در فضای انتخاباتی کشور، یک پرسش جدی پیش روی نخبگان جامعه وجود دارد که سکانداران دولت آینده چگونه باید با مسائل کشور روبرو شوند؟
در این یادداشت به این سوال، به اختصار پاسخ داده شده است:
1-سکانداران دولت باید «اراده عملی» برای حل معضلات کشور و «جسارت در میدان» برای تصمیمگیریهای حیاتی داشته باشند. حل مسئله ناگزیر از عمل و حرکت است. نمیتوان پیرامون مسئله حرکت کرد و دل به دریای پرتلاطم آن نزد. تصمیمگیریهای حیاتی و پرریسک در سطح ملی نیازمند ارادهی قوی و جسارت در میدان است.
به طور مثال در طرح مسکن مهر، ملت احساس کردند حاکمیت و مشخصاً دولت، یک "اراده عملی" برای حل معضل مسکن دارد. وجود این احساس، همراهی ملّی و چشمانداز امیدوارکنندهای برای غلبه بر هرگونه نقص و کاستی احتمالی را فراهم کرد. کافیست تصور شود که طرح مسکن مهر به صورت یک برنامه مستمر دنبال می شد و در دوران دو رئیس جمهور به مدت 16 سال ادامه می یافت، طبعاً در این مدت در کنار خانهدار شدن مردم، بسیاری از کاستیهای آن نیز شناسایی و رفع می شدند.
2-مسائل کشور «ساده»، «نقطهای» و «مقعطی» نیستند. نامزدهای ریاست جمهوری باید نگاهی چندبعدی، بینبخشی و دینامیک از مسائل مزمن و بهمتنیده کشور داشته باشند. رییس جمهور آینده باید از یک تفکر راهبردی و کلنگر برخوردار باشد تا بتواند کلانسیستم مسائل کشور را بفهمد و بداند با حل یک یا چند مسئله، توسعه کشور محقق نخواهد شد بلکه باید مجموعهای از مسائل در یک چارچوب منطقی و زمانمند حل شود.
از طرفی دولت آینده باید بداند بسیاری از مسائل کشور ریشه در ساختارهای اداری بوروکراتیک دارد که غیرشفاف و با تعارض منافع روبرو است و تا وقتی برای این ابرچالشها فکری نشود، بسیاری از مسائل کشور بهبود نخواهد یافت. نظام مسائل کشور سالهاست در بستر بورکراسی و تعارض منافع و به پایداری رسیده و «ناکارآمدی» و «نارضایتی» مستمرا بازتولید و نهادینه میشود و تلاشها و ارادههای مثبت برای حل مسائل کشور را در خود هضم و مستهلک مینماید و اصلاح و تغییر فرآیندها را سخت و خشن و غیرممکن میکند.
3-فقط با «فهم مسئله» نمیتوان معضلات کشور را حل کرد. به عبارت دیگر، هر نامزدی که فهم دقیقتری از مسائل کشور دارد، الزاما برای سکانداری دولت آینده مناسب نیست. دولتمردان آینده، علاوه بر فهم مسائل کشور، باید از ظرفیت نیروهای حل مسئله کشور شامل نخبگان راهبردی، ظرفیت های اندیشگاهی و کارشناسان توانمند دولتی آگاهی داشته باشند و بتوانند بر پایه ساختاری شبکهای از همه ظرفیت اندیشهورزی کشور در راستای حل مسائل موجود استفاده کنند.
4-برای حل مسائل کشور باید «مدیران میانی» را همراه کرد. با تغییر دولت ها، در هر وزارتخانه وزیر، معاون وزیر و برخی مدیران هستند که تغییر می کنند ولی عملاً مدیران کل وزارتخانهها به عنوان تصمیمگیرندگان و بدنه سازمانی وزارتخانه به عنوان مجری، بدون تغییر باقی می مانند. جریانسازی دروندولتی و اقناع مدیران کل برای حل مسائل کشور ضروری و کلیدی است.
5-تصمیمات دولت آینده نباید بر پایهی نگاه جناحی، محفلی، حلقهای و قبیلهای باشد. فرآیندهای تصمیمگیری دولت آینده نباید از یک حلقه یا دالان تاریک عبور کند. بلکه باید از فرآیندهای پیچیده ی اندیشگاهی و نخبگانی شفاف بگذرد. رییس جمهور آینده نباید در یک حلقه بسته تصمیمگیری کند بلکه باید بتواند بر پایهی ائتلافی از نخبگان و با استفاده از همه ظرفیتهای اندیشگاهی و دانشگاهی به راهکارهای پایدار برای حل مسائل کشور برسد.
6-حل مسائل کشور یک شبه محقق نخواهد شد. نامزدهای سکاندار دولت باید بدانند در وقت محدود خود توان حل همه مسائل کشور را ندارند، بلکه باید بتوانند مسائل اولویتدار، پیشران و علتالعلل را شناسایی و حل نمایند. نامزدهای دولت آینده در عرض 4 سال نمیتوانند همه ی مسائل کشور مانند بیکاری، مسکن، یارانهها و تورم را به یک جا حل کنند. البته این گزاره بدین معنا نیست که دولت باید نگاهش محدود به دوران چهار ساله خودش باشد.
یادآوری این نکته به دولتمردان آتی ضرورت دارد که باید امانت حکمرانی را به مقصد نزدیکتر کنند و کار را برای دولت بعدی هموارتر سازند (همین معنا در سوگندی که ریاست جمهوری یاد می کند، نیز گنجانده شده است.) بنابراین دولتها باید اهداف بلندمدت و اساسی را در مدت چهار سالهاش پیگیری کنند، و حتی این اهداف را باید واضحتر نمایند تا به تقویت جهتگیریهای اساسی نظام کمک کنند.
7-مسائل کشور با اجماع نخبگانی حل خواهد شد. تجربه حکمرانی کشور نشان میدهد مسئله یارانهها و بسیاری از مسائل دیگر کشور به دلیل طی نشدن فرآیند اجماعسازی با ذینفعان کلیدی موضوع مورد نظر، حل نشده است. تجربه موفق طرح فکتورینگ (قانون تامین مالی مبتنی بر قرارداد) نشان از اهمیت اقناع نخبگان و تعامل با ذینفعان برای درک بهتر مسئله و همچنین برای جلب همراهی و همکاری حداکثری آنها برای حل مسئله است.
«اکنون»، فرصت طلایی برای حل مسائل کلیدی کشور است. سکاندار دولت سیزدهم باید با «جسارت» و «اراده عملی» خود، در «میدان تصمیمات سخت» برای حل مسائل کشور وارد شود. برای کشف و فهم مسائل کشور از «همه ظرفیتهای فکریِ اندیشگاهی، دانشگاهی و کارشناسان توانمند دولتی» بهره برده و در طی فرآیندهای رفت و برگشتی با اندیشمندان کشور، به «اجماع نخبگانی» برای اجرای «راهحلهای پایدار» برای حل معضلات کشور برسد و با همراه کردن «بدنه میانی دولت» و «مردم» مسائل اساسی ایران را، حل نمایند.
علیرضا نصر اصفهانی پژوهشگر مطالعات آیندهپژوهی و مدیر گروه حکمرانی پژوهشکده چشم انداز و آیندهپژوهی