Naghmeh.Ilbeigi
Naghmeh.Ilbeigi
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

معرفی کتاب دزد دقیقه ها!

مگر زمان را هم می شود دزدید؟
مگر زمان را هم می شود دزدید؟


اطلاعات کتاب:

اسم کتاب: دزد دقیقه ها

نویسنده: داوید لوثانو

تصویرگر: داوید گیر او

(کتابی از داوید ها )

مترجم: کژوان آ بهشت

نشر: هوپا( این کتاب حق کپی رایت را رعایت کرده است و اگر نشر دیگه ای دید بدانید دارد خلاف می کند!)

گروه سنی: 8 تا 14

قیمت: 29 هزار تومان( مطمعنا وقتی شما می خرید قیمتش بالاتر رفته است!)

خلاصه ی هوپا نوشته است:

فکر کن روز تولدت از تقدیم حذف شود، چه کار می کنی؟

اِدو برای پس گرفتن روز تولدش نقشه ی عجیب و غریبی می کشد.

مقام های دولتی یک کشور اِدو، یک روز را از تقویم حذف کرده اند. روزی که انتخاب کرده اند، ششم اکتبر است، یعنی همان روز تولد اِدو.

او حالا دیگر تاریخ تولد ندارد و تا ابد در ده سالگی گیر افتاده است. بچه ها توی مدرسه چپ چپ نگاهش می کنند و حالش روز به روز بدتر می شود. اِدو برای حل مشکلش، تصمیم می گیرد سری به فروشگاه اقلام ممنوعه بزند. مغازه ای مروز، پر از کالا هایی که هر کدام کار های عجیب و غریبی می کنند. خرید و فروش و استفاده از این کالا های مرموز قانونی نیست. مغازه دار عجیب و غریب فروشگاه اقلام ممنوعه، دستگاهی ممنوع و غیر قانونی به ادو می دهد تا با آن از مردم دقیقه بدزدد و در نهایت روز تولدش را پس بگیرد.

آیا ادو، که فقط یک دانش آموز معمولی است، می تواند دزد زمان بشود؟

آیا گیر می افتد؟ با به هدفش می رسد؟ یا...

خلاصه ی که خودم نوشتم!:

هرسال ، موقع تولد، ما به تعداد شمع های که فوت می کنیم افزون می شود. در نتیجه سن مان هم بیشتر می شود. اما فکر کنید سالی برسد که دیگر شمع جدید نخرند یا دیگر برایتان تولد نگیرند! می شوید، خالی از کادو، خالی از کیک و خالی از خوشحالی!

این دقیقا همان حسی است که اِدو تجربه می کند.

دولت تصمیم گرفت است که روز 6 اکتبر را حذف کند. یعنی دقیقا همان روزی که تولد اِدو هست. او بدون تولد بزرگ می شود و تا صد سال آینده هم که ازش بپرسید:" چند سالته؟" مجبور است جواب بدهد:" ده سالمه!" حتی موقع مرگ روی قبرش می نویسند 10 سالش بود که مرد. اما شاید در حقیقت نود و خورده ای سالش بوده باشد! فکرش را بکنید، مجبور باشید برای سن تان تا ابد یک عدد دو رقمی را بگویید.

اِدو بعد ساعتها عزاداری برای خودش ، عزمش را جمع کرد. او به سمت مغازه ی رفت که جتی اجازه نداشت صورتش را به ویترین بچسباند. با پیشنهاد بینیثیوس تبدیل می شود به یک دزد! او می خواهد تلافی تمام زمانی که حقش را گرفتند و دیگر روز تولد اش را ازش گرفتند سرشان خالی کند. او می رود اما هرچه می گذرد کار سخت تر می شود و کوله پشتی اش سنگین تر!

آیا می تواند دوباره همه چی را به روز اول بازگرداند؟ یا مجبور است بقیه عمرش را در زندان سپری کند؟


معرفی شخصیت ها:

اِدو: پسری ده ساله و بدشانس! بدون تاریخ تولد و قرار است تا ابد ده ساله بماند. او موهای بلوند دارد و به قول خودش بدنی به اندازه ی بچه ی 8 ساله دارد و عقلی به اندازه بچه ی 14 ساله! او با دقت به اطراف نگاه می کند تا دقیقه را بدزد. اگر بخواهد چیزی را عملی کند، حتی دولت هم نمی تواند جلویش را بگیرد. خوشی را از خودش می گیرد تا بتواند خوشی دیگران را بگیرد.

آقای بینیثیوس:مرموز ترین شخصیت داستان. می گوید هر چه ممنوع باشد ، برای همه هیجان انگیز تر است. او دستگاه و وسایل عجیبی دارد. او هر وقت بخواهد در یک چشم بهم زدن غیب می شود.

لورا: بهترین دوست و دوست همیشگی ادو که می خواهد بفهمد چرا در این مدت همش ادو او را از خودش می راند. اما در نهایت نه تنها به جواب دست می یابد، بلکه چیزی مهم تری گیرش می آید!

شخصیت های دیگر: مادر و پدر ادو- مارتین-تریسا-خواهر ادو-سولیما-دایی لورا-زائد( اسم شخصیت نیست ، ادو اینطوری صدایش می کند!)

ممنون که تا آخرش بودید!


کتابمعرفی کتابنشر هوپا
یک دختر هستم که دنیای در ذهنم ساختم و با هر پست به کمی از اون سفر می کنم البته عاشق انیمه هستم و یک اتاکو هم هستم و همچنین یک ENFP واقعی! من یک استی هستم!(SKZ)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید