ویرگول
ورودثبت نام
نوید کمالی
نوید کمالی
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

درس‌هایی از مدیریت افکار عمومی پس از سقوط هواپیمای اوکراینی

بدون شک در جغرافیای پهناور کشور ما هیچ کس انتظار نداشت که تنها ساعتی پس از نقش بستن سیلی موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر پایگاه آمریکایی عین الاسد و نابود سازی بخش مهمی از تاسیسات حیاتی آن، شیرینی این رخداد کم نظیر نظامی، با یک خطای انسانی یا الکترونیکی و شلیک موشک پدافندی به یک هواپیمای مسافربری غیر نظامی یعنی پرواز 752 اوکراین از منظر افکار عمومی خارج شده و با هدایت دستگاه جنگ روانی دشمن، فضا روانی جامعه علیه نظام ملتهب گردد و در این فضای پر التهاب برخی سودجویان معاند فرصت پیدا کنند که به تصاویر و بنرهای سالار شهدای جبهه مقاومت یعنی همان شهیدی که چند روز قبل شاهد تشییع چند میلیونی‌اش در خیابان‌های شهرهای مختلف ایران بودیم جسارت کنند.

حال فارغ از چرایی شلیک اشتباهی صورت گرفته به هواپیمایی مسافربری اوکراین که ناشی از تشخیص اشتباه این پرنده غول پیکر آهنین غیرنظامی با یک فروند موشک کروز آمریکایی بود و بررسی دقیق آن خارج از حوصله این نوشتار است، می‌توان از این حادثه بهت انگیز درس‌های مفید و سازنده‌ای برای بازسازی دستگاه مدیریت افکار عمومی سال‌خورده و تاریخ گذشته کشور برداشت کرد که با بهره‌گیری از آن‌ها امکان روزآمدسازی، بهینه سازی و کم هزینه‌تر کردن فرایند ارتباط بین حاکمیت و جامعه ممکن شود.

درس عبرت

پیش از برشمردن این درس‌ها خوب است که نگاهی روند اطلاع رسانی ماجرا از زمان وقوع آن تا اعلام دلیل اصلی سانحه داشته باشیم. زیرا نحوه مدیریت افکار عمومی در این سه روز خود نمونه ای از سبک مدیریت افکارعمومی سال‌خورده کشور است و طبیعتا اصلاح این روند نیازمند بازخوانی مشکلات و چالش‌های این سبک مدیریتی است.

به طور خلاصه می‌توان اولین و حاشیه سازترین سیاست رسانه ای اخیر را انکار زود هنگام هرگونه علتی برای وقوع حادثه و تأکید مؤکد بر نقص فنی هواپیمای اوکراینی دانست. زیرا با مرور حوادث متعدد هوایی جهان به وضوح مشخص است که نقص فنی یکی از ده‌ها عامل اصلی سقوط مرگبار هواپیماهای مسافربری است. لذا سیاست انکار زودهنگام خود موجب افزایش حساسیت افکار عمومی نسبت به این ماجرا شد، آن‌هم با این گزاره که پیش از پیدا شدن جبعه سیاه چگونه ممکن است که یک مسئول، امکان ارزیابی دقیق از دلیل بروز حادثه داشته باشد؟!

اما دومین سیاست رسانه ای اشتباه در ماجرای اخیر را می‌توان در فقدان یک سخنگوی مشخص و واحد برای اطلاع رسانی اخبار و اطلاعات حادثه سقوط هواپیما اعلام کرد. زیرا فقدان وجود یک کانال ارتباطی مشخص با رسانه ها موجب شد تا در طول سه روز اول صداها و دیدگاه های مختلفی از سوی مسئولین منتشر شود که این خود هزینه زیادی را بر امنیت روانی افکار عمومی کشور تحمیل کرد.

سومین سیاست رسانه ای اشتباه را می‌توان در غفلت و عقب ماندن رسانه های رسمی و مرجع سنتی در اطلاع رسانی رخدادهای مرتبط با این حادثه دانست که موجب شد رسانه های غیررسمی بار دیگر گوی سبقت را از آنها بربایند و به منبع اصلی دریافت اخبار ، اطلاعات و حتی تحلیل ها و پیش‌بینی‌های مورد توجه مردم بدل شوند که این خود، فضا را برای شایعه پردازی معارضان نظام فراهم نمود.

و چهارمین سیاست رسانه ای اشتباه را می‌توان فقدان پرسش‌گری رسانه های رسمی دانست و بدین صورت که رسانه هایی از جنس رادیو و تلویزیون تنها به تریبون یک طرفه مسئولین بدل شده بودند، که تنها دلیل موجه ماجرا را نقص فنی هواپیما اعلام می‌کردند و گاه از حجم بالای سوخت همراه آن به عنوان یکی از دلایل بروز حادثه سخن می‌گفتند و خبری از پیگیری سوالات مطرح شده در اذهان افکار عمومی نبود، که این مسئله خود موجب تمایل بیشتر افکار عمومی به رسانه های غیررسمی و مجازی شد که از قضا اغلب آنها در اختیار جریانات زاویه دار با جمهوری اسلامی ایران و همسو با دشمنان منطقه ای و فرا منطقه ای کشورمان هستند که از جمله آنها می‌توان به کانال معارض مملکته اشاره کرد.

چه باید کرد؟

اما حال با توجه به خطاهای فوق الذکر می‌توان پیشنهاداتی را برای مدیریت بهتر افکار عمومی در فطره های آینده پیش روی کشور و نظام پیشنهاد داد که عناوین کلی آن به شرح ذیل است:
1- تعیین یک سخنگوی واحد و مشخص رسانه ای در شرایط بحرانی و وقوع حوادث پر اهمیت و ممانعت از گفتگوی سایر مسئولین مرتبط با رسانه ها.
2- عدم موضع‌گیری رسمی پیش از مشخص شدن دلیل رسمی وقوع سوانح و حوادث.
3- رعایت اصل شفافیت اطلاع رسانی و همکاری کامل مسئولین صحنه بحران با اصحاب رسانه.
4- حفظ ارتباط مستقیم و بدون وقفه با افکار عمومی در شرایط بحران.
5- ارائه تسهیلات ویژه اطلاع رسانی به وابستگان قربانیان.
6- تشکیل اتاق وضعیت افکار عمومی با هدف رصد، پایش روندهای خبری و گفتمانی مرتبط با بحران.

در هر اتفاق شیرین یا تلخی رسانه ملی تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا پاسخ‌گویی مطالبات مردم باشد، اما گاهی از پروپاگاندای غرب و بنگاه‌های دروغ ساز و موج سوار غربی جا می‌ماند. مرور حواشی و بحران ایجاد شده در افکار عمومی در طی روزهای پیش از سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین نشان از این مهم دارد که هماهنگی بدنه نظام با رسانه‌ها، توجه بیشتر به اتفاقات و التهابات جامعه، دقت عمل کافی و پاسخ مناسب به افکار عمومی می‌توانست از تحمیل هزینه های سنگینی برای کشور جلوگیری کند، که مهمترین هزینه آن بحران بی اعتمادی در مراجع رسمی کشور است.

امیدواریم با تلاش بیشتر رسانه‌های رسمی کشور، تا حدود زیادی مانع از تکرار چنین ضربه های پر هزینه به افکار عمومی کشور جلوگیری شود و دستگاه مدیریت افکار عمومی کشور به شکل مطلوب تر و روزآمدتری پیش برود.


یادداشتی از نوید کمالی (منتشر شده در راسخون)

مدیریت افکار عمومینوید کمالیسقوط هواپیمای اوکراینیسواد رسانه ایمدیریت رسانه
یادداشت های گاه و بیگاه یک مشاور رسانه ای و تحلیل گر سیاسی ! - وبلاگ رسمی و اصلی من را در آدرس www.NavidKamali.ir دنبال کنید!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید