ویرگول
ورودثبت نام
نرگس سلیمی
نرگس سلیمی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

در گرگ و میشِ راه

از همیشه‌ی همیشه‌ی همیشه‌ای که به‌خاطر دارم؛ شیفته‌ی خواندن زندگی‌نگاره‌ها و خودزندگی‌نامه‌ها (اتوبیوگرافی) بوده‌ام.

روایتِ رئال، آن هم رئالی که با واژه‌ها حسابی تراش خورده‌باشد؛ برای من جزء دل‌نشین‌ها ست.

عزیزترین‌های کتابخانه‌ام هم همین روایات واقعی از زندگی ها هستند.

در فاصله‌ی دو نقطه، رویای من، منم ملاله، من چگونه اروین یالوم شدم، وقتی از دویدن حرف می‌زنم از چه صحبت می‌کنم، در گرگ و میش راه و...

در گرگ و میش راه لنجی است برای سفر به جنوب. بهانه‌ای ست تا دست در دست بانو زینت دریایی بگذاریم و به قشم و روستای سلخ سفر کنیم. بهانه‌ای برای مرورِ زنی که ماه همدم همیشگی‌اش بود و در جامعه‌ای بسته و مردسالار، قد راست کرد و جنگید. از برداشتن برقع و خوردن انگ بی‌سروپایی تا تحصیل دانش و حمایت‌های پدر و باز شدن دریچه‌هایی روشن به روی روستای غرق سنت و خرافه.

زینت و انوشه و هر زنی که این روزگار در همین جامعه‌ی بزک‌شده‌ی خودمان میجنگد و می‌کوشد، تداعی‌گر بی‌بی خانم استر آبادی عزیزِ عزیز است برایم...

دور نشوم از قشم... به‌هرحال دوست داشتم با این چند خط شما را دعوت کنم به باز کردن این جلد آبی رنگ و سفر به دنیای بانو زینت...

«گاهی وقت‌ها می‌رفتم با موج صحبت می‌کردم. البته موج بیشتر خودش را دوست دارد، نمی‌تواند درد را تحمل کند، آرام نمی‌گیرد. اگر یک ذره هم درد داشته باشد رسوایی به بار می‌آورد. ولی ماه دردپذیر است. ماه صبور است.»


در گرگ و میش راهبانو زینت دریاییزندگینامهمعرفی کتابباشد که کتابخوان شویم
من لیسانس مهندسی نرم افزار و فوق لیسانس علوم شناختی دارم و عاشق یاد گرفتن و یاد دادن هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید