سال ۱۹۶۹ که فلوید و دلورس لمپرت پسر کوچولوشون رو به دنیا آوردن، زندگیشون بسیار شیرین تر از قبل شد و این موجود کوچیک دوست داشتنی توجه تمام وقت پدر و مادر رو برانگیخت، اما فقط واسه چندسال! به محض این که خردسالی رو تموم کرد و از آب و گل دراومد ورق چرخید. فلوید که وکیل ارشد یک موسسه توی نیویورک بود، تمام وقت کار میکرد و دلورس با اینکه خانه دار بود دغدغههای زیادی و وقت محدودی داشت. این شد که «ادوارد لمپرت» کودک رو روزی چندساعت به مادربزرگش میسپردن تا هر دوشون از تنهایی در بیان.
مادربزرگ ادوارد عادت داشت شوی تلویزیونی «هفته وال استریت» لوییس روکیسر رو ببینه و برای تفریح خرید و فروش سهام انجام بده. بذر علاقهی ادی لمپرت به سرمایهگذاری، همینجا کاشته شد. اددی هر هفته نشریات مربوط به سرمایهگذاری و بازارهای مالی رو مطالعه میکرد تا بتونه سهام مادربزرگش رو بررسی و ارزیابی کنه. خب مشخصه که مادربزرگ لمپرتها سرمایه گذاری خفنی نبود و این پسربچه کمکهای شایانی بهش میکرد.
اما زندگی تا ابد قرار نبود همینجور آروم و شیرین بمونه. ادی در اولین سالهای نوجوانی پدرش رو از دست داد و اولین شوک زندگی رو ـ که در برابر بعدیها چندان بزرگ نبود ـ رو تجربه کرد. و مجبور شد برای تامین مخارج خانواده، در حین تمام کردن دبیرستان کارهم بکنه. گرچه تقریبا تمام وقتی که بعد از مدرسه براش میموند، حتی آخر هفتهها هم مشغول چیدن محصولات در قفسهها بود اما جز بهترینهای مدرسه بود. و با توجه به افتخارات علمی و ورزشی که برای تیمهای مختلف مدرسه رقم زده بود، جایزهی فارغالتحصیلان دانشمند ـ ورزشکار که کمک هزینه پرداخت شهریه دانشگاه بود رو دریافت کرد و به این ترتیب وارد دانشکده اقتصاد شد و چهارسال از اونجا هم با مدرک کارشناسی اقتصاد و نمرات بالا فارغ التحصیل شد.
تعجبی نداره که لمپرت با این تحصیلات بلافاصله وارد شرکت خدمات مالی «گلدن ساکس» شد و تا چهارسال بعد در زمینه مدیریت مالی در جهان اونجا فعالیت کرد. طی این مدت با رابرت روبین یکی از غولهای متفکر مالی آشنا شد و درسهای زیادی از این آدم و اون محیط گرفت و بعد تصمیم گرفت شرکت سرمایهگذاری ESL، در گرینویچ، ایالت کانکتیکات، رو تاسیس کنه.
رابرت روبین با این تصمیم زیاد موافق نبود، اما لمپرت نزدیک به ۳۰ میلیون دلار سرمایه اولیه از شخصی به اسم رین واتر قرض گرفت و همین شخص ادی رو به مشتریان میلیاردرش معرفی کرد. مدتی بعد شرکت ESL نزدیک به 25٪ سود سالیانه به سرمایهگذاران ارائه میکرد. با این افزایش سود، شرکت لمپرت جلب توجه کرد و او به عنوان مردی شناخته شد که می تونست از طریق سهام و سایر سرمایهگذاری هایی که دیگران نمیتونستن انجام بدن، موقعیت های خوبی رو پیدا و ایجاد کنه.
یکی از معروفترین حرکتهای اقتصادی لمپرت داستان نجات دو شرکت Kmart و Sears از ورشکستگی هست. درست زمانی که این شرکت ها در بحران فرو رفته بودن و رقبا در حال بلیعدن اونها بودن، لمپرت شروع به جمع آوری سهام این شرکتها کرد و با خرید اوراق قرضه اونها این شرکتهای خرده فروش درحال ورشکستگی رو از آن خود کرد و مجموعه فروشگاههای زنجیرهای سییرز رو از ادغام این دو شرکت پدید آورد. این یکی از بزرگترین تصمیمات سرمایه گذاری لمپرت بود که ۱۶۰ درصد سود برای اون رقم زد.
درآمد ادوارد لمپرت در سال ۲۰۰۴ به ۰۲/۱ میلیارد دلار رسید که او را تبدیل به اولین مدیر مالی وال استریت که درآمدش در یک سال از یک میلیارد دلار بیشتر شده بود کرد. لمپرت در سال ۲۰۰۶ با ثروت ۸/۳ میلیارد ثروتمندترین فرد در ایالت کانکتیکات بود و درآمد او در این سال در حدود یک تا یک و نیم میلیارد دلار برآورد شده بود. لمپرت از سال ۲۰۰۵ رییس این شرکت ادغامی جدید بود و در سال ۲۰۱۰ با درآمد ۳/۴۳ میلیارد دلاری رو از اونها کسب کرد. علاوه براین ها یکی از مدیران شرکت Auto Zone، بزرگترین خرده فروش و توزیعکننده قطعات و لوازم اتومبیل هم بود.
طی یک اتفاق عجیب و تکان دهنده ، لمپرت یک هفته قبل از سازماندهی مجدد شرکت K-mart خودش ربوده شد. جوری که شاهدها نقل میکنن یه روز جمعه بعد از کار، وقتی که لمپرت داشت گرینویچ رو ترک میکرد، یه سری آدم ربا در چند دقیقه کوتاه چشم و دستش رو بستن و انداختنش پشت یه فورد اکسپدیشن مشکی! کاملا هم هالیوودی طور! بعد به یه مسافرخونه متروک که کیلومترها از شهر فاصله داشت انتقالش دادن و یه آخر هفته طولانی اونجا نگهش داشتن. لمپرت هم مثل هر آدم منطقی دیگهای باهاشون وارد مذاکره شد. آدم رباها اعلام کردن که مقامات یکی از موفقترین سرمایهگذاریهاش یعنی Auto Zone بهشون مبلغ ۳ میلیون دلار پیشنهاد کردن تا لمپرت رو بکشن و اگه اون بیشتر پول بده نمیکشنش. لمپرت باهاشون سر ۵ میلیون دلار توافق کرد و بهشون اطمینان داد که پای پلیس وسط کشیده نمیشه. قرار شد که به گرینویچ برش گردونن تا پول رو براشون بیاره. آدم رباها هم طبق قرار داد لمپرت رو رها کردن تا بره و در اسرع وقت پول رو براشون انتقال بده. اینجا بود که تمام جامهای ورزشی که دبیرستان گرفته بود به دردش خوردن و ادوارد تا از ماشین آدم رباها پیاده شد شروع کرد دویدن و چندمایل دوید تا به ایستگاه پلیس رسید و ماجرا رو گزارش داد. خیلی نگذشته بود که آدم رباهای از همه جا بیخبر وقتی داشتن با کارت اعتباری لمپرت خرید میکردن دستگیر شدن.
روش سرمایه گذاری لمپرت رو معمولا با وارن بافت مقایسه میکنن. به این دلیل که مدل سرمایهگذاری لمپرت بسیار متمرکز هست و بیشتر تمرکز سرمایهگذاریهای خودش رو روی بخش خرده فروشی قرار میده. معمولا اینجوریه که سرمایههای خودش رو برای چندین سال نگهداری میکنه و همیشه بین سه تا ۱۵ سهام رو در پرتفولیوی خودش قرار میده.
این مدیر ثروتمند وال استریت چندتا توصیه ارزشمند برای کسانی که در بازار سرمایه فعال هستن داره: