ویرگول
ورودثبت نام
نغمه رستگار
نغمه رستگار
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

زندگی؛ رنگی یا سیاه و سفید

صفحه رو باز کردم تا بنویسم و نمیدونم چرا پرت شدم به تصاویر اپلیکیشن Photo Lab … فکر می‌کنم انگار لازم داشتم و خوراک خوبی بود برای این‌لحظه و حتی برای نوشتن.

این اپلیکیشن‌های هوش مصنوعی این‌روزها گاهی جای این‌که من رو بترسونه برخلاف اکثریت، بهم حس‌های متفاوت‌تری می‌ده.

شاید حس اینکه زنده‌ای و فرصت داری. دقیقش رو نمی‌دونم الان. اسمی ندارم براش.

یه عکس آپلود می‌کنی و منتظر می‌مونی تا برات چیزهای جدیدی خلق کنه و انگار بعدش هزاران زندگی می‌بینی. حسش برام شبیه زمانیه که با یه شخصیت تو فیلم همذات‌پنداری می‌کنم و یا در یک کتاب. جای اون زندگی می‌کنم، اشک می‌ریزم، می‌خندم، فارغ‌التحصیل میشم، ازدواج می‌کنم، مادر می‌شم… از دست می‌دم، سوگ رو طی می‌کنم و …


این‌روزها بیش از گذشته به آرامش فکر می‌کنم. به آرامش عمیق واقعی.. به این حلقه گم‌شده و مفقود...

برای پیدا کردنش گاهی به رنگ‌ها پناه می‌برم.. اما تردید دارم که این‌روزها زندگی، سیاه سفیده یا رنگی.

در دنیای ذهنی من همیشه زندگی از هر چیزی قوی‌تره و به ذات زنده بودنش سرشار از رنگ و طعم و عطر و حسه... اما این روزها؟ در میان جنگ و خون و شوری اشک...
زندگی عجیب میانه روزگار جنگ .. روزگاری که دوباره و دوباره پناه می‌بری به رنگ‌ها تا زندگی رو زنده نگه داری ولی واقعیت اینه که نمی‌دونی خودت هم.

تردید داری که زندگی سیاه سفیده یا رنگی …

زندگیهوش مصنوعیرنگسیاه و سفیدجنگ
پرسه‌نگار معاصر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید