نرگس نقشی
نرگس نقشی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

هنر زیرزمینی

من خیلی کوچک بودم که تهران صاحب مترو شد. پدیده عجیبی که قطار بود اما در شهر بود. گوشه چادر مادرم را می‌گرفتم و روی سکوهای بزرگ ایستگاه صادقیه به ریل ها نگاه می‌کردم که قطار بیاید. قطار با صدای تلق و تلقش می‌آمد و ما سوارش می‌شدیم. هر دفعه خیال می‌کردم که قرار است برویم به یک جای اسرارآمیز. مثلا یک جنگل شبیه جنگل هانسل و گرتل، یا یک سرزمین مثل نارنیا. آن‌موقع ها رفتن به این جاها لااقل در خیال خیلی عجیب نبود.
متروی مسکو، شکل تکامل یافته ارتباط من با مترو در کودکی بود. اولین روزی که در مسکو بودیم، دیدن مسکو را با خریدن یک ترویکا آغاز کردیم. ترویکا (ترویکا به معنای درشکه‌ای روسی است که توسط سه اسب کشیده می‌شود) یک نوع از کارت متروی مسکو بود که می‌شد چند نفر از آن استفاده کنند. ترویکا در کل چیز خوبی بود، منهای آن قسمتش که برای پس دادن یا شارژ کردنش باید با مسئول باجه که حتی یک کلمه انگلیسی نمی‌داند سر و کله بزنی که البته مردم روسیه در طی این سال‌ها تلاش کرده‌اند که به جای تقویت زبان انگلیسی مهارت استفاده از گوگل ترنسلیت‌شان را تقویت کنند!
سفر کردن با متروی مسکو شبیه همان سفر کردن به نارنیاست. کارت را که می‌زنی وارد یک تونل می‌شوی که با پله برقی در شیب عمیقی فرو می‌رود. دیوارهای تونل چیزی شبیه طاق دارد و با لوسترهای بزرگ قدیمی تزیین شده‌اند. انعکاس آن همه نور روی دیوارهای سفید تونل، حسی شبیه رفتن به آینده را برای آدم تداعی می‌کند! اما وقتی به پایین پله‌ها می‌رسی، متوجه می‌شوی که به گذشته سفر کرده‌ای! ایستگاه‌های قدیمی متروی مسکو پر است از مجسمه های برنزی زیبا و با جزییات. اما این فقط زیبایی این مجسمه‌ها نیست که انسان را مبهوت می‌کند. این مجسمه‌ها مربوط به زمان حکومت جماهیر شوروی است و درواقع نماد اتحاد و ارزش کارگری و جامعه کمون است. چیزی که ظاهرا خیلی وقت است که از حکمرانی روسیه خداحافظی کرده، اما همانطور که هنوز آثارش در ظاهر شهر مانده، در باطنش هم شاید مانده باشد!

تونل‌های سفر به گذشته متروی مسکو
تونل‌های سفر به گذشته متروی مسکو

مهمترین این ایستگاه‌ها ایستگاه میدان سرخ است. تمام دورتا دور ایستگاه پر است از مجسمه. مجسمه هایی که با ظرافت و دقت عجیبی ساخته شده‌اند. کلا اگر یکی از اسم‌های روسیه را سرزمین مجسمه بگذاریم انتخاب غلطی نیست. در هر جا از هر گوشه یک مجسمه می زند بیرون! مجسمه‌هایی که اتفاقا همگی نماد داستان خاصی هستند. مجسمه‌های متروی میدان سرخ هم هر کدام یک داستانی دارند. اما داستانی که در آن حتما یک قهرمان بلشویک نهفته است! قهرمانی که بی‌وقفه برای خلق و جنبش کارگر مبارزه می‌کند، یا مجسمه ایست با لباس و شنل نظامی از نیم رخ که با اسلحه دشمن را نشانه گرفته است، یا زنیست دفترچه به دست و عینک به دوش که برای تربیت نسل آینده درس می‌دهد، یا کارگر نوجوانی که در راستای تولید بیشتر برای وطن سه روز بی‌وقفه کار می‌کند. همه این‌ها از روزهای حکومت ایدئولوژیک روسیه به یادگار مانده‌اند.

سنگ کاری ایستگاه ودنخا
سنگ کاری ایستگاه ودنخا


متروی مسکو احتمالا یکی از مهمترین مقاصد هر رووزه مردم مسکوست. هم گرم است، هم ترافیک شدید مسکو را دور می‌زند و هم سریع است. یک تایمر معکوس در ابتدای تونل ریل هست که به محض راه افتادن قطار عدد ۲ را نشان می‌دهد. این یعنی ۲ دقیقه دیگر مترو می‌آید، کاملا شبیه ایران! به خاطر مجموع این دلایل متروها عموما غذاها و خوردنی‌های خوشمزه دارند و بندهای کوچک موسیقی‌ که در گوشه‌های مختلف این متروها خستگی آدم را در می‌کنند. در کل اگر از من پپرسید مسکو کجا برویم؟ جواب من این است که: مترو. متروهای مسکو چیزهای دیدنی زیادی دارند. مردم خسته‌ای که از سرکار بر می‌گردند، گروه‌های موسیقی با کیفیت، و تونل‌های سفر به گذشته!

این هم از مردم همیشه در حال دویدن روسیه!
این هم از مردم همیشه در حال دویدن روسیه!



سفرنامهروسیه
در همه روزهایی که ماده و قانون می‌خواندم، پایم روی زمین بود و کله‌ام توی هوا. اینجا هم جستارهای کوتاه می‌نویسم از زندگی‌ام.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید