رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی در 26 آبان 1400، نخبگان را نور چشمان ملت خواندند و با تأکید بر لزوم تمرکز جامعه علمی و نخبگان برای یافتن راهحلهای علمی مشکلات مختلف افزودند: ظرفیت نخبگی جوانان ملت ایران، می تواند زمینهساز پر کردن شکاف علمی کشور با علم جهانی، عبور از مرزهای جهانی علم، ایجاد تمدن نوین اسلامی و تحقق آینده درخشان کشور باشد
حضرت آیت الله خامنهای بر این موضوع تاکید کردند که جوان نخبه باید در قبال مسائل کشور احساس مسئولیت کنند. ایشان، «مسئله محوری» و حل مسائل کشور را از اهداف مهم جامعه علمی کشور خواندند و با برشمردن مواردی مانند مشکلات آب، محیط زیست، ترافیک، آسیبهای اجتماعی، تخلیه روستاها، نظام پولی، مالی، مالیاتی، بانکی و مسائل نظام تولید، گفتند: میتوان برای همه مشکلات کشور راهحل علمی پیدا کرد.
بر این اساس نویسنده این یادداشت به نظام مسائل کشور در لایههای مختلف، رویکرد صحیح در نگاه به مسائل کشور و راهکارهای پیشنهادی برای حل مسائل کشور اشاره خواهد کرد.
شناخت نظام مسائل کشور به معنای کشف منظومه مسائل و فهم رابطه میان آنها و شناسایی گلوگاههای اصلی و نقاط مداخله هوشمند، یکی از ضروریات و اولویتهای حکمرانی بهویژه در شرایط کنونی انقلاب اسلامی است.
به طور کلی نظام مسائل کشور را بر اساس مدل تحلیل لایه ای علتها می توان در چهار لایه «لیتانی» (مشکلات ظاهری)، «ساختاری»، «جهان بینی»، و «استعارهای» طبقه بندی کرد. این نوع نگاه به مسائل کشور سبب می شود که کانون توجهمان را از لایههای بیرونی که غالباً جلبتوجه بیشتری میکنند، برداشته و بتوانیم با ورود به لایههای عمیقتر ریشه چالشها را یافته و با ارائه راهحلهای ریشهای، مشکلات موجود در لایه بیرونی را نیز مرتفع سازیم. در مدل تحلیل لایهای مشکلات و مسائل سطحی در معرض پرسش و شالودهشکنی قرار میگیرند و نشان میدهند که ساختاربندی و صورتبندی مسائل، ما را به راهحلهای جدیدی خواهند رساند.
در سطحیترین لایه از نظام مسائل کشور با موضوعات عینی، قابل سنجش و ارزیابی مواجه هستیم که در شکلگیری ادراک جامعه از وضعیت کشور تاثیر زیادی دارد. مسائلی که در این سطح هستند شامل بیکاری، تورم، فقر، تبعیض و بیعدالتی، نوسانات قیمت دلار، رکود اقتصادی، مفاسد اقتصادی، نارضایتیهای اقتصادی، وابستگی اقتصاد به نفت و سوء مدیریت است.
علت وجود مسائل در این سطح را باید در یکلایه پایینتر یعنی لایه دوم جستجو کرد. در لایه دوم شاهد عوامل ساختاری و علتهای اجتماعی مسائل کشور هستیم. عواملی که به قوانین، نهادها، استانداردها و ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و... مربوط می شوند و اقدام برای تغییرشان، نیازمند جسارت و حلشان نیازمند تغییر ساختارها و نظامات اجتماعی کشور است.
مهمترین مسائل این سطح از نظر نویسنده این یادداشت عبارتاند از تعارض منافع، عدم شفافیت، نظام اداری ناکارآمد و بروکراتیک، دولت بزرگ، تامین مالی ارزی، تامین مالی ریالی، تحریم، سیاستهای حمایتی دولت، بی ثباتی سیاستها، انحصارات صنفی، بنگاهداری حاکمیتی، عدم تکامل نهادهای صنفی، چرخش نسلی، نظام بانکی، نظام مالیاتی، نظام بودجهریزی، ضعف در بانکهای اطلاعاتی است.
با موشکافی مسائل موجود در لایه دوم جهت یافتن علل شکلگیری آنها به لایه سوم یعنی سطح جهانبینی و گفتمانها میرسیم. در این سطح مفاهیمی از جنس گفتمانها، فرهنگها، ارزشها و چارچوببندی فکری که موجب شکلگیری مسائل در سطح جامعه شده را می یابیم.
در این سطح با موضوعاتی از قبیل نبود اراده عملی از سوی بعضی از مدیران برای حل مسئله و جسارت پایین و خلا روحیه جنگندگی برای حل مسئله در کشور، خود کم بینی و ضعف در بلندپروازی در بین مردم و بویژه جوانان، بلاتکلیفی در علوم انسانی اسلامی در جامعه علمی (مانند فقه اسلامی، اقتصاد اسلامی، نظام بازار اسلامی)، گفتمان های ضد حل مسئله در کشور (مانند ثروتآفرینی به عنوان ضد ارزش)، و در نهایت وجود گفتمان توسعه دولتمحور در سطح جامعه هستیم.
درنهایت اگر با نگاهی ژرفنگر از لایههای فوقانی عبور کرده باشیم و تمایل به یافتن سرمنشأ اصلی مسائل مذکور داشته باشیم، پاسخ را در لایه چهارم یعنی در سطح استعارهها و اسطورههای شکلگرفته درگذر زمان و نهادینه شده در بطن جامعه خواهیم یافت که اغلب «ابعاد ناخودآگاه»، «الگوهای جمعی» و اغلب «احساسی و بنیادین» دارند و به شیوهای عمیق در فرهنگ، نهادهای اجتماعی و الگوهای زندگی نهادینه شوند. ایجاد تغییر در این لایه بسیار دشوار و درعینحال بسیار راه گشا خواهد بود.
ریشه مسائل موجود در سطح مذکور را می توان در استعاره های بنیادین و الگوهای ذهنی که در بین ایرانیان که در طول سالیان متمادی شکل گرفته است مانند آنکه «غرب بهتر و همیشه از ما بالاتر است» (روحیه غربستایی) و «ما ایرانیان نمیتوانیم پیشرفت کنیم و همیشه عقب هستیم».
به نظر میرسد، نظام مسائل کشور به مثابه یک ابرسیستم پیچیده (مانند یک ماهواره فضایی) است. درست است که یک ماهواره فضایی از چندین هزار قطعه تشکیل شده است که ساخت هر کدام از قطعات نیاز به متخصصان فنی دارد اما در کنار این متخصصان فنی، برای فهم مسائل کشور نیاز به یک «سرطراح» یا «معمار» ، برای طراحی و معماری و درکِ یکپارچه کلان سیستم مسائل کشور است.
بدیهی است این سرطراح باید از یک تفکر راهبردی و کلنگر برخوردار باشد تا بتواند این کلان سیستم بزرگ و پیچیده را طراحی و معماری نماید.
طراحان، صحنه مسائل کشور را به مثابه یک ابرتصویر میبینند که از کنار هم قرار دادن صدها و حتی هزاران تصویر کوچکتر در کنار همدیگر با یک نظم منطقی به یک تصویر بزرگتر تبدیل میشود و بر این باورند که حکمرانی کشور با حل مجموعهای از مسائل در یک چارچوب نظاممند در یک گسترهی زمانی اصلاح پیدا میکند و با حل یک یا چند مسئله، اقتصاد کشور سامان پیدا نمیکند.
طراحان، در برخورد با مسائل کشور دچار اشتباهاتی چون خطی نگریستن به مسائل، عدم دقت به ارتباطات علی و معلولی، عدم بررسی لایههای عمیق مسائل، نگاه تک بعدی و کوتاهمدت به مسائل و گردگویی و کلیگویی نخواهند شد؛ بلکه در مواجهه با نظام مسائل کشور، نگاهی چندبعدی، بینرشتهای، ابتکاری، کاربردی و نظاممند، بلندمدت و آینده نگرانه، لایهای و عمیق خواهند داشت.
به طور کلی نظام حکمرانی کشور برای مواجهه درست با نظام مسائل کشور به حضور نخبگان راهبردی (یا به بیانی دیگر معماران سیستم) در جهت معماری و طراحی کلان سیستم/ابرتصویر از «نظام مسائل کشور» در کنار نخبگان فنیِ متخصص در ریزسیستمها (موضوعات مختلف کشور مانند اقتصادی، اجتماعی و...) برای حل «مسائل کشور» نیاز دارد.
با تفاسیر فوق برای حل چالشهای موجود در کشور باید نگه لایهای داشت و دست به اقدامات اصلاحی زد تا به مرور زمان شاهد حل مسائل کشور باشیم. به این منظور لازم است که یک منظومه منسجم و یک چهارچوب مفهومی ایجاد شود که بتواند تمام مشکلات را در کنار هم و بهصورت درهمتنیده فهم کرده و گلوگاههای کشور و نقاط اثر و مسائل پیشران کشور را شناسایی کرد. با شناسایی نقاط اثر، میتوان مسائل اولویتدار کشور را حل نمود.
به نظر میرسد در لایه لیتانی و ظاهری شش مسئله گلوگاهی و بحرانزا در سطح کشور عبارتند از آب، برق، مسکن، واکسن، کالاهای اساسی و دارو که حل آنها تاثیر زیادی در بهبود ادراک عمومی جامعه از نظام مسائل کشور خواهد داشت.
راهکارهای ارائه شده در لایه دوم شامل راهکارهای ساختاری است. راهکارهای پیشنهادی در چهار سطح راهکارهای فوری، کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت است.
راهکارهای فوری در این لایه شامل خروج مداخله دولت از بازارها، حذف یا شفاف کردن هزینههای بودجهای، اصلاح یارانهها، افزایش درآمدهای مالیاتی.
راهکارهای کوتاه مدت در لایه نظامات شامل اصلاح صندوقهای بازنشستگی کشوری و لشکری، اصلاح قانون بانک مرکزی، اصلاح قانون بانکداری، اصلاح قانون تجارت و ورشکستگی، اصلاح قانون صندوق توسعه ملی، استفاده از ظرفیت قانونی صندوق توسعه ملی است.
راهکارهای میان مدت برای حل مسائل اولویتدار کشور شامل اصلاح قانون برنامه و بودجه و محاسبات عمومی، تاسیس بانک توسعه، اصلاح قانون تامین اجتماعی، اصلاح نظام مالیاتی، ایجاد رگولاتور تامین اجتماعی و بیمه، اصلاح قانون مدیریت دارایی و بدهی دولت، اصلاح ساختار مجوزها، توسعه سیاست همسایگی، خروج دولت از مالکیت و مدیریت بنگاهها، فرآوری نفت، عمران شهری گسترده، پیمان پولی دو جانبه، تجارت پایاپای کالا و خدمات، تجارت خصوصی نفت و فرآودهها، اصلاح نظام مالیه نفت و گاز و یارانههای انرژی، و اصلاح قانون تجارت و برقراری ورشکستگی است
راهکارهای بلند مدت در لایه نظامهای اجتماعی شامل توسعه ریلی و ترانزیت کشور، توسعه نهادهای برای سکانداری پیشرفت در کشور و حل مسائل ساختاری عمیقی مانند بروکراسی اداری است.
راهکارهای ارائه شده در لایه گفتمانی و جهانبینی عبارتند از تقویت همبستگی ملی برای حل مسائل کشور، تحول مدل توسعه کشور و طراحی الگویی برای پیشرفت ایران اسلامی، تربیت شخصیت حل مسئله در بین ایرانیان و عموم مردم، شوق انگیزی در بین مردم و جامعه برای ساخت ایران آینده و توجه به سنت های الهی مانند «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ» و « إِنَّ مَعِىَ رَبِّى سَیَهْدِینِ» است
در نهایت برای حل ریشه ای مسائل کشور در لایه چهارم باید به دنبال خلق استعارههای تحولی مانند «جهاد برای پیشرفت و حل مسئله» و ترویج استعارههای مانند «شهید سلیمانی به عنوان مرد میدان حل مسئله» دانست.