در چند سال اخیر یکی از چیزهایی که در زندگی خودم وارد کرده و قدمبهقدم باهاش پیش رفتم مفهوم سبک زندگی مینیمال بود. در موردش خوندم، تماشا کردم و از طرفی با مشاهدهی خودم دیدم انگار زمانهایی که حتی ناخودآگاه در اونمسیر بودم آرامش و استمرار بیشتری داشتم. بررسی و مرور نشانههای رفتاری خودم و دیدن ردپای دقایق آشوب و آرامش در زندگی شخصی، در اینبین خیلی بهم کمک کرد.
در باب زندگی مینیمال حرف و حدیث بسیار است و مثل خیلی از سبکها، مخالفان و موافقان خاص خودش را دارد. من با روحیات و مدل فکری شخص خودم، این مسیر رو جذاب و کارآمد دیدم و انتخابش کردم برای اینکه سعی کنم قدم به قدم بهش نزدیک شم.
سال گذشته به نسبت 5 سال اخیر، خیلی بیشتر تونستم شرایطم رو با اینداستان همراه کنم. اونقدر که علیرغم اتفاقات عجیب و گاهی تلخ، زودتر میتونستم دلیل رو بجورم و شفاف شم و برگردم به مسیرم.
تصمیم گرفتم برای مرور خودم و اینکه متمرکز بشم و حالا شاید دوستانی هم علاقهمند باشن و مطالب رو مفید ببینن، یکچالش 30 روزه برای خودم تعریف کنم و براساس اون، زندگی مینیمال رو برای خودم آگاهانهتر کنم ولو با قدمهای بسیار کوچک.
قبل از شروع چالش اما بهتر دیدم در باب این سبک زندگی، که به نوعی لازمهی آن سادهزیستی و یا بهتر بگویم سادهسازی همهی امور است، چندخطی بنویسم . بهجای تحلیلهای فردی،7 اصل مهم سادهسازی را از کتاب Simplify نوشتهی جاشوا بکر ( Joshua Becker) که این سبک را برای زندگی خود برگزیده و سالهاست در اینباب مینویسد، نقل خواهم کرد.
این کتاب شامل ۷ اصل مهم و کاربردی برای سادهتر کردن زندگی است
بهمنظور ایجاد هرگونه تغییر، باید ابتدا خودمان را برای انجام آن متقاعد کنیم. در اینقسمت، بکر در مورد اینکه چرا باید به دنبال سادگی باشیم صحبت میکند. او معتقد است سادگی و بهرهوری، رابطهی بسیار نزدیکی با هم دارند بهطوریکه چیزهای کمتر و سادگی بیشتر باعث افزایش بهرهوری شده و درنتیجه، زمان بیشتری برای انجام کارهای بااهمیت خواهیم داشت.
در متدلوژی یا روششناسی، اصرار بر این است که هرکاری از جمله بهرهوری، سازماندهی یا سادهسازی، باید طبق روشهای خاص انجام شود؛ اما در اینبخش، جاشوا بکر تاکتیک دیگری را بیان میکند. او معتقد است که هر کس دارای سطوح مختلفی از سادگی است و در اینمورد هیچ دو نفری شبیه هم نیستند.
در اینبخش، بکر به سراغ ایجاد تغییر میرود و برای شروع پیشنهاد میکند که منطقهای کوچک را برای سازماندهی و مرتبسازی انتخاب کنیم تا به سرعت بتوانیم تغییرات لازم را اعمال کرده و طعم موفقیت را سریعتر بچشیم. منظور بکر از تمیز و مرتبکردن این نیست که فقط وسایل را از سر راه برداریم، بلکه هدف او کاهش و بهحداقل رساندن آنها است.
وقتی تصمیم گرفتید که از شر چیزهای اضافه و به درد نخور خلاص شوید، دقت کنید که از این لحظه به بعد باید با مصرفگرایی مقابله کنید. برای اینهدف، ما نیاز به ایجاد یکبرنامهی خوب و مناسب برای خرید و خرج کردن داریم تا بتوانیم چرخهی خرج بیهوده و مصرفگرایی را متوقف کنیم.
در این بخش جاشوا بکر یادآوری میکند که باید «مینیمال کردن» و «سادهسازی» را در همهی جنبههای زندگی بهکار ببریم. همچنین ایدههایی را نیز برای جلوگیری از بههمریختگی خانه و حتی نحوهی کنترل میزان هدایا و اسباببازیهای بچهها، مطرح میکند.
بکر در این قسمت از افرادی که در جستجوی سادگی و زندگی مینیمال هستند و اینسبک از زندگی را تجربه کردهاند، دعوت میکند تا خشنودی خود را از این انتخاب آگاهانه، با دیگران به اشتراک بگذارند. از اینطریق افراد بیشتری میتوانند از منافع سادهزیستی و زندگی مینیمالیستی بهرهمند شوند.
در این بخش نویسنده به بررسی مزایای سادگی میپردازد و بیان میکند که با کنار گذاشتن کارها و دورریختن چیزهای بیارزش میتوانیم وقت کافی برای تمرکز کردن بر روی کارهای مفید و ارزشمند داشته باشیم و از اینطریق زمان خود را بهخوبی مدیریت کنیم.