این روزها دقیقا نمیدانم چه مرگم شده.
خیلی غمیگنم..خیلی تاریکم خیلی تیره ام.. خیلی تنهام.
شب ها قبل از خواب تو تاریکی می شینم و گریه می کنم حرفی نمی زنم...
نمی توانم حتی تو تنهایی خودم با خودم حرف بزنم.
از گفتن برخی حرف های تو ذهنم عاجزم.
حس خوبی ندارم... حس می کنم روز به روز بدتر می شوم.
امیدی به بهبودی ندارم و تلاشی هم نمی کنم..
برای چه تلاش کنم؟! برای یک درمان موقت؟!
درمان موقت نمی خوام...
با خودم صادقم.. به دنبال درمان موقت نیستم و نخواهم بود.. تلاشی نخواهم کرد...
ولی درمان من چیست؟!
چگونه حال خودم را برای همیشه خوب کنم؟!
می شود برای همیشه حال خود را خوب کرد؟!