Navid Chavoshi
Navid Chavoshi
خواندن ۶ دقیقه·۲ ماه پیش

چرا مهندسی پلتفرم؟ آیا واقعاً بهش نیاز داریم؟


چه سازمان‌هایی به تیم مهندسی پلتفرم نیاز دارند؟

مهندسی پلتفرم برای همه سازمان‌ها ضروری نیست. اما اگر سازمان شما شرایط زیر را دارد، احتمالاً بدون تیم مهندسی پلتفرم با چالش‌های زیادی روبه‌رو هستید:

1. سازمان‌هایی که تیم‌های توسعه متعددی دارند. (Scaling Development Teams)

مشکل: در شرکت‌هایی با چندین تیم توسعه، هر تیم معمولاً ابزارها، فرآیندهای CI/CD، و محیط‌های استقرار متفاوتی دارد. این باعث ناسازگاری، دوباره‌کاری، و کاهش بهره‌وری می‌شود.
نیاز: یک تیم مهندسی پلتفرم می‌تواند یکپارچگیایجاد کند و توسعه‌دهندگان را از درگیری با پیچیدگی‌های زیرساختی نجات دهد.

مثال:

· اگر بیش از ۵-۱۰ تیم توسعه دارید که سرویس‌های مختلف را پیاده‌سازی می‌کنند، مهندسی پلتفرم به شدت به درد شما می‌خورد.

2. سازمان‌هایی که معماریMicroservices دارند و تیم‌های توسعه مستقل هستند.

مشکل: در بسیاری از سازمان‌ها، تیم DevOps یا SRE روی زیرساخت، CI/CD، و استقرار متمرکز است. اما وقتی تیم‌های توسعه مستقل (Autonomous) باشند و بخواهند بدون وابستگی به DevOps، سرویس‌هایشان را مستقر کنند، DevOps به یک گلوگاه تبدیل می‌شود.

نیاز: تیم مهندسی پلتفرم می‌تواند لایه‌ای از ابزارهای خودسرویس(Self-Service) ایجاد کند که توسعه‌دهندگان را از وابستگی به تیم DevOps بی‌نیاز کند.

مثال:

· اگر تیم‌های توسعه شما مستقل هستند و نمی‌خواهند برای هر استقرار و تغییر زیرساختی به تیم DevOps مراجعه کنند، تیم پلتفرم ضروری می‌شود.

· اگر سرویس‌های شما مرتباً در حال تغییر و گسترش هستند و تیم DevOps به‌تنهایی قادر به مدیریت این تغییرات نیست، بهتر است یک تیم پلتفرم داشته باشید.

3. سازمان‌هایی که ازKubernetes و Multi-Cluster استفاده می‌کنند.

مشکل: اگر سازمان شما از Kubernetes استفاده می‌کند و به‌خصوص اگر در چندین دیتاسنتر (یا چندین کلود) مستقر است، مدیریت این زیرساخت پیچیده می‌شود.
نیاز: تیم مهندسی پلتفرم می‌تواند یک لایه انتزاعی روی Kubernetes ایجاد کند تا توسعه‌دهندگان بدون نگرانی از جزئیات پیچیده، اپلیکیشن‌هایشان را مستقر کنند.

مثال:

· اگر شرکت شما چندین Kubernetes Cluster در محیط‌های مختلف (On-Prem, AWS, GCP, Azure) دارد، مهندسی پلتفرم یک الزام است.

4. سازمان‌هایی که رشد سریع دارند. (Hyper-Growth Companies)

مشکل: استارتاپ‌هایی که در حال رشد سریع هستند، به‌زودی با چالش‌های مقیاس‌پذیری، یکپارچگی تیم‌های توسعه، و مدیریت زیرساخت مواجه می‌شوند.
نیاز: مهندسی پلتفرم می‌تواند از ابتدا استانداردهای توسعه و استقرار را مشخص کند تا با رشد سازمان، مشکلات زیرساختی به حداقل برسد.

مثال:

· اگر تعداد توسعه‌دهندگان شرکت شما در ۱-۲ سال گذشته بیش از ۳ برابر شده است، تیم پلتفرم به شما کمک می‌کند تا از آشفتگی زیرساختی جلوگیری کنید.

5. سازمان‌هایی که امنیت اطلاعات و رعایت مقررات (Compliance) برای آن‌ها حیاتی است. (Regulated Industries)

مشکل: در صنایع بزرگ و حساس، رعایت استانداردهای امنیتی و قانونی (مانند: GDPR، HIPAA، SOC 2) ضروری است. بدون یک تیم مرکزی، اجرای این استانداردها در کل سازمان سخت می‌شود.
نیاز: تیم مهندسی پلتفرم می‌تواند زیرساختی ایمن، پایدار و منطبق بر استانداردها ایجاد کند.

مثال:

· اگر نیاز دارید Logging، Access Control، وSecurity Testing را در کل سازمان یکپارچه کنید، تیم پلتفرم می‌تواند به شما کمک کند.

6. سازمان‌هایی که مدلShared Services دارند.

مشکل: در بعضی سازمان‌ها، تیم‌های مختلف از یکسری سرویس‌های مشترک مثل سیستم‌های احراز هویت، دیتابیس، پیام‌رسانی (Kafka, RabbitMQ) و API Gateway استفاده می‌کنند. مدیریت این سرویس‌های مشترک بدون یک تیم مرکزی می‌تواند منجر به ناهماهنگی، مشکلات دسترسی وDowntime شود.
نیاز: تیم مهندسی پلتفرم می‌تواند سرویس‌های مرکزی را به‌عنوان یک محصول درون‌سازمانی مدیریت کند تا همه تیم‌ها بتوانند از آن‌ها بدون مشکل استفاده کنند.

مثال:

· اگر چندین تیم از سرویس‌های اشتراکی مثل Identity Management، CI/CD یا Monitoring استفاده می‌کنند، تیم پلتفرم می‌تواند تجربه کاربری بهتری فراهم کند.

7. سازمان‌هایی که توسعه‌دهندگان را از عملیات (Ops) جدا می‌کنند.

مشکل: اگر توسعه‌دهندگان مجبور باشند زمان زیادی را صرف مدیریت زیرساخت، CI/CD، و تنظیمات محیطی کنند، از تمرکز روی کدنویسی و ویژگی‌های محصول بازمی‌مانند.
نیاز: تیم پلتفرم می‌تواند یک لایه خودسرویس (Self-Service) ایجاد کند تا توسعه‌دهندگان بدون نیاز به درگیری مستقیم با زیرساخت، اپلیکیشن‌هایشان را اجرا کنند.

مثال:

· اگر توسعه‌دهندگان شما برای هر تغییر کوچک در محیط یا استقرار مجبورند به تیم DevOps پیام بدهند، تیم پلتفرم می‌تواند این فرآیند را خودکار کند.

8. سازمان‌هایی که محیط‌های توسعه‌ای پیچیده دارند. (Complex Dev Environments)

مشکل: بعضی سازمان‌ها دارای چندین محیط توسعه، تست و استیجینگ هستند که مدیریت آن‌ها می‌تواند پیچیده و زمان‌بر باشد.
نیاز: تیم مهندسی پلتفرم می‌تواند پلتفرم‌هایی مثل Internal Developer Portal (IDP) ایجاد کند که توسعه‌دهندگان بتوانند محیط‌های لازم را سریع و بدون وابستگی به زیرساخت، راه‌اندازی کنند.

مثال:

· اگر شرکت شما چندین محیط Development، Staging،QA و Production دارد و مدیریت آن‌ها سخت شده است، تیم پلتفرم می‌تواند این فرآیند را ساده‌سازی کند.

9. سازمان‌هایی که به بهینه‌سازی هزینه‌های زیرساخت نیاز دارند.

مشکل: در سازمان‌هایی که از زیرساخت‌هایon-prem یا سرویس‌های Cloud-Native وKubernetes استفاده می‌کنند، مدیریت و بهینه‌سازی منابع می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و هزینه‌های بالایی ایجاد کند. در محیط‌های on-prem، تخصیص غیربهینه منابع، استفاده ناکارآمد از سخت‌افزار، و نبود مکانیزم‌های خودکار برای مقیاس‌پذیری، می‌تواند باعث افزایش هزینه‌های عملیاتی و خرید سخت‌افزار شود. در محیط‌های Cloud، عدم کنترل دقیق بر مصرف منابع و Auto-Scaling، ممکن است منجر به صورتحساب‌های غیرمنتظره شود.

نیاز: تیم Platform Engineering می‌تواند ابزارهای FinOps را برای پایش و کنترل هزینه‌ها در Cloud پیاده‌سازی کند و در محیط on-prem با استفاده از بهینه‌سازی منابع و ظرفیت سخت‌افزاری، Auto-Scaling داخلی و Dynamic Resource Allocation، هزینه‌ها را کاهش دهد. همچنین، طراحی معماری‌های بهینه برای Kubernetes و مجازی‌سازی می‌تواند به کاهش مصرف منابع و جلوگیری از هزینه‌های اضافی کمک کند.

مثال:

· اگر در دیتاسنتر داخلی (on-prem) سرورها همیشه در بالاترین ظرفیت کار نمی‌کنند، تیم پلتفرم می‌تواند با بهینه‌سازی تخصیص منابع، تجمیع و بهینه‌سازی بارهای کاری، و پیاده‌سازی Auto-Scaling داخلی، نیاز به خرید سرورهای جدید را کاهش دهد.

· اگر صورتحساب AWS، Azure، یا GCP شما بدون کنترل مشخصی رشد کرده است، تیم پلتفرم می‌تواند با راهکارهای FinOps، مانیتورینگ هزینه‌ها، و بهینه‌سازی Auto-Scaling، مصرف منابع را کاهش دهد و هزینه‌های غیرضروری را مدیریت کند.

10. سازمان‌هایی که چندین دیتاسنتر دارند و به Disaster Recovery و High Availability نیاز دارند.

مشکل: سازمان‌هایی که در چندین دیتاسنتر فیزیکی یا Cloud (AWS, Azure, GCP) فعالیت می‌کنند، باید اطمینان حاصل کنند که در صورت قطعی سرویس، خرابی سخت‌افزار، یا مشکلات شبکه‌ای، سرویس‌هایشان همچنان پایدار بمانند. این سازمان‌ها نیاز به هماهنگی دقیق بین دیتاسنترها، مدیریت failover، توزیع ترافیک، و استراتژی‌های Disaster Recovery (DR) دارند.
تیم DevOps معمولاً روی استقرار و خودکارسازی تمرکز دارد، اما مدیریت پیچیدگی‌های مربوط به توزیع جهانی سرویس‌ها، همگام‌سازی داده‌ها بین چندین دیتاسنتر، و اطمینان از حداقل downtime، نیازمند یک تیم تخصصی Platform Engineering است.

نیاز: تیمPlatform Engineering باید معماری High Availability (HA) و Disaster Recovery (DR) را برای کل سازمان طراحی کند. این شامل مدیریت خودکارfailover، geo-replication، توزیع ترافیک هوشمند، و هماهنگی بین محیط‌های On-Prem و Cloud است. علاوه بر این، تیم پلتفرم باید ابزارهای نظارتی و تست‌های DR را طراحی کند تا در شرایط بحران، عملکرد سیستم تضمین شود.

مثال:

· سازمانی که در چندین منطقه جغرافیایی دیتاسنتر دارد و نیاز دارد که در صورت خرابی یک دیتاسنتر، سرویس‌ها بلافاصله و بدون تأخیر به دیتاسنتر دیگری منتقل شوند. این سازمان باید بین دیتاسنترهای خود هماهنگی دقیقی ایجاد کند و مکانیزم‌هایی مثل Global Load Balancing و Multi-Cluster Kubernetes را پیاده‌سازی کند. چنین راهکارهایی نیاز به تخصص Platform Engineering دارند، زیرا مدیریت دستی یا در سطح DevOps به‌تنهایی کافی نیست.

نتیجه گیری:

مهندسی پلتفرم تنها یک روند نیست، بلکه یک ضرورت برای سازمان‌هایی است که با پیچیدگی‌های زیرساخت، چالش‌های بهره‌وری توسعه‌دهندگان و مسائل مقیاس‌پذیری روبرو هستند. اگر سازمان شما با هر یک از سناریوهای بالا مواجه است، سرمایه‌گذاری در یک تیم مهندسی پلتفرم می‌تواند کلید دست‌یابی به کارایی، قابلیت اطمینان، رشد و چابکی باشد.


devopssrecloud
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید