
امروز پستی از استاد شعبانعلی خوندم در مورد بلاگ نویسی در عصر هوش مصنوعی. از مزایا و معایبش گفت و تصمیم نهایی رو سپرده بود به مخاطب که من باشم! حدود ۵۰۰۰ کلمه توضیح داشت ولی من یه تلنگر ازش گرفتم - که البته تو متن نبود. شاید به این دلیل تو متن نبود که مختص خودم بود و خیلیهای دیگه که مثل من هستن. منی که برای نوشتن هم دارم از هوش مصنوعی کمک میگیرم.
نوشتن بلاگ شخصی، کاملا به دور از هوش مصنوعی، به من کمک میکنه مغزم رو زنده نگه دارم تا زامبی نشه!
من هرروز برای تولید محتوای مشتری (البته مشتری خودش سفارش محتوا با هوش مصنوعی داده!)، و حتی برای بازنویسی متن ایمیل و پیام به کارفرما و نوشتن پستهای روزانه از هوش مصنوعی کمک میگیرم. این حجم استفاده از AI و البته در کنارش یادگیری و ریسرچ و آموزش دیدن و شخم زدن یوتیوب به من کمک کرده محتواهای خیلی خوبی با هوش مصنوعی تولید کنم که مشتری انگشت به دهان بمونه. ولی دارم تبدیل میشم به زامبی!
این هوش -به زودی- مافوق بشری جای خیلی از مشاغل رو میگره. جای خیلی از کارهای تکراری بیهودهای که هرروز انجام میدیم هم میگیره. جای خیلی از هزینههای هنگفتی که برای توسعهی محصول، مهارت و.... میکردیم هم میگیره...خیلی از آثارش مثبته، خیلی هم مثبته! چیزی که خطرناکه اینه که باهاش آگاهانه و با برنامه ریزی برخورد نکنیم.
روی صحبتم با کسانی نیست که هنوز خیلی از AI استفاده نمیکنن. من دارم با صدای بلند به خودم میگم.
تویی که از این لعنتی داری زیاد استفاده میکنی! مغزت رو داری نابود میکنی!
فکرش رو بکن قبلا برای نوشتن یه متن پروموشن باید وقت میذاشتم و فکر میکردم چطور محصولم رو با نیاز این مخاطب ربط بدم، از چه واژههایی استفاده کنم که احساساتش رو بربیانگیزه که تصمیم به خرید بگیره. خلاقیت رو با هر مسالهای تمرین میکردم. با هر مسالهای عضلات مغزم رو تحت فشار میذاشتم و مسیرهای عصبی جدید ایجاد میکردم و اونها رو تثبیت میکردم. اما الان فقط یه پرامپت مینویسم و منتظر خروجی میشینم.
نه این خلاقیت نیست! نوشتن پرامپت تقویت خلاقیت نیست!!
اینکه بدونی AI کارتو انجام میده مثل این میمونه که تو باشگاه، روی لمی تکیه بدی و به یکی از اون گولاخها بگی ۳ ست ۱۰ تایی سرشونه برو! و جالبتر اینکه دقت کنی که اگر کج و راست زد سرش داد بزنی بزنی نباید اینطوری بزنی، یه بار دیگه تلاش کن و این بار اونطوری بزن!
نسبت به اون آدمی که تو باشگاه لم بده و نه تنها ورزش نکنه، بلکه دستور هم بده و شاکی هم باشه از باقی ورزشکارها چه حسی دارید؟ شاید زامبی واژهی مناسبی براش نباشه -فعلا- ولی اجازه بدید به این آدمها بگم زامبی.
بذارید یه خاطره بگم!
من کلا آدم آرومی هستم، به ندرت پیش میاد صدای خودم رو روی کسی بلند کنم حتی در اوج عصبانیت. سال اول دانشگاه و زمان انتخاب واحد (در عصری که انتخاب واحد اینترنتی هنوز وجود نداشت!) چنان بینظمی و شلوغی و همهمه بود که برای رسیدن صدا به صدا مجبور میشدم فریاد بزنم. یک بار اتفاقی فریادی که زدم باعث شد متصدی انتخاب واحد فکر کنه داره اوضاع از کنترل خارج میشه و کار من رو سریعتر انجام داد. گذشت و چند ماه بعد اتفاق مشابه دیگری افتاد و صدام رو سر یکی دیگه از مسئولین بالا بردم و کارم سریعتر انجام شد. کم کم به این نتیجه رسیدم که اینجا باید سر افراد داد بزنی تا کارت انجام بشه. و البته واقعا داشت جواب میداد! اما چندسالی که گذشت به خودم اومدم و دیدم که دیگه اون آدم آروم قدیم نیستم و پرخاشگر شدم، نه تو دانشگاهی که پرخاشگری چارهی مشکل بود، بلکه در خانواده و جمع دوستانی که بحران زا میشد هم پرخاشگر شده بودم.
همین اتفاق با ظهور خیلی از تکنولوژیها و فیچرهای زندگی مدرن برامون رخ داد. اما داستان هوش مصنوعی کمی متفاوته! عرض میکنم چرا...
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشه که به خودتون اومدید دیدید روزی چند ساعت وقتتون توی اینستا داره تلف میشه! شاید اگر منبع درآمدتون نبوده -بعد از کلی کلنجار رفتن با خودتون- حذفش کردید و به زندگی برگشتید. هرچند که شاید خیلی دووم نیاورده باشه ولی حذف کردن میتونست مشکل رو تا حد مطلوبی حل کنه.
ولی در مورد هوش مصنوعی اینطور نیست. این دیگه تفنن نیست! این یکی رو باید اتفاقا برید یاد بگیرید و ازش استفاده کنید. اگر استفاده نکنید [شاید] به زودی حذف خواهید شد.
پس حالا باید چکار کرد؟
شاید هنوز وقتش نرسیده باشه که به تحقیقات علمی اشاره کنیم چون مشکل جدی در مواجهه با هوش مصنوعی به طور فراگیر اتفاق نیفتاده تا دیتای کافی برای پژوهشگر وجود داشته باشه که آزمایشهای مورد نیازش رو انجام بده و تازه بعدش یکی بیاد همه پژوهشهای رو بررسی کنه و مرور ادبی بنویسه که بشه یه استناد استخوندار ارائه داد.
اما همونطور که وقتی به مانیتور و حتی کتاب که اجسام نزدیک هستند، برای مدت طولانی نگاه میکنید، پزشکها توضیه میکنند هر چند دقیقه یکبار برای چند ثانیه به دور دست نگاه کنید؛ و همونطور که برای سالمندان که فعالیت فکریشون کم میشه توصیه میکنن جدول حل کنن؛ و موارد مشابه دیگه...برای کسانی که برای نوشتن از هوش مصنوعی کمک میگیرن، یه تمرین خوب برای تقویت حافظه و جلوگیری از تحلیل رفتن عضلات مغز برای نوشتن میتونه بلاگ نویسی «شخصی» باشه!
به چند دلیل...
۱. فورس زمانی و کیفی نداری و میتونی با خیال راحت بدون ابزارهای مخرب به نوشتن بپردازی.
۲. نگرانی از اشتباه بودن نداری، و حتی میتونی «آگاهانه» تجربیاتی که از کار با هوش مصنوعی در طول روزهای قبل بدست آوردی اینجا هم پیاده می کنی.
۳. به مرور دچار «اختلال» کمالگرایی نمیشی! چون هوش مصنوعی معمولا متن بدون نقص میده (نقص با اشتباه متفاوته) و ممکنه استفادهی مکرر از امثال چتجیپیتی این اختلال رو در افراد ایجاد کنه که باید همهی متنها بینقص باشن.
۴. تعهد به انجام مستمر انتشار محتوا آسیبهای ایجنتها رو هم میتونه رفع کنه. با توجه به اینکه سال ۲۰۲۵ به نوعی سال ایجنتها بوده و به زودی شاهد رونق بیشترشون خواهیم بود، این خطر وجود داره که با برداشته شدن دیسیپلین و انجام پیوستهی برخی امرور و سپردنش به ایجنتها و اسکجول کردنشون، این قسمت از مغز ما رو دچار ضعف و سستی کنه. متعهد شدن به نوشتن در بلاگ شخصی کمک میکنه تمرین دیسیپلین کنیم.
۵. صبر کردن رو تمرین میکنیم! با اینکه در خیلی از خوزه ها همچنان باید صبر کنیم، ولی هوش مصنوعی با سریع کردن همهچی شاید استقامت ما رو کم کنه. انسان به عنوان انسان نیاز به صبر کردن داره. با بلاگ نویسی، استمرار و در نهایت دیدن ثمرهشدوپامین لازم برای صبر در مغزمون ترشح میشه و ما رو برای مشکلات آینده حفظ میکنه.
با این موارد میتونید خودتون رو در برابر تغییراتی که هوش مصنوعی ایجاد میکنه واکسینه کنید.
استاد شعبانعلی در همون مقالهای که لینکش رو گذاشتم در مورد یکی از رفتارهای عصر بلاگفا و پرشین بلاگ اشاره کرده...«تبادل لینک»
بلاگ نویسی و استمرار انگیزه میخواد و مشوق. چه چیزی مشوقتر از بقا و حفظ قدرت مغز و قوی موندن در عصر مبهم هوش مصنوعی! ولی اگر در مسیر این چالش، مشوقهای بیشتری هم قرار بدیم ضرر نمیکنیم!
پیشنهاد میکنم اگر شما هم بعد از خوندن مقالهی استاد و احیانا خوندن این مطلب تصمیم گرفتید بلاگ شخصی خودتون رو با همین اهداف راه اندازی کنید، زیر همین پست آدرس بلاگتون رو بدید تا هم شما رو فالو کنم هم یه کامیونیتی شکل بدیم تبادللینکطوری!
من در این بلاگ، بیشتر در مورد دغدغههام برای هوش مصنوعی میگم، چه مثبت و چه منفی. اگر دوست داشتی همراهم باش. و البته نقدت هر جا که باشه و هر جوری که باشه مشتاقانه منتظر شنیدن و خوندنش هستم.
ارادت