به نام مناسبترین واژهها
به رسم محبت به نام خدا🤍
سلام! امیدوارم که حالتون خوب باشه؛ من ماهوین هستم، عاشق ادبیاتم و این اولین روز حضور من در ویرگوله.
بر روی سنگ فرش پاییزی قدم میگذارم؛ با هر قدمی که بر میدارم صدای خشخش برگها بلند میشود، آهنگ بیکلامی در فضا پخش میگردد و پرندگان را به رقص وا میدارد. دفترم را محکم بغل کرده و به سمت درخت ته باغ قدم میگذارم. هر گاه که کلمات به ذهنم هجوم میآورند نوشتن میشود پناه من! باید بگویم این خون نیست که در رگهایم جاریست بلکه چشمهای از شور نوشتن است. دنیا برایم گذرگاهی محدود است؛ گذرگاهی که ما موقتا ناچار به عبور از آنیم و داستان ما در این گذرگاه است که شکل میگیرد. روزگار همیشه در حال امتحان گرفتن از ماست برای سنجیدن و شناختن!
من بخشی از این داستان طولانیام، تو هم بخش دیگری از آن! هیچکس از رخدادهای آینده خبر ندارد تنها کسی که از پایان قصهٔ ما آگاه است خداست خدایی که درون قلب ما حضور دارد و به سبب وجودش آرامشی عمیق مهمان قلبمان میشود.
به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقیست...

#روز تولد من در سرزمین ویرگول
تاریخ:۱۴۰۳٫۷٫۱۸