مهدی نجمی
مهدی نجمی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

قصه را از انتها نخوانید

داشتم فکر میکردم برای این نوشته ام چه عنوانی انتخاب کنم. که یک آهنگ از یاسر بختیاری یا یاس به ذهنم رسید:

قصه رو از ته میبینم - به پرو پام بد پیچیدن - پس میگیرم حقمو بعد میمیرم - صد بارم بشکنم گچ میگیرم - من درگیر باید و نباید شدم - آدمارو خواستم رعایت کنم - حل شده بودم تو طبیعت دورم - حالا برمیگردم به حقیقت خودم

شاید خیلی هاتون با رپ حال نکنید اما این یه قسمت از این رپ کلی پیام های انگیزشی درست و غلط داره. مثلا اون جا که میگه صد بار هم بشکنم گچ میگیرم خب به نظر پیام قشنگیه. یا این که میخواد به حقیقت خودش برگرده، درگیر باید و نباید نشه، تو چهار چوب طبیعت خودش اسیر نشه هم چیزهای جالبیه.

اما بحث ما سر قسمت اوله. "قصه رو از ته میبینم" به نظر من خوب نیست. این کارو نکنید!

دید کلی چیز بدی نیست. این که از بالا به طرح خودمون نگاه کنیم. فلسفه ش رو بفهمیم. آغاز و پایانش رو درک کنیم هم میتونه تو موفقیت ما تاثیرگذار باشه. اما همیشه وقتی دوستام در مورد ایده هاشون صحبت میکنند خیلی درگیر انتهای کارشون هستند. یعنی به طرز عجیبی همه ما هدف گرا هستیم. هی پایان ایده مون رو تو ذهن خودمون بررسی میکنیم.

کم کم انقدر درباره ی هدف نهایی ایده فکر میکنیم که این فکر ما مدام ایده ما را بزرگ تر میکند. و وقتی این ایده در آینده در ذهن ما بسیار بزرگ شد، اونجاست که دیگه مغز ما نمیتونه راه حل های رسیدن به ایده ی بزرگ نهایی ما رو آنالیز کنه.

یک مثال میزنم. همه ما کمپانی Nike رو میشناسیم. و میدونیم که این کمپانی بسیار بزرگ و چند ملیتی است. اما آیا زمانی که فیلیپ نایت (هم بنیانگذار NIKE)، نخشتین کفش های ساخته شده را پشت خودروی شخصی خودش به فروش میرساند، داشت به این فکر میکرد که من چگونه شرکت چند ملیتی خودم را اداره کنم؟ یا طرح ساختمان فروشگاه های کفش چه باشد؟

قطعا خیر. اگر فیلیپ نایت آن موقع در ذهنش تاسیس شرکتی چند ملیتی بود، آیا مغزش توان پردازش راه های را اندازی و مدیریت این شرکت چند ملیتی را داشت؟ باز هم خیر.

یا دیجی کالای خودمان. آن روزی که حمید و سعید محمدی عکاسی دیجیتال را پیگیری میکردند و لنز دست دومی که به آن ها انداخته شد ایده ی تاسیس دیجی کالا، آن هم فقط برای فروش دوربین دیجیتال بود، به ذهنشان رسید. آیا آن ها امروز را میدیدند که سوپرمارکت دیجی کالا را هم تاسیس کنند؟

کار سخت را وقتی آسان است و کار بزرگ را وقتی کوچک است انجام دهید. سفر هزاران کیلومتری از یک قدم کوچک آغاز می‌گردد.
لائوتسه

نخستین قدم را آغاز کنید. نگذارید در ذهنتان کار را برای شما بسیار بزرگ کند. یک سیب هزار چرخ میخورد تا به زمین برسد. ممکن است سقف آرزوهای امروز شما، کف خاطرات فردایتان باشد. فقط ایده خود را آغاز کنید و یا به قول کمپانی Nike

Just Do It

هدفموفقیتنایکمهدی نجمی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید