تا حالا به آخرش فکر نکرده بودم...گفته بودم حالا شروع کنم و مسیر را ادامه بدهم شاید اصلا به آخرش نرسیدم....حالا کجام؟ آخر مسیر.
امروز ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ است و من آخر مسیرم و نمی دانم باید چه کار کنم؟!
از استرس زیاد معده ام بازیش گرفته و دارد خودش را لوس میکند... از دیشب که فهمیدم حالا آخر مسیر است یه لیوان آب خوش از گلویم پایین نرفته... حتی گریه کردن هم فایده ای نداشت...
گریه کنم مرا بر می گردانند؟ خیر. مگر من بچه ام که اشک هایم رو گونه ام روان شد کسی دستش را روی سرم بکشد و اشک هایم را پاک کند و بگوید گریه نکن هر چی تو بگویی؟!
خیر من بچه نیستم... کسی را هم ندارم.
زجه زدن و گریه کردن و تحمل این حجم از استرس هم در توانم نیست... دقیقا باید چه غلطی کنم نمیدانم؟!
به گذشته می شود برگشت؟ خیر.
سه چیز هیچ گاه بر نخواهد گشت:
۱ آبرو ۲ اعتماد ۳ گذشته.
