
من از چهارده سالگی به این سو تقریبا هیچگاه از کار نوشتن دور نبودهام. البته در دورههای مختلف متفاوت نوشتهام. گاهی شعر و متون ادبی، گاهی جستار با موضوعات عمومی، گاهی روزنوشت و گاهی متون علمی تخصصی نوشتهام. با این وجود، از میان آنها، موارد انگشت شماری منتشر شدهاند. انتشار نوشتههایم همیشه برای من یک چالش جدی بوده است. علت اصلی به گمانم این است که من آشفته نویس هستم. اغلب متنها را در زمانهایی مینویسم که ذهنم پر از ایدههای جدید است و میخواهم به سرعت همه را نوشته باشم که چیزی فراموش نشود. چنین متونی طبیعتا بعدا نیاز به بازنویسی دارند. اما من بعدا انگیزه و فرصتی برای این کار ندارم.
علت دیگر این بوده که نزد من نوشتن با دست و قلم اگر نگویم کاری مقدس، کاری بسیار محترم و رهایی بخش است. هیچگاه نخواستهام متنی را اولین بار که مینویسم با کیبورد تایپ کنم. و هنگامی که متنی را با دست و قلم نوشتهام دیگر انگیزه ناچیزی برای تایپ کردن آن متن دارم. آن نوشته همان زمان که با قلم نوشته شده لذت نوشتن به مثابه اندیشیدن و کشف را به من بخشیده و بار دوم، همان دستنویس را تایپ کردن همچون عملگی است.
با این همه، گمان میکنم منتشر نکردن نوشتهها در این ده دوازده سال برای من زیان بار بوده است. زیان بار نه فقط به این دلیل که نتوانستهام ایدههایم را عمومی کنم و احتمالا بیشتر خوانده و شناخته شوم، بلکه به این دلیل که فرصت تقویت مرتب نویسی را از من گرفته است.

با خودم میگویم باید بنویسم. اما چرا اکنون ویرگول را به دیگر بسترهای انتشار نوشته ترجیح دادهام؟ خصوصا که به نظرم در این یکی دو سال گذشته سوت و کورتر از قبل هم شده است. برای من سه نکته در مورد ویرگول چشمگیر بوده است. نخست این که آنچه اینجا منتشر میشود قابلیت جستجو در سالهای آینده را دارد. بارها خواستهام متنی را که در یک کانال تلگرام یا بعنوان کپشن یک پست اینستاگرام نوشته شدهاند را بعد از چند ماه بیابم و متوجه شدهام که این کار تقریبا غیرممکن است. دوم این که کسانی که به ویرگول قدم میگذارند از پیش آماده شدهاند که متنهای طولانی بخوانند. من معمولا زمانهای با کیفیتم را به مطالعه متنهای بلند اختصاص میدهم؛ جه کتاب باشد چه صفحه وب. چرخیدن در متنهای کوتاه توییتری را هم میگذارم برای سنگینی بعد از ناهار ظهر و در تخت خواب. طبیعی است که بسیاری از اوقات متنهای بلند و عمیقی که دوستان اهل نظر در تلگرام و بسترهای مشابه منتشر میکنند را بی آن که با دقت بخوانم "اسکرول" کردهام.
حالا به این نتیجه رسیدهام که ویرگول از جهات مختلفی مناسب انتشار نوشتههای من است. اما به سرعت باید از خودم بپرسم که چه نوشتههایی را در ویرگول منتشر کنم؟ برای پاسخ، باز به یکی از دلایل منتشر نکردن متنها در این سالهای اخیر برمیگردم. در این ده-دوازده سال گذشته من جستارهای زیادی در زمینههای مختلف نوشتهام. اما منسجمترین متنها مربوط به پژوهشهای من در زمینه مطالعات بین رشتهای علوم انسانی و سلامت بوده است. با این وجود عدم انتشار این جستارها به این دلیل بوده که به نظرم باید این مقالات در مجلات تخصصی و تحت عرف علمی "داوری هم ارز" منتشر شوند. من این نوع کمالگرایی را در زمینهای که بعنوان حیطه تخصصی خود انتخاب کردهام کاملا روا میدانم. اما حالا در سال 1404 وضع کمی تغییر کرده است.
من مدتی است که در دانشگاه تهران شغلی دارم و وظیفه اصلیام نوشتن مقالات علمی تخصصی در حیطه بین رشتهای علوم انسانی و سلامت است. نوشتن، حالا مدتی است که برایم تبدیل به یک کار تمام وقت شده و به من این فرصت را میدهد که مقالات علمی تخصصی را بنویسم. اما در این شرایط دو چالش جدید دارم.
نخست این که هر متن علمی تخصصی بعد از انتشار در مجلات تخصصی نیاز به عمومیسازی دارد تا همه بتوانند نتایج آن تحقیق را ببینند. خصوصا موضوعات علوم انسانی سلامت احتمالا هم جذابیت و هم تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب عمومی دارند. چالش دوم این است که من هنوز هم گاهی در اوقات فراغتم به موضوعات عمومی میاندیشم و به میزان کمتری در مورد آنها مینویسم و سپس از خودم میپرسم که سرنوشت این نوشتهها چه میشود؟ موضوعات این نوشتهها موضوعاتی است که من در مورد آنها آنچنان تخصص و تسلط ندارم که بتوانم در مجلات تخصصی منتشر کنم. با این وجود، موضوعاتی هستند که با اخذ بصیرتهایی از حیطه تخصصی خودم در مورد آنها اندیشیدهام و بر روی آنها مطالعات عمومی داشتهام.
از این رو، من میخواهم یک قاعده کلی برای متونی که در ویرگول منتشر میکنم وضع کنم، اگرچه بعدا ممکن است در آن بازبینی کنم. من در ویرگول دو نوع نوشته منتشر خواهم کرد. نوع اول نوشتههایی هستند که شرحِ مضاعف و عمومی فعالیتهای تخصصی من در علوم انسانی سلامت است و نوع دوم نوشتههای من در موضوعات عمومی مانند فلسفه و هنر است.
این متن شماره صفر من در ویرگول بود. اگر تا اینجا خواندید، حالا باید رابطه من و نوشتن، علت حضورم در ویرگول، و موضوعاتی که میخواهم منتشر کنم روشن شده باشد.