ویرگول
ورودثبت نام
نشریهٔ رایانش
نشریهٔ رایانش
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

تعبیر حقیقی

دیبا هادی اسفنگره − ۰۱

مدت زمان خواندن متن به دقیقه: ۲ دقیقه

نقش تعبیر در موسیقی

ما اغلب فراموش می‌کنیم که موسیقی موجودیتی عینی نیست. این سکوت‌ها، کشش‌ها، تاکیدها و تصمیم‌های موسیقایی یک نوازنده‌اند که به افکار یک آهنگ‌ساز معنی می‌بخشند. گرچه شاید توصیف موسیقی با استعاره‌ای موسیقایی کاری عجیب باشد؛ اما موسیقی پیش از نواخته شدن مانند آوازی در انتظار خوانده شدن است. شاید کلمات از پیش تعیین شده باشند، اما جادوی آواز در نحوه‌ی تعبیر کلمات توسط خواننده است. نقش تعبیر در موسیقی در موارد بسیاری نادیده گرفته می‌شود. شاهکاری مانند «چاکون» از آهنگ‌ساز مشهور دوره باروک، «باخ»، را در نظر بگیرید.

چاکون که در سال های ۱۷۱۷-۱۷۲۰ میلادی نوشته شده است، پس از چهارصد سال هنوز به عنوان یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین قطعات رپرتوار ویولن سولو شناخته می‌شود. «یوهانس برامس»، در نامه‌ای به «کلارا شومان» در وصف این قطعه می‌نویسد :

«روی قطعه‌ای چوب و برای سازی کوچک، این مرد دنیایی از عمیق‌ترین افکار و قوی‌ترین احساسات را می‌نویسد. اگر تصور می‌کردم که می‌توانم آن را خلق کنم، یا حتی آن را تصور کنم، کاملا مطمئنم که هیجان بیش از حد مرا از خود بی‌خود می‌کرد. اگر کسی بهترین نوازنده‌ی ویولن را در اختیار نداشته باشد، زیباترین لذت آن است که به صدای این قطعه در ذهن خود گوش دهد.»

لحظه‌ای خاص در دو دقیقه‌ی پایانی این قطعه وجود دارد که اگر در شرایط ذهنی مناسبی باشید و نوازنده‌ی ماهری آن را بنوازد، مانند ناله‌ای از ماتم جلوه می‌کند. در موسیقی به این تکنیک باریولاژ گفته می‌شود، استفاده‌ی پی‌درپی از یک نت در برابر یک خط ملودی دیگر که پیوسته صعود و فرود دارد. با این که از دید شنونده اهمیتی ندارد که باریولاژ چیست یا از کجا می‌آید، به محض این که این پاساژ را یک بار این گونه بشنوید، بسیار سخت است که برداشت دیگری از آن داشته باشید.

تاریخ‌نگاران اغلب بر این باورند که باخ این قطعه را پس از بازگشت از یک سفر و در حالی که هنگام بازگشت از مرگ همسرش خبردار می‌شود ساخته است. به همین سبب از این قطعه اغلب مرثیه‌ای برای همسرش پنداشته می‌شود. این در حالی است که بعید است که باخ این اثر را برای انعکاس عمق احساسات خود نوشته باشد؛ چرا که او در عصری آهنگ‌ می‌ساخت که خلق هنر نه امری شخصی و احساسی، بلکه عملی اجتماعی و مذهبی به شمار می‌آمد.

انگیزه‌ی باخ برای نوشتن این قطعه همچنان در هاله‌ای از ابهام است و ما هرگز نخواهیم دانست که پشت هارمونی‌های سحرآمیز او چه افکاری نهفته‌اند. اما مسئله‌ی اصلی در هنر هیچ‌گاه مقصودِ خالق اثر نیست. برای هر اثر هنری از نقاشی و کتاب گرفته تا موسیقی، به تعداد مخاطبان تعبیر وجود دارد. آن‌چه کم‌تر به آن پرداخته می‌شود، کاوش برای یافتن برداشتی منحصر به فرد است. یک قطعه‌ی موسیقی از زمان شنیده شدن سفری طولانی در ذهن در پیش دارد که در طی آن درک شنونده از اثر عمیق‌تر و تعبیرهایش از آن پخته‌تر می‌شوند. لذا «تعبیر حقیقی» یا «مقصود نهایی» معنایی ندارد؛ چرا که مقصود نهایی موسیقی کندوکاش در اقیانوس احتمالات و یافتن نوای درون خود در میان انبوه نت‌های غریبه است و لذت حقیقی موسیقی در همین کاوش نهفته است.

تعبیر حقیقیموسیقی
نشریهٔ دانشکدهٔ کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید