🔻وضعیت کنونی ساختار سیاسی کشور به دلیل نبود احزاب قدرتمند و ریشهدار، روابط پیچیده قدرت، رویکردهای بسته نظارتی، و بروکراسیهای پیچیده منجر به این شده که کمتر در ساختار سیاسی فعلی، نخبگان (به معنای واقعی کلمه) در فضای سیاسی، حکمرانی و سیاستگذاری ورود کنند و شأن خود را به دور از کار در سازمانهای دولتی، فعالیت سیاسی و هزینه دادن در ساختار فعلی بدانند و اغلب افرادی وارد فضای سیاست میشوند که فناوری رشد سیاسی را فهمیدهاند، میل به قدرت دارند و بر مبنای لابی و زد و بند سیاسی و نه شایستگی، وارد جریان قدرت شوند.
🔻باید توجه داشت که در انتخاب سیاستگذاران و حکمرانان نباید به دنبال سلبریتیها رفت. چهرههای مقبول اجتماعی الزاما نمیتوانند نقش پیشبرندگی را برعهده بگیرند، چرا که سیاستگذاران باید فهم عمیقی از نظام مسائل کشور، مدلهای سیاستی حل مسئله و گلوگاهها و گرههای کور حکمرانی داشته باشند، همچنین دستی بر آتش اجرا و مدیریت میدان داشته باشند و با همافزایی میان دانش تجربی و قابلیتهای مدیریتی، گام به گام اقدام به اثرگذاری کنند.
🔻به همین دلیل نخبگان به معنای افرادی که قادر به حل مسائل پیچیده و مزمن هستند و تجربه موفق در این زمینه دارند نزدیکترین گروهی هستند که در سالهای آینده قابلیت انتخاب به عنوان حکمرانان (مدیران دولت) و سیاستگذاران (نمایندگان مجلس) ایران را خواهند داشت. در سالهای کنونی اندیشکدهها سهم بسزایی در تربیت چنین افرادی داشتهاند.
🔻اما در حال حاضر معدود افرادی که پا به این میدان گذاشتهاند، ظرفیتهای پراکندهای دارند که نمیتوانند در بازارهای سیاسی مانند مجلس یا دولت، رای مشتریان زیادی را به خود جذب کنند، راهکار آن است که یک رهبر اجتماعی نخبه شبکهای از نخبگان را ذیل خود توسعه دهد و این شبکه بتوانند پس از زمانی به دغدغههای مشترک، مسئلههای مشترک و ایدههای مشترک برای حل مسائل کشور برسد و پس از آن وارد جریان قدرت شود.
🔻 چنین رهبر اجتماعی، باید با شبکهی فراگیری از نخبگان در طول سالهای متمادی بر روی حل مسائل کشور تعامل داشته، فهم دقیقی از مختصات قدرت در ایران داشته باشد و به یک حکمت سیاستگذاری و نگرش هیبریدی در حل مسایل ایران رسیده باشد. اینگونه افراد را معماران یا سرطراحان پیشرفت ایران میدانم که رهبری اجتماعیِ نخبگانِ متخصص را در موضوعات مختلف کشور مانند اقتصادی، اجتماعی و... بر عهده خواهند داشت.