

۱) چوب؛ اصیلترین بستر برای هنر کلاسیک
در سبک کلاسیک، چوب همیشه نقش اصلی را دارد.
من همیشه باور دارم چوب، برخلاف بسیاری از متریالها، روح دارد؛
وقتی لمسش میکنی، تاریخ را حس میکنی.
برای همین است که تابلوهای چوبی بهترین بستر برای پتینه و حکاکی هستند.
چوب به من اجازه میدهد عمق بدهم، روشن کنم، تیره کنم و جایی برای نور باز کنم؛
انگار چوب همیشه آماده شنیدن و پذیرفتن هنر است.
۲) پتینه کلاسیک؛ هنر افزودن تاریخ به امروز
پتینه، از نگاه من، هنر «بلوغ» بخشیدن به چوب است.
در تابلوهای کلاسیک، پتینه فقط تغییر رنگ نیست؛
یک نوع وقار است، یک قدمت ساختگی اما دلنشین، مثل یک شعر قدیمی که هنوز تازه است.
وقتی پتینه کلاسیک روی چوب مینشیند، تابلو حالت فرسودهٔ زیبا پیدا میکند؛
نه خراب، نه کهنه—بلکه بالغ، باشکوه و آرام.
در کارهای کلاسیک، من از پتینه بهعنوان پایهای برای القای لطافت استفاده میکنم؛
چیزی که مخاطب قبل از هر چیز «حس» میکند.
۳) حکاکی؛ امضای واقعی هنر کلاسیک
هیچچیز مثل حکاکی دستی نمیتواند یک تابلو چوبی را اصیل کند.
هر خط حکاکی، مثل ردّ قلم در یک شعر کلاسیک است؛
پرمعنی، حسابشده و کاملاً شخصی.
من همیشه هنگام حکاکی نفسهایم را شمرده میکنم.
چون هر میلیمتر عمق، شخصیت تابلو را تغییر میدهد.
در سبک کلاسیک، حکاکی بیشتر حول خطوط اسلیمی، گلهای برجسته، برگهای ختایی و موتیفهای ایرانی–اروپایی است.
حکاکی درست میتواند تابلو را از یک صفحهی ساده به یک اثر هنری اصیل تبدیل کند.
۴) ورق طلا؛ جایی که تابلو کلاسیک جان میگیرد
ورق طلا، برای من، همیشه نقطه اوج بوده.
در سبک کلاسیک، طلا نه برای «تجمل» بلکه برای «احترام» استفاده میشود.
احترام به خطوط هنر، به عمق چوب و به تاریخ.
وقتی ورق طلا روی نقشهای حکاکیشده مینشیند، تابلو تبدیل میشود به چیزی که هم نور دارد، هم ظرافت و هم اعتبار.
مخصوصاً وقتی نور طبیعی به آن برخورد میکند…
این همان لحظهای است که تابلو،
نهتنها دیده میشود، بلکه در ذهن میماند.
۵) چرا تابلوهای چوبی کلاسیک همچنان محبوباند؟
از نگاه من، دلیلش ساده است:
چوب = اصالت
پتینه = تاریخ
حکاکی = هویت
ورق طلا = شکوه
در دنیای مدرن که همهچیز سریع و کوتاهمدت است،
تابلوی کلاسیک روی دیوار خانه مثل یک «پناهگاه کوچک» است؛
یادآور هنر اصیل، صبر، جزئیات و زیباییهای جاودانه.
این تابلوها فضا را سنگین، باشکوه و گرم میکنند.
خانه را از یک فضای معمولی به یک خلوت فرهنگی و هنری تبدیل میکنند.
۶) سخن آخر من، نسرین دهقانپور
وقتی روی یک تابلوی کلاسیک کار میکنم،
احساس میکنم دارم یک قطعه کوچک از تاریخ را دوباره خلق میکنم.
برای من، پتینه، حکاکی و ورق طلا فقط تکنیک نیستند؛
راهی هستند برای اینکه یک خانه «هویت» پیدا کند.
هر تابلوی چوبی که از زیر دستم بیرون میآید،
بخشی از من را با خودش دارد—
روح من، دقت من، و عشقی که سالهاست به چوب دارم.
اگر روزی کنار یکی از این تابلوها بایستید،
شاید کمی از این احساس را لمس کنید.
# نویسنده : نسرین دهقانپور