مفهوم تغییر و دگرگونی رابطه تنگاتنگی با هستی دارد. هر چیزی که در جهان مادی و فیزیکی وجود دارد ناچار به تغییر است. حتی مفهوم زمان هم که تغییر را در بند میکشد، با تغییر فهم میشود و انسان زمان را بدون قائل بودن تفاوت میان دو لحظه درک نمیکند. گذار از زمستان و ورود به بهار، باران و پر شدن رودخانه و آمدن صبح و روشنایی خورشید، هر انسانی را از مفهوم زیبای دگرگونی و تغییر بهرهمند میکند. در واقع تغییر و دگرگونی ضامن حیات طبیعت است و تداوم حیات انسان نیز مدیون تغییر است. انسان با هر زبان و در هر زمانی با این مفهوم آشناست و در عمق وجود خود با این مفهوم گره خورده است.
آنچه در ادامه میخوانید، حاصل اراده برای تغییر است. حاصل لحظاتی است که بشر، طرز فکر خود را تغییر داده. حاصل تمام انقلابهای کوچک و بزرگی است که جامعه را از ادامه حرکت در یک مسیر منصرف میکند تا در مسیری مخالف قدم بگذارد. اما نکته مهم این است این تغییر مسیرها همواره مثبت نیست. و البته اگر درختی کج رشد میکند، چاره قطع کردن درخت نیست.
مهمترین نقاط تاریخ همان لحظاتی است که یک تحول اتفاق میافتد. داستان تغییر، جهان شمولترین داستانی است که باید خواند. هر اثری که مفهوم تغییر و مقایسه را در خود داشته باشد، روایت مصداقی خاص از آن نیرویی است که انسان و انسانیت را به جلو حرکت میدهد. آن چه پیش رو دارید، مجموعهای از همین مصادیق است. مصادیقی که با بیان یک دگرگونی و تحول، سعی میکند دو قطب مثبت و منفی از یک موضوع را نمایش دهد و در ادامه با این مقایسه به حقیقت برسد.
اساسیترین نوع تغییر، دگرگونی در طرز تفکر و نگاه انسان است. در یادداشت «سیب درخت علم جدید» با تحولی در نوع نگاه انسان رو به رو میشوید. در لحظهای از تاریخ، در مکانی از این کره خاکی و در میان جوامع سنتی زاویه دید انسانها نسبت به هستی عوض میشود. اغلب ما فکر میکنیم آن چیزی که منجر به شروع عصر فناوری شده، اختراعی خاص یا کشفی مهم است. یا این که جنگ مهمی یا حکومت و انقلابی مثل انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی، موجب این تفاوت عظیم در زندگی انسان سنتی و انسان کنونی شده. اما مهمتر و بالاتر از همه این عوامل، عاملی اساسیتر و مهمتر وجود دارد؛ نحوه اندیشه.
در جایی دیگر از این روایتِ تغییر به سراغ لحظهای میرویم که گوتنبرگ باعث شد جامعه متحول شود. در یادداشت «ایدزِ فرهنگی» از زمانی که تمام دانش و اطلاعات بشر سینه به سینه و نسل به نسل و با زحمت فراوان باقی میماند به عصر اطلاعات میرویم. به دورانی که دیگر ما به دنبال خبر و آگاهی نمیرویم، بلکه سیل اطلاعات است که به سمت ما جاری است. امروزه هر فردی در هر جایگاهی، از دانشگاه و مراجع علمی گرفته تا مردم کوچه و بازار مشغول ثبت اطلاعات از طریق تکنولوژی است. اما قیاس بین این جهنم و بهشت، آن نقطهای است که میتواند درک بهتری نسبت به چیستی اطلاعات و نحوه برخورد ما با این مقوله مهم را نشان دهد.
در یادداشت «فستفود سینما» با تبدیل هنر به صنعت روبهرو میشوید. در شرایط کنونی دیگر تولید محدود یک محصول معنا ندارد و تغییر بزرگی که نقطه عطف آن تولد کارخانه و تولید انبوه است، دسترسی آسان و فراوانی محصولات در بازار را به ارمغان آورده است. در مسیر گذار جهان از سنت به صنعت، داستان سینما و صنعت سرگرمی آینهای است که این تحول مهم دنیای مدرن را نشان میدهد. این نوع دگرگونی که گریبانگیر نمایش و سرگرمی شده را میتوان در تمام تغییر و تحولات و انقلابهایی که سود و منفعت طلبی آن را رقم زده مشاهده کرد...
گاهی اوقات ممکن است کاربرد یک ابزار تغییر کند. یا اینکه دشمنی تبدیل به دوستی شود. حتی ممکن است یک اعتقاد انسان تغییر کند. اما فراتر از همه اینها آنجاست که یک مفهوم تغییر میکند. در یادداشت «هنر در موزه زندانی شده» با یک تغییر مفهوم مواجه میشوید. هنر که روزگاری تلاشی برای بیان حقیقت بود، امروز در غفلت از حقیقت، وسیله سودجویی قرار گرفته است. این یادداشت داستان انقلابی را بیان میکند که رهبر آن تمام جوانب زندگی امروزی را متحول کرده است...
اغلب ما فکر میکنیم آن چیزی که منجر به شروع عصر فناوری شده، اختراعی خاص یا کشفی مهم است.
حدودا یکسال قبل بود که جمع نقطه شکل گرفت. با وجود شرایط سخت کار جمعی و در حالی که بسیاری از فعالیتهای جمعی متوقف شده بود. در این مدت و با اسم نقطه سعی داشتیم که برای اندیشیدن عمیقتر پیرامون جهانمان بنویسیم. در طول انتشار این چهار شماره، همواره تلاش کردیم که حرفی متفاوت با آنچه در سطح جامعه شنیده میشود بزنیم تا راه اندیشیدن را هموار کنیم. در شرایطی که همه زیر بمباران اطلاعات قرار داریم و شرایط زندگی به ما فرصت تفکر نمیدهد، سعی داشتیم با نشان دادن سخنان متفاوت با اکثر رسانهها و جریان متعارف، بهانهای برای تفکر مهیا کنیم. در ابتدای کار با جستجوی مطالب و آوردن چکیده آنها در نشریه، سپس با یادداشت نوشتن بر اساس کتابها و نوشتههای متفکران بزرگ زمان و در نهایت با مطالبی که از جنس خود جمع نقطه و مشق تفکر این جمع است، در تلاش بودیم تا سخنی اندیشه برانگیز بزنیم.
جمع نشریه نقطه هدف خود را نوشتن یادداشتهای کوتاهی میداند که خواننده خود را لحظاتی از روزمرگی و زندگی عادی جدا کند و به اندیشه وادارد. ما با تمرکز بر فلسفه، علم و تکنولوژی به اندیشیدن پیرامون عالَم انسان امروز میپردازیم. عالم و تاریخی که از مسلمان تا آتئیست، از دانشمند تا تاجر، از سرمایهدار تا کارگر و از نخبگان تا مردم کوچه بازار را در برمیگیرد. این عالم و این تاریخ آنچنان گسترده شده که دیگر غیر آن به چشم نمیآید. در این مجموعه یادداشتها و در فعالیتهای بعدی در تلاشیم که از زاویه دید های متفاوتی به جهان مدرن امروزی نگاه کنیم و آن را بررسی کنیم. سعی میکنیم در حد آگاهی و دانشمان چیزهایی که از پس روزمرگیها دیده نمیشود را آشکار کنیم.
در روزگاری که رسانههای تصویری، دیگر رسانهها را بلعیدهاند، ما به سراغ نوشتن رفتهایم. چراکه معتقدیم نوشتن مجال بیشتری برای تفکر ارئه میدهد. و البته در روزگار کنونی این مسیر، مسیر آسان و سهلی نیست. با این وجود در این چهار شماره تمام تلاشمان را کردیم تا قدمی در راه اندیشه برداریم. اما قدم زدن در این زمانه سرد روزمرگیها به تنهایی ممکن نیست. ما به همقدمی شما نیاز داریم. با ما همقدم شوید...