مادرم دستهایم را گرفت و خواهرم پاهایم را، بعدش یکهو پرتم کردند وسط استخر. این اولین خاطره من از مواجه با آب است. آن موقع ۶ سالم بود و فقط اجازه داشتم در قسمت کودکان استخر باشم. یک سری دوست هم پیدا کرده بودم به اسم دوست استخر و با هم بازی میکردیم. بیشتر مادرهای آنها کنار ما در قسمت کم عمق بودند. اما من باید منتظر میماندم که سر یک ساعتی مادرم و خواهرم از قسمت عمیق برگردند پیشم و برویم خانه. قسمت عمیق یک دنیای رازآلود و همیشه سوال انگیز برای من بود. غریق نجات هیچوقت حتی نمیگذاشت به آنجا نزدیک شوم. دوست داشتم بروم از بالا نگاه کنم و ببینم چقدر عمیق است؟
بالاخره یک روز تابستان شد و مدرسهها تعطیل شد و مادرم من را کلاس شنا نوشت. این اولین مواجهه من با قسمت عمیق بود. در قسمت عمیق دوستی چندانی نبود. همسنهای من هم همه در قسمت کودکان بودند. من همان تابستان شنا یاد گرفتم و عضو تیم باشگاه شدم و مدال طلا را هم در رشته کرال گرفتم و دیگر به جای قسمت کم عمق، با خانوادهام قسمت عمیق میرفتیم.
قسمت عمیق خیلی با قسمت کم عمق فرق داشت. اولینش نبودن دوست بود. در قسمت عمیق فقط باید عرض استخر را شنا میکردی. خواهرم را دم شیرجه میدیدم و میرسیدیم آنطرف، دوباره بر میگشتیم اینطرف. اما یک چیز عجیب در قسمت عمیق وجود داشت: قسمت عمیق خلوت بود! بسیار خلوت. طوری که خیلی وقتها فقط ما سه تا در قسمت عمیق بودیم! دیروز بعد از مدتهای زیاد پس از دوران کرونا رفتم استخر دانشگاه. رسیدم به استخر و دیدم بله! منم و قسمت عمیق! همه در قسمت کم عمق بودند. لب آب نشستم و پاهایم را تکان دادم و یادم افتاد چقدر این وضعیت شبیه وضعیت شغلی محبوب فعلیم هست که انتخابش کردهام!
انتخاب رشته حقوق، نیازمند انتخاب دیگری است که شما را در قسمت عمیق استخر قرار دهد. واقعیت این است که پوشیدن کت و شلوار و گرفتن کیف چرمی در دست زیباست، اما به تنهایی برای شما نه موفقیت و رضایتی دارد نه درآمد قابل توجهی. برای همین لازم است اگر قرار است رشته حقوق را انتخاب کنید، از ابتدا حواستان به انتخاب دو فاکتور مهم باشد: تخصص علمی خاص + مهارت خاص. حواستان باشد وکیل یا مشاور حقوقی که درباره همه حوزههای حقوق وکالت قبول میکند یا مشاوره میدهد، کسی است که در قسمت کم عمق استخر راه میرود!
بیایید یک حقیقتی را درگوشی بهتان بگویم. وکالت و مشاور حقوقی بودن در حالت عادی اگر درآمد پایینی نداشته باشد، درآمد متوسطی دارد. برای همین لازم است که از ابتدا سنگ بنا را طوری محکم کنید که داشتن شما برای یک مجموعه لازم باشد تا بتوانید ارزش خدمتی که ارائه میدهید را بالا ببرید. در این سالها من وکلا و متخصصین حقوقی زیادی را دیدم، اما تنها کسانی توانسته بودند خودشان را از آن سطح متوسط بالاتر ببرند که مهارت خاصی مثل برنامهنویسی، کارآفرینی، خلاقیت و تولید محتوا و... را شروع کرده بودند و در کنار رشته اصلیشان به آنها مسلط شده بودند. آنها از ابتدا مهارت خاص برای شنا در قسمت عمیق را شناسایی کردند و حالا به نوعی مرجع در کار خودشان تبدیل شدهاند. بعلاوه از ابتدا مسیر علمیشان را مشخص کردهاند و مطالعاتشان در آن حوزه (مثلا حقوق ثبت یا قراردادها یا حقوق کیفری) محدود و عمیق شده است.
آدمها در سنهای پایین میخواهند دنیا را عوض کنند یا دنبال علمند و اینها برایشان مهم نیست! از طرفی شنا در قسمت کم عمق رضایت بیشتری به آدم میدهد. گرفتن پروانه وکالت (و احتمالا چندسال بعد تودیع کردنش بهخاطر نداشتن موکل) و لباس مرتب پوشیدن و درآمدن چشم فک و فامیل! هم این رضایت را به شما خواهد داد، اما واقعیت این است که درآمد بالاتر و کار مفیدتر و تخصصی انجام دادن انقدر حس خوبی دارد که بعد از یکبار تجربه کردنش واقعا برگشتن به قسمت کم عمق انسان را کلافه میکند. هی دلت میخواهد پایت را فشار بدهی به دیوار استخر و کرال سینه شنا کنی اما هی میخوری به آدمها!
خلاصه که انتخاب حقوق بهترین کاری بود که من در زندگیم کردم. بعد از لیسانس برای عادی نبودن خیلی جنگیدم و خیلی تلاش کردم فایدههای زیادی به جهان اضافه کنم. اما حقیقت این است که لازم است چالشهای رشته حقوق را بدون زرق و برق زیبای دفاتر وکالت و لباسهای زیبا دید و از ابتدا آگاهانه وارد این آب شد. چون به صورت جدی این قسمت عمیق است که حال آدم را با شغلش و تحصیلاتش خوب نگه میدارد. قسمت کم عمق را نگهدارید برای باقی ساحتهای زندگی!