naghmeh_pr
naghmeh_pr
خواندن ۴ دقیقه·۱۵ روز پیش

یک فروپاشی اجتناب ناپذیر و حرکت در زمان حال


روزهایی که می‎گذرانیم روزگار ماهی‌هایی هستند که به دم رسیده‌اند. از مدتی پیش دیگر توصیف وضع حاضر چیزی جز نشخوار فکری نبود. تکرار مکررات از زاویه‌هایی نامکرر که در نهایت به تکرار زوایا رسیدند. بن‌بستی که تنها رد شدن از آن ممکن بود و دور باطلی که شکستنش امکان نداشت. حدیث بازگویی واضحات که پاسخی جز سکوت نداشتند و گاه جواب‌های بی‌ربط و پرتی که تنها باید گوینده را در جهالت غریبش ترک می‌کردی تا حداقل به دیگران صدمه نزند.

برای بسیاری دیگر چراغ‌های نئون با برق فریبنده‌اش دلچسب و جذاب نیست، حال که پرده فرو افتاده و حجم جنایت و تعفن بی‌شمار شده است. قابل پیش‌بینی بود سیری که بیش از دو سده پیش آغاز شد به چنین روزهایی برسد. روزهایی که قبلاً بارها و بارها تکرار شده‎‌اند اما چنین عریان نبوده‌اند، اما چنین در دسترس نبوده‌اند، چنین غیر انسانی و بازی‌گونه، بازی‌ای بس غریب و هولناک برای انسان نبوده‌اند. این که کسی پشت دستگاهی بنشیند و از دور با چشم باز سر کودکی، خبرنگاری، زنی یا مردی را قطع کند و احتمالاً غرق در لذت بیمارگونه تهوع‌آوری شود فرای تصور می‌نمود. اما هرگاه به قوانین بدون تغییری بنگریم که بر جهان حکومت می‌کند این روزها را بسیار طبیعی خواهیم یافت. وقتی بتوانیم ببینیم جنایات چه تغییری در جانی و عامل جنایت می‌دهند دیگر این سیر تعجب‌آور نخواهد بود. ما در روزگار ماهی‌های به دم رسیده زندگی می‌کنیم.

خیلی کسل‌کننده و خسته‌کننده است اگر بخواهیم دوباره سیر زمانی که خود را مدرن می‌خواند از ابتدا بررسی کنیم و جزء به جزء نشان دهیم که این راه، راهی است که سرانجامی جز فروپاشی نخواهد داشت. هر بازی‌ای که بر قاعده برنده - بازنده استوار شده باشد در نهایت به بازندگی هر دو طرف ختم خواهد شد. روابطی که بر اساس پایداری و برنده شدن همه طرف‌ها طراحی شده‌اند سیری پویا و رو به رشد دارند و قادرند موانع را به سکوهای پیشرفت تبدیل کنند. چیزی که از روح مدرنیته و توسعه فرسنگها دور است، چیزی که درست خلاف علم اقتصادی است که مخلوق بلافصل دوران مدرن است، چیزی که در زمانه حال قابلیت اجرا ندارد.

یادآوری دو نکته مهم در این زمان ضروری است و تنها دلیلی است که نوشتن این مقاله کوچک را منطقی می‌کند:

1- برای هزارمین بار باید یادآور شد اسامی هیچ مفهومی ندارند وقتی معنایی را حمل نمی‌کنند یا از آن بدتر خلاف معنای آن اسم حرکت می‌کنند. ممکنست شما خود را به هر کدام از ادیان الهی توحیدی منتسب کنید اما وقتی رفتار شما به گونه ایست که انگار قرار نیست به کسی پاسخگو باشید، وقتی شعائر دینی شما به اخلاقیات انسانی و الهی چیره است، وقتی مدینه فاضله شما تسلط ظالمانه به جهان طبیعی و انسانی است شما کافرید به خدایی که جهان را آفریده است. نامتان هیچ معنایی ندارد. درست مثل وقتی که تمام ذهن شما درگیر داشتن موبایل آیفون است اما شعار مرگ بر آمریکا میدهید. این مدل جوک‌ها خاص زمانه مدرن است که چهره کریهی مثل همان فیلم جوکر دارد.

2- فروپاشی این زمانه اجتناب‌ناپذیر است و پیگیری و درگیری اجزای از هم پاشیده‌اش نه تنها هرز انرژی و وقت و قوای فکری است که ما را از حرکت به سمت جلو باز می‌دارد. ما وارثان دانه‌های باقیمانده‌ایم. ما در زمانی زندگی می‌کنیم که میمون درشت مغز تکنولوژیک رو به انقراض است و طلوع شکوهمند انسان قریب‌الوقوع. ما در زمانه خواست پروردگار زندگی می‌کنیم. چرا که محال است او این روزها را در زمان خلقت انسان ندیده باشد. شاید برای او ساختن ذره به ذره جهان نابوده شده توسط انسانی که خود را بازیافته بخشی از هدف خلقت باشد. میمون درشت مغز تکنولوژیک با سرعتی باورنکردنی تمام هدایای خداوندی را به زباله تبدیل کرد و از خود نیز احمق کودنی بیش باقی نگذاشت. موجود ذلیلی که تنها قطع برق برای انقراض کل نسلش کافیست. پر واضح است که برای ما این قدم‌های کوتاه برای انسان بودن خیلی کوچک می‌نماید، پر واضح است که درد مرگ انسان‌ها زیر لگد کریه شیطان جهنمی چیز کمی نیست، پر واضح است که برای ایرانیانی که زندگی کردن را بلدند شکست نظامی از مردمانی که جنگ و نابودی را به خوبی میدانند آسان و ساده نیست. اما فرای طول، هر چیزی عرض و عمقی هم دارد. عرضی که به درازنای تاریخ چند هزار ساله کشیده و به خواست خداوند تاکنون برپا مانده است. عمقی که از نیایش های زرتشت پیامبر به درگاه خدای یگانه آغاز شده و به غار حرا و محمد بیداردل رسیده. ما وارثان این عمق و این عرض زمان هستیم هرچند که چند بار از اسب به زیر افتاده باشیم. اصل خود را به خاطر بیاوریم و انسان بودنمان را فرای آبنبات‌های رنگی‌ای بدانیم که شیاطینی به ریخت میمون درشت مغز به آدمیان هدیه دادند و انسان بودنشان را ربودند.

قدم‌های کوچکمان را ارج بنهیم، دانه‌های ظریف و پوست نازکمان را پاسداری کنیم و چشممان را به آینده روشنی بدوزیم که خدا به انسان‌ها، به انسان جانشین خداوندگار، به انسان نیکوکار نگهبان طبیعت و خلقت و همنوع وعده داده است، او که راست‌وعده‌ترین است.

مدرنیتهخداوندانسانفروپاشیاجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید