یک بار نشد که وقتی در رسانه ها یا در فضای عمومی و مجازی ایران در مورد نخبگان کشور حرف میزنند , منظورشان متخصصان رشتههای علوم انسانی باشد. مدام از عبارت «نخبه» استفاده می کنند و در کنارش تصاویری از چند نوجوان محصل در رشته های ریاضی یا تجربی استفاده می کنند. بی آنکه بدانند «نخبه» کیست!
هرگز متخصصانی در رشتههایی مانند اقتصاد , فلسفه , جامعه شناسی , حقوق , روانشناسی , مدیریت آموزش و... را به عنوان نخبه که نه ، حتی در حد یک فرد مخم هم نمی دانند.
علوم انسانی را به حال خود رها کرده اند تا اگر تنها افرادی با علایق خاص مایل به تحصیل در این زمینه ها بودند , در هر سطحی , تلاششان را بکنند , بدون هیچ تضمین شغلی یا توجهی... .
اما از وضع نابسامان مدیریت , نظام آموزشی , مسائل کلان اقتصادی , روانشناختی و جامعه شناختی کشور مینالند و حتی چیستی و چرایی اش را نمیدانند.
?ارتباطِ بین تصور عمومی از علوم انسانی و فلاکتی که در آن دست و پا میزنیم , بسیار معنا دار است. اینکه در زمینه ای خلاء داریم ، از همان خلاء می نالیم و به همان زمینه نیز بی توجهیم ، به صورت عجیبی ذهن را به سمت یک توطئه سوق می دهد ، هرچند که این ذهنیت متوهمانه باشد. چرا که گاهی یک مشکل آنقدر ساده است یا یک ضعف آنقدر عمیق شده که حل نکردنش انسان را به شک می اندازد. عدم توجه به علوم انسانی در حالی که در بسیاری موارد کلید حل مشکلات در آنجاست ، از آن دست مسائلی است که همه آن را می دانند و گویی نمی دانند.
حتی همین معنای عمومی از نخبه که "غالباً به فردی با هوش بالا در ریاضیات و مهندسی" اطلاق میشود نیز نشان از فقد هرگونه ارتباط جامعه با ادبیاتِ علوم اجتماعی دارد.
شاید بپرسیم مگر نخبه کیست!
پاسخ ساده است اما برای یک بار هم که شده گمان نکنیم همه مفاهیم انقدر ساده و بدیهی اند.
میتوانیم برای شروع سرچ کنیم "نخبه کیست!"...
#طرح_صیانت_از_حقوق_کاربران_فضای_مجازی #صیانت_از_حقوق_کاربران #نخبه #علوم_آزمایشگاهی #علوم_انسانی #ریاضی
#ناصر_تهمک ?