تا چند وقت پیش در فضای مجازی، بین صفحات دوستان و آشنایان سرگردان بودم. دوست داشتم وقتی پستهای دوستان و آشنایان را میبینم، با لایک کردن، خودم را در شادی آنها سهیم بدانم. منوال به همین طریق پیش می رفت تا اینکه دیدم کمکم دارم با دیدن پستهای آنها شوق لایک کردن را از دست میدهم. پستها، همیشه آنها را درحال سفر و گذران لحظات خوش زندگی نشان میداد. من درواقع به جایی رسیده بودم که از دیدن پستهای آنها حسودیم میشد.
نشستم و با خود فکر کردم که تا این تفکر روبهحسادترونده، کار دستم نداده است، باید کاری بکنم. دیگر دلم نمیخواست پستهای دوستان و آشنایانم را ببینم. این شد که مدتی از اینستا رفتم بیرون. و وقتی دوباره برگشتم، خیلی از دوستان و آشنایانی که به نظرم، پست گذاشتن را از حد گذرانده بودند، آنفالو کردم.
این تکنیک تا حالا جواب داده و حالا با افکار آرام زندگی میکنم. ولی همیشه از این متعجبام که بعضیها با این همه پستی که در شبانهروز میگذارند، کی زندگی میکنند.