ویرگول
ورودثبت نام
نجمه خادم
نجمه خادمغوطه‌ور در کلمات
نجمه خادم
نجمه خادم
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

خاورمیانه را نکشید او قلب دارد.

شب برفی استانبول. عکاس: علی کاراکایا
شب برفی استانبول. عکاس: علی کاراکایا

بيشتر آدم­هايي كه مي‌­روند آنور آب. يك دلتنگی مشترک دارند؛ فقدان شب­­‌گردی. بارها در قصه‌­های مهاجران خوانده­­­­­­­­­‌ام که چطور شب در شهرهای بزرگ و زیبایی مثل رم، میلان، ونکوور، کپنهاگ، برلین... شبیه گرد خاموشی روی شهر می­‌نشیند. بارها مسافران از نشستن پشت پنجره‌ی هتل و نگاه کردن به پیاده‌­روهای خاموش نوشته­‌اند. در اغل نوشته­‌ها یک چیز خوانده‌­ام؛ شب ترسناک است. خوانده­‌ها را با تجربه‌­­ها و شنیده­‌های آشنایم مقایسه کرده­‌ام؛ خاورمیانه. جایی که ترس قوت غالب مردمانش است. خوراک شبکه­‌های خبری دنیا، خوراک تفرقه بینداز و حکومت کن ها، آخرتِ جبر جغرافیایی، مهد نخستین تمدن­ها، مهد زبان­، مهد اولین قصه‌­ها، مهد جاودانه­‌ترین روایات.

در بغداد، استانبول، بیروت، شیراز، ابوظبی، کابل، دوحه، قاهره...مردم عاشق شب­گردی اند. اذان مغرب انگار دعوتی­‌ست به شهر. آدم­ها به خیابان می‌­آیند و گاهی تا نیمه­‌های شب می­‌مانند. تنهایی یا در جمع، با دوست یا خانواده، پرسه می­­‌زنند، پیکنیک برپا می­‌کنند، در کافه­‌های سرراهی شیرینی و چای می‌خورند، پای بساز دست‌فروش‌ها مي‌ايستند، سوار بر ماشين‌ براي يكديگر بوق ميزنند و البته پاساژگردي مي‌کنند. پاساژ شکل غربی خوش‌گذرانی در شب است، جایی که انحصارطلب و تجمع‌گرا ست. همه را به درون می‌خواند با ویترین‌ها و فودکورت‌های همه چیز تمام. جایی که زندگی جان‌دار و شیرین بیرون را ناامن و ناکافی جلوه می‌دهد. جایی که سراسر نور است و تاریکی شب را از ما (شرقی‌ها) فرزندان سایه دریغ می‌کند.

پ.ن: اصطلاح شرقی‌های اهل سایه را از #جونیچیرو_تانیزاکی نویسنده و جستارنویس ژاپنی یاد گرفته‌ام.

پ.ن 2: نوشتاری هم وجود دارد که از پرسه زدن ذهن در دلتنگی‌هایش به وجود می‌آید. چنین نوشته‌ای نه دل‌نوشته است، نه جستار، فقط یک پرسه...


مهاجرتفرهنگپرسهخاورمیانه
۶
۰
نجمه خادم
نجمه خادم
غوطه‌ور در کلمات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید