نقطه.
نقطه.
خواندن ۸ دقیقه·۴ سال پیش

تکنوپولی

«إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا» هنگامی که به پدرش گفت: ای پدر! چرا چیزی را پرستش می‌کنی که نمی‌شنود و نمی‌بیند و هیچ مشکلی را از تو حل نمی‌کند. (مریم/42)

سفارش به تفکر در چیزی که به آن ایمان و اعتقاد داریم، حتی وجود خدا، در دین بسیار سفارش شده و از بدیهیات عقلائیست. چرا که فقط و فقط یک بار زندگی می‌کنیم و ریسک کردن در مورد روش زندگی که بر اثر این اعتقادات شکل می‌گیرند، می‌تواند همین یک شانس برای زندگی خوب را هم از ما بگیرد.

شک به وجود خدا و تفکر در صحت آن سخنی عادیست که پرسش‌های پیرامونش در ذهن اکثر انسان‌ها شکل می‌گیرد. همین سوال‌ها منجر به تحقیق و تفکر در این امر شده‌اند و نتایج بسیار خوبی مانند برهان وجوب و امکان، برهان صدیقین و... را به همراه داشته است. اما خدایانی هم در زندگی ما حضور دارند که حتی شکل گیری پرسش درباره‌ی سمع و بصر و توانایی حل مشکلشان در ذهن‌هایمان تقریبا غیر ممکن شده است. خدایانی ساخته‌ی دست خودمان که شک به آن‌ها را از کفر هم بدتر می‌دانیم.

تکنولوژی همیشه در زندگی بشر وجود داشته است. اما آیا رابطه‌ی انسان‌ها با آن در طول تاریخ همیشه یکسان بوده است؟ آیا در گذشته نیز تکنولوژی و ابزار به تنهایی تبدیل به هدف شده بودند؟ چه نگرش‌های دیگری نسبت به ابزار در طول تاریخ وجود داشته و تاثیرات هر کدام بر جامعه و فرهنگ چیست؟

آیا ابزارها خنثی هستند و مانند یک سیال چنانچه در ظرف هر جامعه‌ای ریخته شوند، شکل آن را می‌گیرند؟ ورود یک تکنولوژی به یک جامعه چه تاثیراتی بر آن خواهد گذاشت؟ آیا نسبت فرهنگ‌های مختلف با تکنولوژی با یکدیگر متفاوت است؟ آیا تکنولوژی می‌تواند خوب یا بد باشد؟

آیا این پیشفرض ذهنی تمام انسان‌ها که روزی تکنولوژی تمام مشکلات بشر را حل خواهد کرد می‌تواند اشتباه باشد؟ تکنولوژی در حل مشکلات ناشی از خودش مانند آلودگی هوا چقدر موفق بوده است؟ با این وجود آیا می‌توانیم با اعتماد و ایمان کامل به تکنولوژی به مسیر توسعه‌ی کنونی ادامه دهیم؟

کتاب تکنوپولی به طرح و بررسی سوالات این‌چنینی میپردازد. که البته مطرح شدنشان به مراتب مهم‌تر از پاسخشان است. نیل پستمن (نویسنده‌ی کتاب) در ابتدا سعی می‌کند پیشفرض‌های مغز‌های تکنوفیل (از اصطلاحات نویسنده برای توصیف افرادی که بیش از حد به تکنولوژی ایمان دارند) را به چالش بکشاند و فضایی برای طرح این سوال‌ها در ذهن خواننده ایجاد کند و در ادامه‌ی کتاب هم مباحث متعددی مانند تاثیر تکنولوژی در زندگی انسان، رابطه‌ی انسان و تکنولوژی در طول تاریخ، رابطه پزشکی و تکنولوژی، کامپیوتر و علم زدگی و مشکلات دیگر مورد بررسی قرار می‌گیرند. در این مطلب سعی می‌شود بر دو فصل ابتدایی این کتاب مروری داشته باشیم تا زمینه‌ای بیابیم برای امکان طرح پرسش‌های اساسی از تکنولوژی:وت تاموس

دیدن خوبی‌های ابزار و فراموشی مشکلات و تغییرات همراه ناشی از آن‌ها از مشکلات بزرگ دنیای امروز است. کتاب تکنوپولی این مطلب را اینطور نشان می‌دهد:

شاید بپرسید: «آيا اين واقعيت که من مي‌توانم صداي فرزندم را که صدها کيلومتر دورتر از من زندگي مي‌کند به وضوح و به کرات و به ميل خود بشنوم لذت آفرين نيست؟ آيا اين احساس خوشبختي فاقد جنبه مثبت است که من لحظاتي کوتاه بعد از فرود يکي از دوستانم در فرودگاهي، مي توانم از سلامت وي اطلاع حاصل کنم و اطمينان يابم که سفر دراز و خسته کننده‌اي را به راحتي پشت سر گذارده است؟ آيا اين واقعيت که پزشکي امروز موفق شده است ضريب مرگ را در کودکان، خطر بيماري‌هاي عفوني را در مادران باردار کاهش دهد و يا بالاتر از همه طول عمر و زمان حيات يک انسان متمدن را سال‌هاي بيشماري افزوده سازد، لذت‌بخش نيست؟» فروید در جواب می‌گوید: «اگر راه‌آهن وجود نداشت، فرزند من از محل زندگي پدر و مادرش دور نمي‌شد. در اين صورت نيازي به رفع نگراني نبود و تلفن براي شنيدن صدايش ضرورت پيدا نمي‌کرد. اگر کشتي اقيانوس‌پيما به راه نمي‌افتاد، دوست من دست به يک سفر دريايي نمي‌زد. دوري او و بي‌خبري از او موجب نگراني من نمي‌شد. در اين صورت نيازي به تلگراف نبود تا مرا از وضعيت او مطلع سازد. وقتي ما مجبور هستيم به کنترل زاد و ولد بپردازيم و از باردار شدن زنان خود جلوگيري کنيم و در نتيجه فرزندان کمتري داشته باشيم، از شرايطي که مرگ و مير کودکان را کاهش داده است چه سودي مي‌بريم. ما بايد براي جلوگيري از بارداري، شرايط دشواري را در روابط زناشويي خود پذيرا شويم؛ طبعاً اعمال اين روشهاي جلوگيري، اختلالاتي را در روند همبستري ما با همسرانمان ايجاد مي کند. پذيرش اصل «تنازع بقاء» به طبيعت روح آدمي نزديک‌تر است يا به کارگيري روش‌هاي غيرطبيعي براي جلوگيري از زاد و ولد بيشتر؟ از اينکه علم توانسته است عمر متوسط ما را زيادتر کند چه سود، وقتي که محتواي زندگي ما سراسر از غم و ناهنجاري و اندوه تشکيل شده است، به طوري که به مرگ براي نجات خود خوش آمد بگوييم.»2

توسعه با وجود فواید بسیاری که دارد می‌تواند مضراتی مانند برتری یافتن دارندگان آن ابزار نسبت به دیگران شود. برای مثال به اعتبار شرکت‌های غول‌پیکری مثل گوگل یا کشور‌های توسعه یافته مانند آمریکا و تفاوت اعتبار آن‌ها در دنیا با دیگر کشور‌ها توجه کنید. اینکه دارنده‌ی ابزار اعتباری کاذب نسبت به دیگران پیدا می‌کند قابل چشم‌پوشی نیست. و همین اعتبار کاذب برای آن‌ها مشروعیتی کاذب فراهم می‌کند که به خاطر آن به خود اجازه‌ی انجام کار‌هایی که مردم از آن‌ها ممنوع هستند، را می‌دهند. این مشروعیت کاذب در نهایت منجر به آزادی بیشتر دارندگان ابزار نسبت به مردم عادی می‌شود.

آیا این پیشفرض ما که روزی تکنولوژی تمام مشکلات بشر را حل خواهد کرد، می‌تواند اشتباه باشد؟

گاهی تغییرات ناشی از توسعه الزاما خوب یا بد نیستند ولی بی‌توجهی به این تغییرات هم مانند بی‌توجهی به ضرر و زیان ابزار‌ها مسلما معقول نیست.

«چرخ ریسندگی جامعه را به سمت حاکمیت فئودال‌ها سوق می‌دهد و ماشین ریسندگی جامعه را به زیر سلطه‌ سرمایه‌داری می‌کشاند.» (کارل مارکس)

از ابزار تا تکنوکراسی

در بررسی هم‌زیستی انسان و تکنولوژی میتوان فرهنگ را به سه‌بخش تقسیم کرد:

فرهنگ ابزار‌ها - فرهنگ تکنوکراسی - فرهنگ انحصار تکنولوژی(تکنوپولی)

در فرهنگ ابزار هر ابزاری برای رفع یک نیاز خاص یا در خدمت مظاهر و نماد‌های مذهبی-عقیدتی استفاده می‌شود. یک نکته این فرهنگ را از دیگر فرهنگ‌ها متمایز می‌سازد. ابزار به کار گرفته شده در فرهنگ ابزار به هیچ وجه عناصر مهاجم و مداخله‌گر در یک سیستم اجتماعی نیستند و در ورای کاربرد اجتماعی، تداخل یا نفوذی در مبانی جهان‌بینی یا اعتقاد آن جامعه نداشتند. این ابزار‌ها همیشه در جامعه هضم می‌شده‌اند و در خدمت عقاید انسان‌ها بوده‌اند. بر خلاف دنیای امروز، انسان‌ها اوج تعالی خود را در دنیایی با بهترین ابزار تصور نمی‌کردند و اهدافشان در ارتباط با باور‌هایشان بود نه توسعه. شاید به همین دلیل داوینچی طرح زیردریایی خود را مخفی نگاه داشت. زیرا بر این عقیده بود که ممکن است وسیله‌ای زیانبار باشد و موجبات رضای خدا را فراهم نیاورد. دین کنترل‌کننده‌ای بود که کم و کیف ابزار را مشخص می‌کرد و میتوان گفت این ابزار بود که در خدمت ایدئولوژی قرار داشت.

اما ایدئولوژی‌های مختلف هم حد و حدودی دارند و بالاخره در جایی ضعف نشان می‌دهند. برای مثال میتوان به ابزار‌هایی مانند زین اسب که برای اهداف سالم تولید شد اما در جنگیدن از آن استفاده شد و ساعت که برای تنظیم اوقات انجام فرایض دینی اختراع شد و پس از مدتی از آن به عنوان کالایی لوکس در تجارت استفاده شد نام برد.

ورود تکنولوژی به جامعه مانند ورود جانداری جدید به یک زیستبوم تمام حیات آن جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

در بعضی جوامع تاثیرات برخی ابزار‌ها بسیار بیشتر و غیر قابل کنترل‌تر از دیگر ابزارها بود. برای مثال در یک قبیله‌ی آفریقایی افراد را رسم و عادات بر اين بود که بعد از هربار انجام عمل زناشويي مي‌بايست آتش جديدي را برمي‌افروختند. نتيجه ي عملي اين عادت اين بود که اعمال زناشويي شکلي از يک واقعه و عمل عمومي و همگاني محسوب مي شد، زيرا هنگامي که اين عمل به پايان مي رسيد، بايستي آن فرد به کلبه مجاور برود و هيزمي را به کلبه خود بياورد تا با آن آتش جديدي را روشن کند. چنين رسمي طبعاً نمي تواند باعث مخفي نگه‌داشتن خيانت جنسي و يا تجاوز به ناموس ديگري شود؛ شايد هم فلسفه اصلي اجراي اين سنت حفظ و سلامت روابط جنسي در زناشويي بوده است. اما بعد از اختراع ابزاري به نام کبريت، اوضاع چهره اي ديگر گرفت. ديگر براي برافروختن شعله و آتشي جديد نياز به مراجعه به کلبه ي همسايه نبود. کبريت، اين ابزار جديد، يک سنت عميق و ديرپاي يک قوم و جامعه را نيز دستخوش حريق کرد.

آيا استعمال کبريت تغييري در نظام ارزشي آن قبيله ايجاد نکرد؟ آيا کاربرد کبريت به عنوان ابزاري جديد به عمل زناشويي، که اينک در محدوده ي زندگي خصوصي و بدون اطلاع ديگران امکان پذير است، همان ارزشي را مي دهد که قبلاً دارا بود؟

البته اختراع هیچ‌کدام از این ابزار‌ها به اندازه‌ی اختراع تفنگ در قرن بیست و یک م تغییرات وسیعی ایجاد نکردند. نیل پستمن در مورد قبیله‌ی ایهالمیوت می‌گوید جايگزيني طپانچه به عوض تير و کمان در نزد اين اقوام، نمونه‌اي از غم انگيزترين مرحله‌اي است که هجوم يک تکنولوژي جديد بر سر يک جامعه ابزار آورده است. نتيجه اين تکنيک و ابزار جديد فقط در تغيير آن فرهنگ نبود، بلکه نابودي آن جامعه را به دنبال داشت.

تاثیر ورود یک تکنولوژی به یک جامعه مانند ورود یک کتاب جدید به کتابخانه یا یک میز جدید به یک اتاق نیست. جامعه پس از آن دیگر جامعه‌ی قبلی به علاوه‌ی ابزار جدید نخواهد بود. ورود تکنولوژی به جامعه مانند ورود جانداری جدید به یک زیستبوم تمام حیات آن جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد و توسعه ابزار بدون فکر کردن درباره‌ی تاثیراتش در جامعه می‌تواند تاثیرات مخربی در دنیا بگذارد.

ادامه دارد...


تکنولوژیتکنوپولیمدرنیتهنیل پستمننقطه
نشریه نقطه، دوماهنامه علم و فناوری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید