? چند روز پیش داشتم طبق معمول به محل کارم میرفتم. جایی که همیشه چند نفر راننده #تاکسی شخصی , کنار هم ایستادهاند و در مورد چیزی حرف میزنند. آن روز ولی از چند متر دورتر صدایشان به وضوح شنیده میشد. نمیدانم بر سر چه موضوعی ولی خب بحثشان شده بود. در حال رد شدن بودم , نزدیکتر که آمدم مرد قد بلند و چاقی , حدوداً پنجاه ساله و به ظاهر وجیه(از نظر عرف) , با حالتی تمسخر آمیز به مرد دیگری با اندام لاغر و حرکات و چهرهای عصبانی(بیشتر غمگین) , میگفت : "برو بابا مردک معتاد" و جمعیت اطراف هم میخندیدند.
مرد لاغر اندام که او هم حدوداً پنجاه سالش بود شتابان به سمت تاکسیاش رفت. در همان چند قدم دو بار گفت "حالا نمیخوام بگم , نمیخوام بگم , زشته..." . مرد چاق دوباره گفت "معتاد" , و جمعیت اطراف خندیدند. مرد لاغر اندام به خودرواش که رسید در را باز کرد و بست , انگار که تصمیم گرفته باشد دست به کاری بزند , برگشت سمت جمعیت , رو در روی مرد دیگر ایستاد و گفت "من معتادم ولی کثیف نیستم... کثیف تو دختر شوهردارتو به فلانی[نام کاملش را گفت] دادی , بهم گفته سر چی , تو آدم نیستی , تو ...یهمالی , سر یه وام گرفتن رفتی... [اینجایش را متوجه نشدم]" . جمعیت واکنشی نشان نداد , مرد لاغر هم برگشت سوار تاکسیاش شود که دوباره مرد چاق بلند گفت "تریاکی , معتاد". جمعیت دوباره خندید.
از اینجا دیگر تقریباً از محل رد شده بودم...
?از آن لحظه دارم فکر میکنم. "مگر تریاک کشیدن چقدر میتواند کار ناپسندی باشد? چرا جمعیت واژهی "معتاد" را زشتتر از واژهی "کثیف(از نظر اخلاقی) و ...یهمال" میدانست? چه چیزی اینچنین ارزشهای جامعه را تغییر داده است?"
شخصاً تصور میکنم غلو کردن در تبلیغات ضد اعتیاد و یا مواد مخدر , و از طرف دیگر مسکوت گذاردن این مسئله که جامعه در حال سقوط به پرتگاه بیاخلاقی و بیارزش شدن است, میتواند به چنین شرایطی ختم شود. شرایطی که در آن یک فرد غیر اصولمند و غیر اخلاقمدار , به شخصی که معتاد است اما ظاهراً هنوز برخی چیزها برایش ارزش است , برتری دارد. ارزشهای سابق در حال رخت بربستن از جامعهاند و ظاهر جدید جامعهی ایرانی به تهوع آورترین شکل ممکن مجسم شده است.
?پ.ن: در این متن , آنچه روایت شده در واقعیت جامعهی ایران اتفاق افتاده است , لذا قضاوت در خصوص درستی یا نادرستی ارزشهای سنتی به این نوشته ارتباط ندارد. بحث بر سر وجود چیزی به نام ارزش یا اصول در جامعه است.