چند سال پیش بود که دغدغه های فکری به دنیا آمدن اولین برادرزادهام را میگذراندم. از فرط خوشحالی نمیدانستم چه کنم. دوست داشتم برای برادرزاده کوچکم کاردستیهایی درست کنم که با آنها بازی کند. اما ازآنجا که ترجیح میدادم، کاردستیهایی بسازم که زود ساخته شوند، الگوهای ساده را در ذهنم مرور میکردم.
یک ماهی گذشت تا به چند الگوی ساده رسیدم. حالا باید این الگوها را میساختم. تصمیم گرفته بودم عروسکهای ساده با بدن بیضی شکل یا مربعی در قالب حیوانات بامزه مثل موش، گربه، و خرگوش بسازم. اما نمیدانم چرا ذهن در حال نوسانم به من گفت، عروسک ساده نساز. کیف عروسکی بساز، تا بچهها هم با دیدنشان خوشحال شوند، هم با آنها بازی کنند و هم وسایل یا خوراکیهایشان را داخل آنها بگذارند.
من به حرف ذهنم گوش دادم و این کیفها را ساختم. حتی توانستم تعدادی از آنها را به فروش برسانم. خلاصه حالا که سالها از آن دوران گذشته، آدمهایی که کودک درونشان را جدی میگیرند، از این کیفها یا برای خودشان یا برای بچههای اطرافشان سفارش میدهند و من هم خوشحالم که میتوانم برای شادکردن بقیه کار کوچکی انجام دهم. حالا به نظر شما بچهها با داشتن این کیفها چه احساسی دارند؟
دوست داشتید شما هم میتوانید از این کیفها داشته باشید. با سرزدن به پیج nahidanstore