نغمه رستگار
نغمه رستگار
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

در باب امیدواری و نومیدی

تو خیالات خودم بودم که دخترک ۷ ساله اومد و‌ گفت :

« خاله! من می‌دونم اونی که دستته علامت چیه.

گفتم: علامت؟ چی؟

گفت: آره همون چهاربرگ! همون سبز. نشونه‌ی اُمیده خاله. اُمید. ?»‌


یادمه دلم روشن شد و همزمان خندیدم. به هوش و حواس جمعیش. به تفاوتمون در دیدن نشونه‌ها و تعبیرش، تفاوت در معنا. به نوری که برای اون و دنیای امنش واضح و بدیهیه و به تاریکی ‌و تلاش سوسوی نور این زمانه‌ی من و ما.‌

•‌

یادمه یه‌لحظه فکر کردم چقدر بیشتر باید حواسم رو جمع کنم.‌

این توجه و حواسِ جمع بچه‌ها، یعنی خیلی چیزهای دیگه رو هم رصد می‌کنن و این مسئولیتم رو می‌بره بالاتر. باید حواسم به امیدواری و ناامیدی باشه؛ نه اُمیدواری صرف و نه نااُمیدی محض، هیچ‌کدوم پاسخ نیست. باید بیشتر حواسم باشه.

امیدنخروایتپرسهشبدرچهاربرگ
پرسه‌نگار معاصر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید