در تمام این سه ماهی که روایات من منتشر شدهاند، بدون غرضورزی سعی داشتم متوجه شوم که تیم میتو ایران به چه طریقی این روایات را راستیآزمایی کرده است. برای منی که در این روابط حاضر بودم و از کذب اتهامات مطلعام، این سوال قطعا انگیزهای شخصی هم داشت. پیشتر در مورد انگیزههای تسویهحساب شخصی و سیاسی خانم خانی مطمئن بودم و مدارک آن را نیز ارائه دادهام. اما همچنان برایم سوال بود که حتی با وجود این میل بیپایان به تخریب من، این تیم در مواجهه با روایات ارسالی چه مسیری در پیش گرفته و چطور حداقل خودشان را قانع کردهاند که این روایات صادقانه هستند.
امروز فرصت کردم که لایو مینا خانی در مورد راستیآزمایی روایات را با همهی فشار روانی که برایم ایجاد میکرد تماشا کنم. پیشنهاد میکنم با اینکه تمامی نود دقیقه این ویدیو حملات شخصی و اتهامات بیپایه و اساس به من و خانوادهام است، اگر انگیزههای فمینیستی (مشخصا در مورد صفحه میتو ایران دارید) این لایو را تماشا کنید. بعد از تماشای آن دیگر به قطعیتی در مورد روند راستیآزمایی و صحتسنجی روایات رسیدهام که میخواهم نتیجه را با شما در میان بگذارم.
اعضای تیم میتو ایران در توضیحاتشان در مورد راستیآزمایی، بر چند نکته به صورت ویژه تاکید میکنند:
1. ناممکن بودن داشتن سند و مدرک در مورد وقایعی که در حین عمل جنسی اتفاق افتاده (به شکل اعجابآوری همهی روایات مربوط به من در حضور افراد دیگر بوده است!)
2. شناخت شخصی خودشان از فرد متهم به آزار و مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اطراف او (بر اساس شغل من و خانوادهام و مکالمات کلابهاوسی و تلفنی با من، و همچنین رویکردم در تلاش بعد از سه ماه برای نجات از یک مرگ اجتماعی)
3. وجود تکرر روایات و اینکه وقتی از یک نفر چندین روایت وجود دارد به معنی صدق روایات است. (اگر دشمن زیاد دارید مواظب باشید، چون با یک تبانی دستهجمعی میتوانید به متجاوز بودن متهم شوید!)
4. ادعای منطقی نبودن اینکه یک راوی با روایت دروغین، خود را در معرض کامنتهای قربانینکوهانه قرار دهد. (چرا یک فرد ناشناس، دروغگو، آشنا به ادبیات دامنه خشونت، دارای دسترسی به شایعات در مورد یک متهم، و دارای توانایی نوشتن براساس روایتهای قبلی به منظور اثبات وجود الگوها، باید نگران نقدها به دروغهایش باشد؟)
5. نداشتن یک «چک-لیست» یا «پروتکل» مشخص برای راستیآزمایی روایات و عملکرد تیم به فراخور موضوع (یا در واقع نداشتن پروتکل.)
اهمیت این نکات در مورد نوع روند راستیآزمایی از این بابت است که در هیچ یک از صحبتها و بیانات عمومی اعضای این تیم، هیچ اشارهای به موضوع «فکت-چکینگ» (fact-checking) که اتفاقا ترجمه فارسی آن همان «راستیآزمایی» است نمیشود. به بیان دیگر، اعضای این تیم معتقد نیستند که بررسی صدق اتهامات و آنچه به عنوان «روایت» ادعا شده و تطابق آن با آنچه در واقع صورت گرفته در روند راستیآزمایی روایات اهمیت دارد. یک بحران پستمدرن! من میپذیرم که ارائه مدرک در مورد وقوع تعرض جنسی به صورت عمومی کاری مشکل است. اما به همان میزان، رفع اتهام از متهم نیز در این موارد معمولا ناممکن است. اهمیت این ادعاها در مورد کیس بنده این است که برخلاف اکثریت قریب به اتفاق روایات تعرض جنسی، همهی روایات من در حضور افرادی دیگر صورت گرفتهاست. پس چرا ارائه مدرک یا شاهد باید انقدر ناممکن باشد؟
خانم خانی ادعاهایی عمیقا ایگوییستی و کرکنندهای در مورد «تخصص» خود در حوزه خشونت جنسی و مساله راستیآزمایی مطرح میکنند. احتمالا منظور ایشان این است که به دلیل داشتن تجربه خشونت جنسی در کودکی (که عمیقا بابت آن متاسف هستم)، ایشان به متخصصی در این زمینه تبدیل شدهاند. اما مشخص نیست که این صلاحیت و سطح از مدعی بودن بواسطه کدام آموزش، تجربه کاری، یا تایید نهادی معتبر به ایشان القا شده است. آیا زنی که یک بار زایمان کرده، بواسطه تجربه شخصی زایمان امکان ادعای تخصص در حوزه زنان و زایمان دارد؟ (از ورود به مساله اختلال پس از سانحه ایشان (PTSD) که به ادعای خودشان درگیر آن هستند و اینکه چطور این اختلال میتواند در رویکرد راستیآزمایی روایات و تلقین آزاردیدگی به راویان تاثیرگذار باشد میگذرم که متهم به آزار جدید نشوم.)
هر انسان عاقلی که بخواهد از صحت یک روایت مطمئن شود، احتمالا در اولین قدم سراغ شاهدان آن «واقعه» میرود. این سادهترین روش برای راستیآزمایی در مورد صدق روایت آزار است و نیاز به تخصص خاصی ندارد. این کاری است که همهی ما در زندگی روزمره برای بررسی صدق یک اتهام انجام میدهیم. اما بنده با بیش از پانزده نفر که در خود روایات از آنها به عنوان «شاهد» نام برده شده صحبت کردم و میدانم قبل از انتشار روایات با هیچ کدام از این افراد صحبتی برای تایید آنچه به عنوان «واقعیت»، و به تبع آن «اتهامات» من مطرح شده تماسی صورت نگرفته است. شاهدان آنچه تعرضهای جنسی من نامیده شدهاند را لیست میکنم:
روایت اول: افرادی که در آن سفر با من و راوی همراه بودند و به گفته راوی، آن شب در کنار ما خوابیده بودند + دوستی که او را برای نوشتن مقاله کوژین به من معرفی کرد + دیگر اعضای گروه داوطلبانه + دوستان مشترکی که در مراسم ختم رفیق از دست رفتهمان حضور داشتند + دوستانی که در مهمانی خانه دوست من حاضر بودند و ...
روایت دوم: افرادی که در شب «تجاوز» در همان اتاق حاضر بودند و ادعا شده شاهد آنچه بر راوی رفت بودند + دوست پانزده ساله راوی که مدعی شده به خاطر «حقوق دلاری» رابطهاش را با او قطع کرده است + تمامی اعضای کوژین که در دوران بازسازی ساختمان کوژین این فرد را در آن فضا دیدهاند و شاهد روابط حداقلی ما بودهاند و ...
روایت سوم: زنی که در این روایت متهم به اعمال خشونت جنسی علیه راوی شده + دو نفر دیگری که در فضای آن روز حاضر بودند و به گفته راوی با برنامهریزی قبلی با من و زن دیگر، فضا را به منظور انجام تعرض جنسی به راوی ترک کردند + همخانه من که شاهد ارتباط من و راوی بوده است و ... .
روایت چهارم: ... (من تصمیم دارم در مورد این روایت و روایتسازیهای بعدی که در راه هستند با شیوهای متفاوت برخورد کنم. پایبندی به قوانین خودساخته و سرکوبگر گفتمان میتو ایران هم حدی دارد.)
تکرار میکنم که تیم میتو ایران با هیچ کدام از این افراد برای شهادت دادن یا تایید روایت راویان هیچ تماسی برقرار نکردهاند. تفسیر ساده این موضوع تایید این نکته است که «تسهیلگران»ی که نوشتن روایات را پیگیری (و البته دستکاری) میکردهاند، هیچ التزامی به واقعیت ندارند. به باور من، صرف شناخت مخدوش آنها از زندگی و رفتار من، تحت تاثیر توهماتی سیاسی و امنیتی، منجر به این شده که تیم میتو ایران هیچ نیازی برای راستیآزمایی روایات قبل انتشار آنها را بر خود لازم نبیند.
به فرض هم که ذهنیت تیم میتو ایران در مورد من صحیح باشد و من الگوی رفتار آزارگرانه داشته باشم. این چطور منجر به تایید اتهاماتی چون تعرض و تجاوز میشود که در این روایات دروغین مطرح شدهاند؟ عدم درک این مطلب از سمت تیم میتو ایران برایم شوکهکننده است. شوکهکنندهتر اینکه برخلاف ادعای صفحه مبنی بر دسترسی به وکیل، جوانب حقوقی این افترازنیها بدون هیچ مدرکی برای این تیم و راویان دغدغه نیست! بر خلاف تصورات این افراد که در حباب تاییدکنندگان خود فرورفتهاند، مراجع قضایی صحت اتهام را نه با تکرر آن یا چاشنی اتهام امنیتی به فرد، بلکه با مدارک بررسی میکنند. پیشنهاد میکنم مقاله نیویورک تایمز در مورد کیس مهم میتو در سوئد را مطالعه بفرمایید.
نوید یوسفیان