ویدیو این پست رو میتونین تو یوتیوب یا آپارات نگاه کنین.
اگه به مطالب رشد شخصی علاقه مند هستین، پیج اینستاگرام من رو دنبال کنین.
اگه این مطلب براتون مفید بود، لطفا لایک کنین و با بقیه به اشتراک بزارین. من ساعتهای زیادی رو صرف تحقیق و جمع آوری مطالب و بعد تولید این مطلب کردم و لایک و اشتراک گذاشتن این مطلب باعث میشه خستگی از تنم بره و آدمای بیشتری بتونن از این مطلب استفاده کنن.
مینیمالیسم (minimalism) یکی از تاپیکهایی هستش که تو دهه اخیر خیلیا راجبش حرف میزنن و خیلی باب شده و دنباله رو های زیادی داره. وقتی حرف از مینیمالیسم میشه خیلیا فکر میکنن که یعنی هر چیزی که داریمو بریزیم دور و فقط یه دست لباس، یه قاشق چنگال و بشقاب و لیوان داشته باشیم و تو چادر زندگی کنیم.
هرچند که مینیمالیسم میتونه اینم باشه، اما خیلی عمیق تر از این حرفاست و تو این پست یه توضیحات کلی در موردش میدم و با هم یکم وارد جزییات دنیای مینیمالیسم میشیم و اینکه چطور میتونیم با مینیمالیسم زندگی بهتری برای خودمون بسازیم.
مینیمالیسم به معنای زندگی ساده هست و هزاران ساله که این ایده وجود داره. اما مینیمالیسم مدرن از سال ۲۰۰۶ رواج پیدا کرد. این ورژن مدرن از اینجا شروع شد که یه سری بلاگر شروع به نوشتن این ایده کردن که مرتب کردن و سرو سامون دادن به محیط اطرافمون و چیزایی که داریم که بهش (Decluttering) میگن و تمرکز روی چیزای کمتر میزان خوشحالی و خوشبختیمونو بیشتر میکنه.
مینیمالیستها اعتقاد دارن که حذف چیزایی که ارزشی به زندگیمون اضافه نمیکنن و یا شادی وارد زندگیمون نمیکنن فواید زیادی برامون داره. مثلا امنیت مالی بهتر، استرس کمتر، کمک به پیدا کردن علائقمون، داشتن زمان بیشتر برای سپری کردن با عزیزان و غیره. اما فقط شما میتونین تصمیم بگیرین چه چیزایی ارزش نگه داشتن رو دارن و چه چیزایی باید از زندگیتون بیرون برن.
همه اینا از اینجا شروع شد که ما انسانها شروع کردیم به خریدن چیزای بیشتر و گرونتر تا ثروتمون رو به رخ بشکیم و جایگاه اجتماعیمونو بالاتر ببریم. اینا همه از خیلی سال پیش شروع شده و با پیشرفت تکنولوژی و راحت تر شدن خرید، راحت تر شدن دیدن زندگی دیگران تو شبکه های اجتماعی و مخصوصا اینفلوانسرها و آدمای پولدار، تبلیغات بیشتر و بیشتر، استفاده از اینفلوانسرها برای تبلیغ، و مهم شدن جایگاه اجتماعی آنلاین، باعث شده که ما بیشتر و بیشتر خرید کنیم و دچار مادیات گرایی و یا کانسومریزم (consumerism) باشیم بدون اینکه بدونیم.
همونطور که اول پست هم گفتم، مینیمالیسم اکثرا با اینکه هیچی نداشته باشیم و هیچی نخریم اشتباه گرفته میشه. اما در واقع یعنی برده مادیات نشیم و چیزایی رو بخریم که احتیاج داریم و خوشحالمون میکنن، و خریدمون تاثیر گرفته از این و اون و تبلیغات نباشه. تاثیر گرفته از اینکه خلا روحیمونو پر کنیم نباشه و دچار مادیات و کانسومریزم نشیم.
اکثر ماها تا حدودی حالا بعضیا کمتر بعضیا بیشتر، دچار کانسومریزم و یا مادی گرایی هستیم. البته داشتن چیزای مختلف خوبه و هیچ ایرادی نداره، اما نه تا جایی که فقط به خاطر فخر فروختن انجام بشه، یا حتی خودمونو بندازیم تو دردسر و قرض و قوله تا به بقیه نشون بدیم زندگی مادی بهتری از واقعیت داریم که مثالهاشم زیاده. مثلا کسایی که گوشی آیفون میخرن فقط به خاطر اینکه آیفونه و برنده. یا خودشونو تو دردسر مالی میندازن تا فلان وسیله رو بخرن، یا فلان ماشین، یا فلان خونه، یا فلان لباس. یا بدون اینکه متوجه باشیم که این خریدا تحت تاثیر تبلیغات و بقیه هستن انجامشون بدیم. اینهمه تبلیغات و شبکه های اجتماعی تو ذهن ناخودآگاه ما تاثیر دارن و بدون اینکه متوجه بشیم باعث میشن یه چیزی رو بخریم.
در کل داشتن چیزای مادی وقتی بده که تبدیل به استرس، فکر، و در کل تبدیل به زندان بشه و مینیمالیسم میخواد از این جلوگیری کنه. از اینکه وابستگی به مادیات داشته باشیم. از اینکه چیزایی که داریم تبدیل به وزنه و زندان بشن برامون و همیشه ذهنمونو درگیر خودشون کنن.
وقتی صحبت از مینیمالیسم میشه اکثرا فکرشون میره سراغ یه نفر که هیچی نداره و کل زندگیش تو یه کوله پشتی جا میشه و همش داره دور دنیا سفر میکنه. البته هستن کسایی که این سبک زندگی رو دارن و این نوع مینیمالیسم چیزیه که برای خودشون انتخاب کردن. من تو همکارام از اینجور آدما زیاد دارم. مثلا همکارایی دارم که کل وسایلی که دارن ۱۵۰ قلمه. یعنی حتی مسواکشون ۱ قلم از این ۱۵۰ قلم حساب میشه، قاشق و چنگال دو قلم دیگه. حالا بشمرین ببینین شما چندتا چیز دارین :)) خود من یه نگاه سرسری به دورم بندازم ۲۰۰ تا قلم جنسو رد کردم :)) ولی در واقع این کل مینیمالیسم نیست و شما مینیمالیسم خودتونو برای خودتون تعریف میکنین. مثلا ممکنه من دوست نداشته باشم مبل داشته باشم و دلیلی برای خرید مبل نمیبینم، اما برای شما مبل چیزیه که ارزش به زندگیتون اضافه میکنه و باعث خوشحالیتون میشه.
بعضیا تو خونه های کوچیک (Tiny house) که حدود ۳۷ متر مربع هست زندگی میکنن. کافیه تو اینترنت سرچ کنین Tiny House و ببینین که چقدر آدمای زیادی اینکارو میکنن و خیلی از این خونه ها خیلیم خوشگلن. البته بحث small house و Tiny house خیلی بحث مفصلی برای خودشه که تو این ویدیو وقت برای توضیح بیشتر نیست. و برای بعضیا خونه بزرگتر مهمه و ارزش بیشتری وارد زندگیشون میکنه.
بعضیها لباسهای ساده و بدون مارک و طراحی خاص میخرن که باعث میشه هیچوقت از مد نیوفته و بشه تو شرایط مختلف از همون لباس استفاده کرد. با اینکار هم تصمیم گرفتن برای اینکه چی بپوشم راحت میشه. هم کمدشون از لباس منفجر نمیشه. هم بی دلیل دنبال مد و فشن نیستن. هم پول بیش از حد خرج لباس نمیکنن. و هم برای محیط زیست بهتره.
چون صنعت پوشاک یکی از آلاینده ترین صنعتهای دنیاست، مخصوصا fast fashion یعنی برندهایی که تند تند محصولات جدید میدن که بی کیفیتن ولی قیمت خیلی ارزونی دارن و با اینکار کانسومریزم رو افزایش میدن. مثل Zara و H&M. (که اینم یه بحث مفصل دیگس که شاید تو یه ویدیو دیگه راجبش حرف بزنم. اگه علاقه دارین که یه ویدیو هم تو این زمینه درست کنم که فست فشن چطور محیط زیست رو از بین میبره و چطور باعث کانسومریزم میشه، تو کامنتها برام بنویسین) مهم اینه که ببینین شما چی میخواین.
هر کسی برای خودش علايق و ارزشهای متفاوتی داره که باعث میشه چیزای مختلفی رو داشته باشه. در ضمن باید یادمون باشه که زندگی ما مدام در حال تغییره و چیزی که امروز ارزش به زندگیمون اضافه میکنه و باعث خوشحالی میشه، ممکنه چند سال دیگه ارزشی برامون نداشته باشه و باعث خوشحالیمون نشه. ولی اگه ما آگاهانه در مورد اینکه چه چیزایی رو نگه داریم تصمیم نگیریم، به صورت اتوماتیک همه چیزو نگه میداریم و به hoarder یا کسی که همه چیو نگه میداره و هیچی بیرون نمیندازه تبدیل میشیم. البته hoarder هم درجات مختلف داره و مطمئنم اگه به دوروبرتون نگاه کنین مثالهای زیادی میبینین. حتی خود شما یا من ممکنه hoader باشیم بدون اینکه بدونیم. مثلا چیزایی که خریدین و تو کمد موندن و سالی یبار هم استفاده نمیکنین. لباسهایی که خریدین و چند بار پوشیدین ولی الان چندین ساله که تو کمد دارن خاک میخورن. انباری که پر از وسایلیه که حتی شاید یادمون رفته که همچین چیزی رو داریم. اینا همه مخالف مینیمالیسم هست و باعث میشه زندگیتون شلوغ تر بشه و به یه وزنه تبدیل بشن و فکرتونو هم مشغول کنن. اما نکته اینه که از اونور بوم هم نیوفتیم. اگه چیزایی که ازشون لذت میبریم رو کنار بزاریم چون خودمونو مینیمالیست میدونیم، راهو داریم اشتباه میریم.
مینیمالیسم به معنای سختی کشیدن نیست، به معنای رهایی از بند مادیاته و وارد کردن آرامش و حس رهایی تو زندگیمون با نداشتن چیزای بدردنخور. مینیمالیسم از اجسام شروع میشه ولی به همونجا ختم نمیشه. باید از خودتون بپرسین چقدر وقت صرف چیزایی میکنین که در اعماق وجودتون واقعا بهش اهمیتی نمیدین؟ (تلویزیون، شبکه های اجتماعی، گروههای واتساپ، اینکه فلانی تو زندگیش چی میگذره، …)
آیا وقت صرف کردین و برای خودتون مشخص کردین ارزشها و اعتقاداتتون چین؟ اگه شما ارزشها، باورها، و موفقیت و زندگی ایده آل رو برای خودتون معنی نکنین، یکی دیگه براتون این کارو انجام میده و این میتونه اطرافیان، تلویزیون، شبکه های اجتماعی، فرهنگ، و رسم و رسومات و حتی اینفلوانسرها یا سلبریتیها باشه.
آیا شما برای خودتون زندگی میکنین یا برای بقیه؟ اینکه تلاش میکنین تا بقیه ببینن من چه شغل خوبی دارم. چه خونه ای دارم. چه ماشینی دارم. چه زلم زیمبوهایی دارم. چقدر موفقم. چقدر خوشحالم. چقدر پولدارم. آیا هدف اصلی شما تو زندگی اینه که بقیه رو تحت تاثیر قرار بدین؟ این کاملا و صد درصد غلطه. و مینیمالسم میخواد از این جلوگیری کنه.
آیا وقت زیادی صرف تماشای تلویزیون میکنین؟ وقت زیادی پای گوشیتونین؟ همش تو شبکه های اجتماعی میچرخین؟ همش دنبال زندگی سلبریتیهایین و اینکه اونا چیکار میکنن؟ گوشیتون، کامپیوترتون شلوغه و پر از فایلهایی که اصلا استفاده نمیکنین؟ میتونین مرتبشون کنین و به این میگن مینیمالیسم دیجیتالی.
مینیمالیسم میخواد از اینکه خودتونو با بقیه مقایسه کنین و به خاطر چیزایی که جامعه میگه مهمن و نشونه موفقیتن خودتونو سرزنش کنین جلوگیری کنه. اینکه مثلا تا فلان سن شما باید فلان ماشینو یا فلان خونه رو خریده باشی. یا خوشحالی یعنی خونه هزار متری داشتن. موفقیت یعنی بنز سوار شدن.
البته همونطور که تو پستهای قبلی هم گفتم، پول داشتن خیلیم خوبه و پولدار بودن و پول خرج کردن خیلیم خوبه. اما مینیمالیسم کمک میکنه تا قانع بودن رو هم یاد بگیریم و با همین چیزاییم که داریم خوشحال باشیم در عین حال که تلاش میکنیم تا سطح زندگیمونو بالاتر ببریم. اما نه به خاطر چشم و هم چشمی و تحت تاثیر قرار دادن دیگران بلکه به خاطر خودمون و خوشحالی خودمون و داشتن زندگی بهتر به تعریف خودمون.
نه اینکه من هر جور شده باید آیفون بخرم چون باید جزو گروه خاصی باشم یا بقیه بدونن که وضعم خوبه. نه اینکه من با هزار قرض و قوله باید یه عروسی مفصل بگیرم چون تو دوست و آشنا و فامیل آبرو داریم!!! یا چون دختر عمم عروسیش فلان بود و نمیشه عروسی من کمتر از اون باشه!!! و تا چندین سال بدبختی بکشم تا پول عروسیو جبران کنم. بلکه عروسی ای میگیرم که خودم دوست دارم و همونقدری که میتونم و میخوام براش پول خرج میکنم.
مینیمالیسم جواب همه سوالا نیست و همه مشکلاتو حل نمیکنه. ولی باعث میشه به چیزای مهم فکر کنیم. اینکه تعریف ما از موفقیت چیه. تعریف ما از زندگی عالی چیه. تعریف ما از شادی چیه. البته شما حتما نباید مینیمالیست باشین تا بتونین این سوالارو بپرسین و دنبال جوابش باشین و زندگی خوبی رو برای خودتون بسازین. اما مینیمالیسم میتونه تو این راه کمک کنه.
و مینیمالیسم شباهتهای زیادی با Stoicism (فارسیش نمیدونم چی میشه و تو گوگل ترنسلیت زد فلسفه رواقیون) و Art of Stillness (معادل فارسیش میشه سکون و سکوت. و در مورد اینه که در دنیای پر سرعت امروز، سکون، سکوت و آرامش رو به خودمون برگردونیم) داره ولی هر کدوم از اینها مقوله های جدای خودشون هستن که حتما توصیه میکنم اگه در مورد مینیمالیسم شروع به تحقیق کردین به اونها هم نگاهی بندازین و در موردشون تحقیق کنین. اگر علاقه دارین که در این موردها هم پست بسازم این پست رو لایک کنین و تو کامنتها برام بنویسین تا راجع به این دو موضوع هم پست جداگونه درست کنم.
تو این پست خواستم یه توضیح کلی در مورد مینیمالیسم بدم و شما رو با این مقوله آشنا کنم. چون به نظرم خیلی مقوله جالب و مفیده و میتونه کمک کنه تا زندگی بهتری بسازیم. با این پست میخوام ترغیبتون کنم که تصمیمات آگاهانه تری برای زندگیتون بگیرین و این چیزیه که سطح زندگیتونو بالاتر میبره و زندگیتونو زیباتر میکنه.
از اینکه تا اینجا با من همراه بودین ازتون ممنونم. لطفا یادتون نره که این پست رو لایک کنین و با بقیه به اشتراک بزارین.
تا پست بعد خداحافظ.