد(چقدر رسمی=__=)
یکی الگوی اوریگامی(بازی کاغذ و تا)
یعنی فقط توی این سایت کسی بلد نباشه اینو حل کنه سرم رو میزنم به دیوار!
یکی الگوی کلاس دوم و پیش دبستان که خیلی راحته یعنی با الگو هم دست بند میتوانی درست کنی
یکی مال کلاس سوم و چهارم (پنجم هم بود؟!) که تعداد یک شکل زیاد می شد
و موارد دیگر
(که دیگه به ذهنم نمیرسه!)
خب به نظرتون الگوی دیگری هم هست؟!
نیست؟!
هست؟!
؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
..
(خسته شدی مگه نه؟! منم!!)
خب الگوی زندگی شما هم وجود دارد! نمی توانم بگم همه مان یا بعضی هامون یا دو سه نفر مون میتوانم بگم آدم های هستن که الگوی زندگی دارند و کسانی هم هستند که ندارد و بعضی ها هم هستند که دنبال الگو هستند.
خیلی مواقع هست که کسانی الگوی زندگی دارند و همه بهش وصل هستند(مثل تصویر بالا) البته ممکنه افراد مشهور مثل بازیگر،نویسنده،کارگردان، و ..... الگوی زندگی شما باشند ولی باید بگم
.
.
.
.
.
کارتون اشتباست!!!
(دلیلش رو هم میگم)
و برای آنهایی که دنبال الگو هستند هم دارم!
خب باید بگم الگو هایمان بالاخره اشتباهاتی می کنند، شماهم می کنید، همه اشتباه می کنند! هیچ کس نیست که حتی یک اشتباهم نکرده باشد!
اگه می گوید همچین آدمی وجود دارد بگویید!
خب اونم بالاخره اشتباه کرده!
پس چطوری می توانیم الگوی برای زندگی مان پیدا کنیم تا زندگی مان بی فایده نباشد؟!
اگه دقت کرده باشید هر سال که بزرگتر می شوید چیز های جدید تر می فهمید و به سال قبلی خودتون می خندین! به این میگن *پیشرفت!* پس الگوی که زندگی خودتان را خود پیشرفته تون قرار بدید! به این می گویند خود پرورش دادند. البته باید تجسم تان خیلی قوی باشد البته بهترین و بهترین راه همین است. البته اگه نتوانستید میتوانید الگو های زیادی پیدا کنید و کار های خوبشان رو که تحسین می کنید کنار هم بزارید و یک الگو ی خیلی کامل بسازید! البته اگر نمی توانید الگو پیدا کنید از دوستان و اطرافیان خودتون استفاده کنید اخلاق خیلی خوبشون که دوست دارید رو در یکجا بنویسید و الگو درست کنید! به همین راحتی به همین خوشمزگی!!!!!!
پ.ن: البته من خوردنی معرفی نکردم? اگه خواستید پستی درباره ی خوردنی می نویسم!
خدانگهدار!
عکس سیاه خیلییییییییییی بی ربط!
چطور شروع کنیم؟
وایسین من هنوز نرفتم! قول می دهم ولی تمام شد چهار تا پای دیگر قرض بگیرم و بزنم به چاک! اینجا موندم تا یادتان بدهم دقیقا چیکار کنید.(نوشتن پست بعد از چندسال/فکر کنم از اینجا به بعد رو هفتم نوشتم و بقیه شو پنجم)
گام اول:
اول باید یک دفتر، یا یک ذهن خیال پرداز تهیه کنید.
نکات تکمیلی:
(+ برای آنهایی که نوشتن را انتخاب کردند.
×برای آنهایی که ترجیح دادند نترون های مغزشان را فعال کنند.)
+دفترش هر رنگی که می خواهید باشد. یا هر طرحی که دوست دارید داشته باشد مثل گل گلی، ابر ابری،خال خالی و بی طرحی(بهش ساده هم گفته می شود، ولی ترجیح دادم خودم کلمه بسازم!) باید دفتری باشد که دوستش دارید. مثلا بر ندارید یک دفتر که ازش بدتان می آید و داغان، وا رفته و خراب است را بگذارید برای این کار! چون حس شما باید با الگوی زندگی تان و خودتان خوب باشد.
×یادتان باشد اگر اهل نوشتن نیستید، و ترجیح می دهید که در ذهنتان مشغول باشید باید یک سری نکات را رعایت کنید. مانند اینکه هروز زمانی برای فکر کردن به آن بگذارید. می تواند قبل از خواب باشد، وقتی از خواب بیدار می شوید، وقتی خسته و کوفته از سرکار یا مدرسه برمی گردید و یا به بالاترین حد انرژی خود رسیده اید. اما اگر هفته ها و روزها این تفکر و تخیلات را کنار بگذارید، به مرور زمان یادتان می رود. در آخر یادتان نمی آید آدم ایده آل از نظرتان چه کسی بود و چه ویژگی های داشت. و یا چطور روی خودتان کار کنید. پس پیشنهادم این است که هروز بهش فکر کنید و اخلاقیات خوب هر فردی را که می بینید به خاطر بسپارید.
گام دوم
هرچه اطلاعات دارید و ندارید را خالی کنید روی کاغذ یا ذهن مبارکتان!
نکات تکمیلی:
+شما باید بدون اینکه لحظه ی تامل کنید، هرچی به ذهنتان می آید را توی کاغذ بیاورید. ممکن است اطلاعات از خاطر تان برود. پس تا می توانید بنویسید. آنقدر بنویسید که دست درد بگیرید. حتی می توانید آنقدر بنویسید که از دستتان سیل خون جاری شود. انتخاب با شماست! البته خود من در این مواقع، به جای اینکه بیایم جمله های بلند بالا بنویسم، کار را به روشی دیگر پیش می برم. سعی می کنم کلید واژه های که مرا یاد آن جمله می اندازد را بنویسم. مثلا قرار است هزار جمله بنویسم و کاغذم آنقدر جا ندارد و من هم زمان زیادی ندارم. کافی است به ذهنم فشار بیاورم و کلید واژه های مهم یا کلمه های که آن جمله را یاد آوری می کنند را بنویسم.
الگوی زندگی من آنقدر بزرگ فکر می کند، که شخصی را از روی ظاهر قضاوت نمی کند.
کلمات کلیدی: بزرگ فکر می کند- از روی ظاهر قضاوت نکردن ( اینها کلمات کلیدی اند که چون طولانی می شود می توانید کوتاه تر شده اش را بنویسید)
(روش های مختلف)
بزرگ فکر- نه به ظاهر قضاوت
بزرگوار- ظاهر-قضاوت ناعادلانه
#دقت-کنید-الگو-کلمه-کلیدی-نیست-!
×کار برای افرادی که تخیل را انتخاب کردند سخت تر خواهد شد. راستش روش خاصی نیست که بتوانید تمام اطلاعات را درجا به یاد بیاورید. اما من پیشنهاد می کنم به مکانی که در آن احساس آرامش می کنید مثل تخت خواب، بالاپشت بام، پارک مورد علاقه تان و....بروید. تا آرامش پیدا کنید که بتوانید تمامی اطلاعات یا حداکثر آنها را به یاد بیاورید. اما ممکن است روش یادآوری شما این نباشد، پس باید مال خودتان را پیدا کنید.
گام سوم:
شروع به لیست بندی و سازماندهی اطلاعاتی که از الگویتان دارید کنید.
نکات تکمیلی:
+ من نمی دانم شما چگونه لیست بندی و یا اطلاعاتی که دارید را سازمان دهی می کنید. اما پیشنهادم این است که از آسان ترین تا سخت ترین ها لیست بندی کنید. یا از غیرعقلانه ترین اخلاقیات و ویژگی ها را از واقعیت ها جدا کنید. و یا ویژگی ها و اخلاقیات را جدا کنید. خلاصه به شکلی باشد که هر وقت به سراغ دفتر رفتید سریع بدانید فلان و بهمان اخلاق یا ویژگی را کجا نوشته بودید!
×شما لازم نیست که بخواهید مانند کسانی که می نویسند به طور دقیق سازمان دهی کنید. فقط بدانید که کدام یکی از ویژگی ها را برای الان و دوره زمانه ی الان تان می خواهید. مثلا از بین 100 تا ویژگی یا اخلاق ، 20 تایش را برای 1 سال آینده نیاز دارید. آن را یادتان بماند و هی تمرین های حافظه کنید.
گام چهارم:
به آن چیزی که می خواهید تبدیل شوید!
نکات تکمیلی
+ گزینه های که آسان تر و دست یافتی تر می شود را از لیست جدا کنید. حتی می توانید بگویید که چه ویژگی و اخلاقیاتی را برای امسال نیاز دارید. لازم نیست تعداد خیلی زیادی باشد، حتی اگر یکی دوتا هم باشد کافی است. به شرطی که رویش عمیق شوید. حالا تمرین های برایش در نظر بگیرید. مثلا صبور بودن، سعی کنید در موقعیت های زندگی تان بیشتر صبور باشید. یا حتی بازی های که با این اخلاق سرو کار دارند را انجام دهید. من نمی توانم تمرین خاصی را تعریف کنم چون اخلاق و ویژگی های که انتخاب می کنید قطعا با مال من فرق دارد. در نتیجه شما باید روش خودتان را پیش بگیرید.
×آنقدر به آن فکر کنید که مغزتان منفجر شود! در هر لحظه ی زندگی تان فکر کنید که اگر الگوی تان بود چه کاری می کرد؟ آنقدر به او فکر می کنید که هم روی کائنات اثر می گذارید، هم تا زمانی که به او تبدیل شوید. حتی می توانید سناریو چینی کنید. با خودتان فکر کنید او در فلان موقعیت ها بیسار کار ها را انجام می دهد.
کسی به شما تهمت زده است، شما نمی توانید آرامش خود را حفظ کنید و ممکن است با دست بخوابانید توی دهانش طوری که خون و کف باهم بالا بیاورد.
حالا اگر الگوی شما بود در این موقعیت چه کاری می کرد؟ چه واکنشی نشان می داد؟ چطوری صحبت یا رفتار می کرد؟
گام پنجم:
زیرنظر گرفته شوید!
نکات تکمیلی:
+ توی دفترتان تمام اتفاقات، پیشرفت و پسرفت ها را ثبت کنید. تا در آخر مروری بر خود داشته باشید. ببینید کجای کار اشکال داشته است یا چقدر شبیه الگوی تان شدید؟ چقدر دیگر مانده تا به او تبدیل شوید؟ الان خودش شدید؟ در نتیجه خودتان را توسط دفتر تان زیرنظر بگیرید. کار یکی دو روز نیست! یکی دو سال و حتی بیشتر!
× از شخصی بخواهید که شما را زیرنظر بگیرد. بگوید که چقدر اخلاقیات شما با قبل فرق کرده است، و واکنش هایتان در برخورد با مسائل و اتفاقات چقدر عوض شده است؟ آیا ویژگی مثبتی از شما جدیدا دیده است؟ به مرور زمان دستتان می آید که باید چه کاری کنید تا شبیه سناریو سازی هایتان بشوید
موفق باشیدددددددددددددد
(این دفعه واقعا خداحافظ! / یک دور متن پرید مجبور شدم دوباره بنویسم...)