سوال من کیستم رو شاید با شعری از مولانا که از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود بتوان بیشتر شناخت از آنجایی که همه ما ممکن است در طول زندگی با این سوال مواجه شده باشیم و یا شاید در اطراف خودمان با چنین پرسشی برخورد کرده باشیم. تنها راه پاسخ به این موضوع خودشناسی و خودآگاهی است. خودآگاهی به معنی شناخت مواردی است که به شما انگیزه می دهند و همچنین به معنی درک نیازها و خواسته ها، ضعف ها و قوت ها و توانایی ارزیابی دقیق احساساتتان می باشد. افراد خودآگاه از توانایی ها و مهارت های خود آگاهی کامل دارند و در این زمینه هوشمندانه تر عمل خواهند کرد. یکی از رویکردهای که به ما کمک میکند تا افراد نسخه موفقیت خود را کشف کنند و بنویسند کوچینگ است. در کوچینگ به جای اینکه به فرد بگوییم چه چیزی خوب یا بد و یا زشت یا زیبا است با کمک قدرت پرسشگری سوالات قدرتمندی را در ذهن او ایجاد میکنیم که نتیجهاش پاسخهای صحیح و بومی شده توسط خود فرد است؛ درواقع ما به افراد خودآگاهی میدهیم نه آگاهی.
در کوچینگ، هر فرد تواناییها و ظرفیتهایی دارد. از آنجایی که کوچینگ معتقد است نسخههای موفقیت افراد متفاوت و منحصربه فرد است و این منحصر به فرد بودن توسط خود افراد کشف میشود و اگر اهداف در زندگی پراکنده و نامناسب باشند، حتی اگر به آنها دست یابیم باز هم حال خوبی نداریم. برای حفظ انگیزه باید اهداف را در مسیر ارزشهای وجودی خود قرار دهیم. بعد از پیدا کردن ارزشهای خود میتوانیم به خوبی قدم برداریم و چه شکست بخوریم و چه پیروز شویم هیچوقت کم نمیآوریم. متاسفانه در اکثر مواقع ما ماهی را به دیگران اعطا کرده ایم و نه ماهیگیری را، در کوچینگ سعی بر این است که کوچ با آیینه در دستانش مراجعه رو با خود واقعی خوداش روبه رو کند و او را در مسیر رسیدن به خودایده ال اش با یک سفر کشف درونی به سرمنزل مقصود برساند.