(به قلم: محمدرضا نصیری اندریان)

مقدمه: جادوی رنگ در تاروپود زمان
آیا تا به حال مقابل یک قالی نفیس ایرانی ایستادهاید و با خود فکر کردهاید که این همه شکوه و درخشش رنگ چگونه پس از دهها، یا حتی صدها سال، همچنان زنده و گیرا باقی مانده است؟ این رنگها فقط یک جلوهی بصری نیستند؛ هر نخ، هر گره و هر سایه، قصهای طولانی از دانش باستانی، تاریخ پرفراز و نشیب و فرهنگی غنی را در دل خود پنهان کرده است. (محمدرضا نصیری اندریان)
رنگرزان ایرانی، کیمیاگران طبیعت بودند. آنها فصولی از کتاب اسرارآمیز هستی را میخواندند و با ظرافت و صبوری، از حشرات کوچک، ریشههای گیاهان و املاح معدنی، رنگهایی خلق میکردند که به مرز جادو میرسیدند. این دانش نسل به نسل منتقل شده و به "راز ماندگاری" قالی ایرانی تبدیل گشته است. بیایید با هم پرده از این رازها برداریم و سفری داشته باشیم به دنیای شگفتانگیز رنگهای قالی ایرانی.
1. وسمه: گیاهی که فقط آبی نیست؛ یک کارخانهی رنگسازی پنهان!
گیاه وسمه (Woad) به خاطر تولید رنگ آبی نیلگون (ایندیگو) شهرت جهانی دارد. اما آیا میدانستید این گیاه یک کارخانهی رنگسازی کوچک و اعجابانگیز است که فراتر از آبی میرود؟ آزمایشهای علمی نشان دادهاند که وسمه میتواند طیفی از رنگهای غیرمنتظره مانند سبز نعنایی، بنفش، بژ و حتی سبز زیتونی را نیز تولید کند!
این تنوع رنگی حاصل ترکیبات شیمیایی مختلف درون گیاه است. در حالی که «ایندیگوتین» رنگ آبی را میسازد، حضور ترکیبات دیگری مانند «ایندیروبین» و «فلاونوئیدها» در غلظتهای مختلف، سایههای رنگی دیگری خلق میکنند. این نشاندهندهی هوش و تجربهی رنگرزان باستانی است که با دستکاری عواملی مانند دما و زمان خیساندن، از یک منبع واحد، پالتی از رنگهای گوناگون استخراج میکردند. وسمه، به معنای واقعی کلمه، ابزاری هنری در دستان عشایر و شهرنشینان بود.
2. دندانهها: قهرمانان نامرئی ماندگاری رنگ در قالیهای کهن
رنگهای طبیعی به خودی خود نمیتوانند برای همیشه به الیاف پشم بچسبند. اگر پشم تنها با عصارهی یک گیاه رنگ شود، به مرور زمان و با شستشو یا تابش نور، رنگ خود را از دست میدهد. اینجا است که نقش "دندانهها" (Mordants) به عنوان قهرمانان نامرئی آشکار میشود!
دندانهها در واقع نمکهای فلزی مانند زاج سفید (آلومینیوم)، اکسیدهای آهن، کروم و قلع هستند. این مواد مانند یک پل شیمیایی عمل میکنند؛ از یک سو به الیاف پشم و از سوی دیگر به مولکولهای رنگ متصل شده و پیوندی محکم و ناگسستنی ایجاد میکنند. دندانهها کلیدی هستند که قفل الیاف را برای پذیرش دائمی رنگ باز میکنند. آنها نه تنها باعث ثبات و ماندگاری رنگ در برابر نور و شستشو میشوند، بلکه در درخشش و جلوهی نهایی رنگ نیز نقشی حیاتی ایفا میکنند. این شیمی نامرئی، حافظ واقعی میراث یک قالی است و تضمین میکند که داستانهای نهفته در رنگها با گذشت زمان محو نشوند.
3. قرمزدانه: درخشانترین قرمز از دل یک حشرهی کوچک!
یکی از گرانبهاترین و درخشانترین رنگهای قرمز در تاریخ منسوجات، به ویژه در قالیهای کرمان و خراسان، از منبعی باورنکردنی به دست میآید: یک حشرهی بسیار کوچک به نام قرمزدانه (Cochineal). این حشره که بر روی درختانی مانند بلوط، کاج، سرو و کاکتوس زندگی میکند، گنجینهای از رنگ را در خود دارد.
مادهی رنگی این حشره، که نام علمی آن «اسید کارمینیک» است، طیفی از رنگهای خیرهکننده از قرمز آتشین تا بنفش پررنگ را تولید میکند. در گذشته، این حشرهی کوچک کالایی فوقالعاده ارزشمند بود و جمعآوری و فرآوری آن دانشی تخصصی به شمار میرفت. این واقعیت که چنین موجود ظریفی میتوانست رنگی با این قدرت و شکوه بیافریند، قرمزدانه را به نمادی از کیمیاگری طبیعت و چیرگی انسان بر اسرار آن تبدیل کرده است.
4. روناس: ریشهای با بیش از بیست راز؛ شیمی پیچیدهی قرمز ترکی
ریشهی گیاه روناس (Madder)، منبع اصلی رنگ قرمز معروف به «قرمز ترکی» (Turkey Red)، نه یک منبع رنگ ساده، بلکه گنجینهای از کیمیاگری طبیعت است. تحقیقات نشان داده است که ریشهی روناس بیش از ۲۰ مادهی شیمیایی مختلف را در خود جای داده است!
مهمترین این ترکیبات «آلیزارین» است که رنگ قرمز گرم و مشهور روناس را تولید میکند. اما وجود ترکیبات دیگری مانند «پورپورین» و «مونجیستین» در کنار رنگدانههای زرد و قهوهای، به رنگرزان این امکان را میدهد که با دستکاری فرآیند رنگرزی، طیف وسیعی از رنگها از جمله زرشکی، بنفش، آجری و قهوهای را از همین یک ریشه استخراج کنند. روناس، رنگرز را با چالشی خلاقانه روبرو میکرد: چگونه میتوان از ریشهای سرشار از احتمالات، یک رنگ خاص را بیرون کشید؟ این غنای شیمیایی، روناس را به شریان حیاتی طرحهای قالی، از کارگاههای درباری گرفته تا چادرهای عشایری، تبدیل کرده و هر سنت، وجهی متفاوت از روح رنگین آن را آشکار ساخته است.

5. رویارویی با مدرنیته: ضربهی رنگهای شیمیایی به هنر قالی
برای هزاران سال، تمام رنگهای جهان از منابع طبیعی تأمین میشدند. اما در اواسط قرن نوزدهم، با اختراع رنگهای مصنوعی که از قطران زغالسنگ به دست میآمدند، دنیای رنگرزی برای همیشه تغییر کرد. پروفسور هاشم صدقآمیز، کارشناس برجستهی فرش، ورود رنگهای شیمیایی به ایران را «ضربه»ای به هنر-صنعت قالیبافی توصیف میکند. به گفتهی او، بیگانگان «شروع به استفاده از مواد شیمیایی برای رنگرزی کردند... اینها ضرباتی... آسیبرسان اما نه ویرانگر بودند.»
رنگهای شیمیایی اگرچه راحتی، سرعت و طیفهای رنگی جدیدی را به ارمغان آوردند، اما دانش سنتی و زیبایی ظریف و هماهنگ رنگهای طبیعی را به شدت تهدید کردند. این رویارویی، تنشی میان سنت و مدرنیته ایجاد کرد که تا به امروز نیز در دنیای قالی ایرانی ادامه دارد و ارزش رنگهای اصیل طبیعی را بیش از پیش آشکار میسازد.
نتیجهگیری: هر رنگ، قصهی یک فرهنگ
رنگهای یک قالی اصیل ایرانی، فراتر از مجموعهای از رنگدانهها هستند؛ آنها چکیدهای از تاریخ، علم، هنر و فرهنگ ایران زمیناند. هر گره رنگی، حامل دانشی است که از دل طبیعت استخراج شده و با نبوغ و حوصلهی انسان به کمال رسیده است.