#سیاست یک بام و دو هوای امروزهی فمینیستها تاریخچهی این جنبش را برای آیندگان هراس آور خواهد کرد.
#فمینیسم ایرانی هنوز به برابری #حقوق_زنان و مردان نزدیک هم نشده و با این سیاست عملگرایی که در پیش گرفته حتی نزدیک هم نخواهد شد.
اگر #قتل_ناموسی اتفاق بیفتد یا مقتول یک زن باشد آن را شدیداً مذمّت میکند و قطعاً دلیلش را مردسالاری میداند, اما اگر یک مرد را با شیوهی قانونی به قتل برسانند (قصاص و اعدام) در برابر آن سکوت میکند. حالا که مسئلهی #اعدام #کیوان_امام_وردی مطرح شده زمان مناسبی برای محک زدن برابری خواهی #فمینیست هاست. در این لحظهی عاطفی است که باید ثابت شود این جنبش تا چه حد منطقاً به دنبال عدالت به معنای برابری بوده و همهی اشکال #خشونت را نفی میکند. این توقع دقیقاً مبتنی بر مفهوم همزیستی مسالمت آمیز و جلوگیری از ستیز میان جنسیتهاست.
شکی در این نیست که با متجاوزان باید برخورد شود ولی کشتن آنها راه حلی برای مسئلهی خشونت(که از قضاء مسئلهی فمینیسم هم هست) نخواهد بود.
فارغ از اینکه جنسیت هرکدام از ما چیست (زن, مرد, دیگریها) ناچار باید تفکیک دقیقی میان #هویت_جنسی و #جنسیت قائل شویم. مرد/زن بودن مربوط به جنسیت ماست و مردانگی/زنانگی هویت جنسیمان است(چیزی که در عمل فمینیسم آن را نادیده میگیرد). مردسالاری (هرچند شخصاً معتقدم هروقت مبنای تمام تحلیل ها را بر یک مفهوم بگذاریم همان زمانی است که از متغیرهای دیگر غافل شده و مومن خواهیم بود, تحلیل مسائل علوم انسانی بر مبنای صرف مردسالاری نیز چنین است) تنها به ضرر زنان نبوده که مردان را نیز به محاق درونریزی و نتیجتاً اضطراب کشانده است. #مردسالاری تنها منجر به تقویت مردان و زنان مردسالار شده است نه همهی آنان که جنسیتشان مرد است.
کوتاهسخن آنکه, فمینیسم با رویهی کنونی, در لحظاتی اینچنینی(اعدام امام وردی) و با سکوتی که اختیار کرده بیش از آنکه جنبشی قابل اعتماد برای برابری خواهی به نظر بیاید, جنبشی منفعل نسبت به حقوق همگان و گویی ضد جنسیت مرد است.
دود این تقلیل گرایی حقوقی در بلندمدت به چشم همهی ما خواهد رفت.
ستیز جنسیتها یک عقبگرد خطرناک است.
#ناصر_تهمک ?