یک میدان جنگی را تصور کنید که یک طرف آن، لشکری کاملا مجهز و با تمام امکانات حضور دارد. طرف دیگر آن، یک عده جوان دانشجو که همگی برای عقیدهای که فکر میکنند درست است، حضور دارند. طرف دوم که دانشجویان هستند، نه تنها امکانات زیادی ندارند، تنها و تنها برای گسترش صلح در این میدان حاضر هستند. تناقض عجیبی است. گروهی برای صلح، میجنگد!
طرف اول جنگ، نه استدلال محکمی میآورد برای شروع جنگ و نه
اما طرف دوم، مدام یک سوال را میپرسد؛ چرا این جنگ را شروع کردید؟ ما که کاری با شما نداشتیم! ما داشتیم برای گسترش صلح تلاش میکردیم.
میدان جنگ ناعادلانهای است!
اما قصه، قصهی امروز جمعیت امام علی است. گروهی در تلاش برای منحل کردن جمعیت هستند و اعضای جمعیت، پیوسته این سوال را میپرسند که جرم ما چیست؟ چرا باید جمعیت که 6100 کودک و 700 زن را تحت پوشش خود قرار داده است، منحل شود؟ آیا مگر غیر از این است که جمعیت به عنوان یکی از بزرگترین نهادهای مدنی کشور، توانسته سرمایه اجتماعی عظیمی را برای کشور فراهم کند؟
اما در این میدان، میتوانیم طرفی را که فکر میکنیم طرف حق است، تنها نگذاریم! تنها با امضا کردن یک petition، در این کارزار، همراهی کنیم و آن را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنیم برای حفظ و بقای جامعه مدنی در کشور.
لطفا اگر فکر میکنید جمعیت امام علی حق زیستن در این جامعه را دارد، در این کارزار شرکت کنید و جلوی اعدام آن را بگیرید