اعتقاد من بر این است که هر چیز را باید از استاد آن آموخت. کارآفرینی یک واژه است اما پر از معنا و مفهوم است. یکی از بهترین اساتید و نظریه پردازان در حوزه کارآفرینی و مدیریت مدرن پیتر دراکر است. اگر شما هم با من هم عقیده هستید و می خواهید در خصوص کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید نکات ارزشمندی فرا بگیرید پیشنهاد می کنم چند دقیقه تا پایان این مطلب با من همراه باشید، تا کارآفرینی از نگاه پیتر دراکر را بررسی کنیم. قبل از اینکه بخواهیم کارآفرینی از نظر پیتر دراکر (Peter Drucker) را بررسی کنیم اجازه دهید ابتدا درباره خودش کمی بیشتر بدانیم. اصلاً پیتر دراکر کیست؟ که قرار است کارآفرینی را از نظر او بررسی کنیم.
پیتر دراکر را موسس مدیریت مدرن معرفی کرده اند. یک فرد با اصالت اتریشی است که بخش مهم زندگی خود را در آمریکا گذرانده است. او در سال ۲۰۰۵ بعد از ۹۶ سال زندگی از دنیا رفت. پدر پیتر دراکر با افراد و رجال مهمی در ارتباط بود و همین امر در نوع نگرش او طبق گفته خودش بسیار موثر بود. کسب و کار های متعددی را تجربه کرد و همین امر بر نوع نگرش او نسبت به کسب و کارها با دید باز موثر بود. پیتر دراکر هم مدیریت را تدریس می کرد و هم در حوزه مدیریت مشاوره ارائه میداد. یکی از نظریه هایی که او در حوزه موفقیت داشت این است که بعد از هر موفقیت کمی باید سکوت کرد و به آن اندیشید. پیتر دراکر اعتقاد داشت که موفقیتهای بعدی بر پایه سکوت و اندیشیدن در خصوص موفقیت قبلی حاصل می شود.
استاد راهنما پیتر دراکر (۱۹۰۹–۲۰۰۵) کارآفرینی را به عنوان یک رشته تعریف کرد. از موضع جامعه شناسی استدلال کرد که همه سازمانها و افراد توانایی کارآفرینی دارند. آنها در بررسی کارآفرینی بیش از آرایش سازمانی بر فعالیتها متمرکز شدند.
مرور: "نوآوری و کارآفرینی" طبق نظریه های کارآفرینی از نظر پیتر دراکر از آنجا که هدف از تجارت ایجاد مشتری است، شرکت تجاری دارای دو و فقط دو عملکرد اساسی است: بازاریابی و نوآوری. بازاریابی و نوآوری نتیجه می دهد. بقیه هزینه است.
کارآفرینی براساس چه چیزی است؟ کارآفرینی عبارت است از جستجوی فرصتی فراتر از منابع کنترل شده. "پیگیری" متضمن تمرکز منحصر به فرد و بی امان است. کارآفرینان معمولاً فرصت کوتاهی را درک می کنند.
پیتردراکر معتقد بود که مدیران بیش از هر چیز باید رهبر باشند. در نظریه کارآفرینی از نظر پیتر دراکر او به جای تعیین ساعت دقیق و دلسرد کردن نوآوری، رویکرد انعطاف پذیرتر و مشترک تری را انتخاب کرد. وی اهمیت زیادی به تمرکز زدایی، کار دانش محور، مدیریت با اهداف (MBO) و فرایندی به نام SMART داد.
?
اجازه دهید در ادامه با مفهوم کارآفرینی و انواع آن به طور کلی بیشتر آشنا شویم.
انواع کارآفرینی چیست؟ کارآفرینی در نه نوع طبقه بندی می شود:
۱- کارآفرینی اداری
۲- کارآفرینی فرصت طلب
۳- کارآفرینی اکتسابی
۴- کارآفرینی جوجه کشی
۵- کارآفرینی مقلد
۶- کارآفرینی خصوصی
۸- کارآفرینی عمومی
۹- کارآفرینی فردی
خود انگیزشی. یکی از مهمترین صفات کارآفرینان انگیزه شخصی است.
آنچه را پیشنهاد می دهید درک کنید. به عنوان یک کارآفرین شما باید بدانید که چه چیزی را ارائه می دهید و چگونه در بازار قرار می گیرد.
ریسک کردن.
شبکه سازی.
مهارت ها و دانش پایه مدیریت پول.
انعطاف پذیری
این مقاله را حتما بخوانید : خصوصیات کارآفرین موفق
بهترین تعریف از کارآفرینی چیست؟ کارآفرینی عبارت است از جستجوی فرصتی فراتر از منابع کنترل شده. یک کارآفرین شخصی است که شغلی راه می اندازد و برای درآمدزایی مایل به از دست دادن و ریسک کردن و خطر است.
آیا کارآفرینی یک رشته است؟ از نظر ذاتی کارآفرینی برای مشروعیت یا زیرمجموعه بودن باید به زمینه های دیگر اعتماد کند. اگرچه این کتابچه ها با گردآوری تحقیقات خود موجب تقویت جامعه پراکنده تحقیقات کارآفرینی می شوند. اما کارآفرینی هنوز یک رشته منفرد نیست که توسط افراد در یک زمینه قابل تعریف باشد.
فرهنگ کارآفرینی چیست؟ فرهنگ کارآفرینی متشکل از گروهی از افراد است که در تلاش برای دستیابی به موفقیت گروهی منافع فردی را سرکوب کرده اند زیرا موفقیت گروهی منافع فردی آنها را پیش می برد.
چهار نوع کارآفرینی کدامند؟
۱- کارآفرینی مشاغل کوچک. (مشاغل کوچک فروشگاه های مواد غذایی ، آرایشگاه ها ، مشاوران ، آژانس های مسافرتی ، ویترین فروشگاه های تجارت اینترنتی ، نجاران ، لوله کش ها ، برق و غیره هستند)
۲- کارآفرینی مقیاس پذیر استارتاپ.
۳- کارآفرینی شرکت بزرگ.
۴- کارآفرینی اجتماعی.
?
کارآفرین فردی است که با قبول بیشترین خطرات و کسب بیشترین پاداش مشاغل جدیدی را ایجاد می کند. کارآفرین معمولاً به عنوان یک مبتکر منبع ایده های جدید ، کالاها ، خدمات و تجارت یا رویه ها دیده می شود.
دقیقاً یک کارآفرین چیست؟ کارآفرین به شخصی گفته می شود که برای انجام این کار ، مشاغل یا مشاغلی را سازماندهی و اداره می کند و بیش از حد معمول خطرهای مالی را به عهده می گیرد. بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک از هویت خود به عنوان "کارآفرین" استقبال نمی کنند.
مثال یک کارآفرین چیست؟ کارآفرین شخصی است که شغل جدیدی را شروع می کند و معمولاً برای راه اندازی سرمایه گذاری پول خود را به خطر می اندازد. نمونه هایی از کارآفرینان شناخته شده عبارتند از بیل گیتس ، استیو جابز ، مارک زاکربرگ ، پیر امیدیار ، آریانا هافینگتون و کاترینا فیک.
مفاهیم کارآفرین چیست؟ مفهوم کارآفرینی: روند ایجاد "کارآفرینی" نامیده می شود. کارآفرینی فرآیندی از اقدامات یک کارآفرین است که شخصی همیشه در جستجوی چیز جدید است و با پذیرش ریسک و عدم اطمینان در بنگاه اقتصادی ، از چنین ایده هایی در فرصت های سودمند بهره می برد.
کارآفرینان معمولاً افراد بسیار خود انگیخته و فعال هستند و از ابتکار عمل حتی در مرزهای یک سازمان برای دستیابی به یک محصول یا خدمات نوآور راحت هستند.
کارآفرینی به مفهوم توسعه و مدیریت یک سرمایه گذاری تجاری به منظور کسب سود با انجام چندین ریسک در دنیای شرکت ها اشاره دارد. به بیان ساده کارآفرینی تمایل به شروع یک کار جدید است.
نوآوری در کارآفرینی چیست؟ والتر می گوید: هدف از نوآوری رشد مداوم و تجدید شرکت با محصولات جدید یا بهتر ، فرآیندهای کارآمدتر یا مدل های تجاری پیشرفته است. در واقع یک کارآفرین کسی است که مایل و قادر به تبدیل یک اختراع به یک نوآوری است.
?
بدون شک پیتر دراکر یک افسانه است. مردی که به طور جدی مشتاق کسب و کار بود. بینش او هنوز هم در همه جای کارآفرینان صدق می کند. حتی اگر دراکر درگذشته باشد می توانید سخنان حکمت آمیز او را درک کنید. من ۱۰ بینش اصلی را مستقیماً از پیتردراکر برداشت کردم. اگر مشتاق باشید می توانید اکنون هر یک را در دنیای کارآفرینی خود اعمال خواهید کرد.
بله - شما باید کاری را که انجام می دهید دوست داشته باشید. به آن اشتیاق گفته می شود. در مورد آن فکر کنید آیا شما واقعاً اعتقاد دارید که بچه هایی مثل استیو جابز و بیل گیتس خیلی وقت را در دنیای فناوری گذرانده اند اگر آن را دوست نداشتند؟ علاقه خود را پیدا کنید زیرا مکانی برای شروع موفقیت شما به عنوان یک کارآفرین است. به علاوه ، طبق گفته دراکر ، عملکرد شما به آن بستگی دارد.
اشتیاق بدون عمل این است که فراری در گاراژ جمع آوری گرد و غبار کند. خوب نیست. و بله من می دانم که شما می خواهید برنامه ریزی کنید و فکر کنید و استراتژی کنید. اما واقعیت این است که کسانی که اقدام می کنند هر بار برنده مسابقه برنده کسانی می شوند که این کار را نمی کنند. کارهایی را که می دانید باید انجام شود را کنار بگذارید. به دراکر گوش دهید و "به کار خود بروید".
خوب فکر کنید - هدف و رسالت تجارت شما چیست؟ و نه ، شما نمی توانید فرار کنید و بیانیه ماموریت را که در دیوار در قاب گرد و غبار آویزان است ، بخوانید. شما یکی را می شناسید ، فقط به این دلیل که کسی به شما گفته است آن را بنویسید. دراکر اعتقاد راسخ به قدرت "هدف" داشت. آیا هدف خود را به عنوان یک تجارت روشن می دانید؟ این ستاره شمالی شماست. بنابراین اگر آن را شناسایی نکرده اید در تاریکی گم شده اید.
البته همه چیز در اینجا شروع و پایان می یابد. مشتری شما می دانید دلیل تجارت شما چیست. بسته بندی خوبی داشته باشید زیرا سفر شما برای شناختن واقعی مشتری ، مادام العمر تجارت شماست. برنامه ریزی کنید که ۱۰۰۰ مایل در کفشهایشان راه بروید. نه ۱۰٫ هزار. الکساندر اوستروالدر ، همکار "نسل مدل تجاری" ، ابزاری ابتکاری به نام Value Propos Canvas ایجاد کرد. آن را در اینجا بگیرید و در سمت راست کار کنید. از طرف مشتریان خود به سوالات پاسخ دهید. و اگر با این مبارزه می کنید؟ به بعضی از کفش ها بزنید (اشاره کنید: مال خودتان نیست) و شروع به راه رفتن کنید.
دراکر آن را "آزمون واقعیت" خواند. از آنجا که ما اکنون در دنیایی با سرعت بیش از حد پیشرفته از طریق تلفن همراه ، رسانه های اجتماعی و به طور کلی اینترنت زندگی می کنیم - رقابت برای نوآوری مناسب محصول / بازار ، آن را از یک ماراتن به یک سرعت تبدیل کرده است. آیا تجارت خود را حول فرهنگ آزمایش و آزمایش اداره می کنید؟ یا شما بیش از حد به "مطالعه بازار" سر می زنید؟ نژاد جدیدی از کارآفرینان باهوش گزینه شماره یک را انتخاب می کنند.
چیزی که من در مورد دراکر و خرد او متوجه شدم این است: او خانه ای را حفر کرد که خون حیات یک شرکت ریشه در مدیریت و نوآوری دارد. از توصیه های او در کلید شماره ۵ استفاده کنید. و آن را با این ترکیب کنید که ساده آزمایش کردن بدون شریک مهم "اندازه گیری" بی فایده است. بله. نه تنها به فرهنگ "آزمایش" نیاز دارید ؛ بلکه شما باید آنچه را که آزمایش می کنید اندازه بگیرید. باز هم کارآفرینان خردمند ابزارهایی مانند A / B Split Testing را به عنوان بخشی از فهرست کار خود درک می کنند و از آنها استفاده می کنند.
با بازار بروید و نگران نباشید! اگر راهی که شما برنامه ریزی کرده اید راه درستی نیست! همانطور که دراکر به اینجا اشاره می کند. برخی از بزرگترین داستانهای موفقیت در تجارت نتیجه تغییر جهت بر اساس پاسخ بازار یا تعجب محصول است. درست مثل مردی که سعی در ساخت یک چسب فوق العاده قوی دارد. بله. او شکست خورد. شکست او را یادداشت Post-it می نامند.
هدف شما به عنوان یک کارآفرین ایجاد یک سیستم و فرهنگ است! که به شما امکان می دهد به سرعت تمام کارهای بالقوه ای را که می توانید انجام دهید حرکت دهید تا بتوانید کارهایی را که باید انجام دهید میخ بزنید. دراکر نقطه استعاره تخم قورباغه خود را به خوبی به خانه می رساند. هر ایده ای که داشته باشید برنده نخواهد بود. در واقع ، بیشتر ایده ها بر اساس پاسخ بازار شنیع خواهند بود. اما اشکالی ندارد کارآفرینان واقعی درک می کنند که این بخشی از بازی است و مایلند هزار ایده را جستجو کنند تا ایده های شایسته پرورش تا بلوغ را پیدا کنند.
همانطور که ممکن است از خواندن پست های قبلی بدانید ، من اعتقاد زیادی به قدرت کلمه "نه" دارم. و اگرچه من در این موضع گیری از برخی از همتایانم بازدید کرده ام. دراکر در اینجا از من پشتیبانی می کند. بله - شما باید یاد بگیرید که چگونه "نه" بگویید. کسانی که هدف و مأموریت خود را به عنوان یک شرکت می فهمند ، و بنابراین تمرکز چشمگیر دارند ، باید محدوده های مشخصی در مورد زمان و منابع خود داشته باشند. آیا تو؟
کنی راجرز در تلاش برای توصیف بازی پوکر ، اشعار "شما باید بدانید که چه زمانی باید آنها را نگه دارید ، آواز خواند. بدانید چه موقع باید آن را جمع کنید. بدانید چه موقع باید دور شوید ، بدانید چه موقع فرار کنید ... " پیتر دراکر در اینجا با همین قانون صحبت می کند. کارآفرینی از نظر پیتر دراکر این است که بدانیم چه موقع باید آن را رها کرد. سرمایه گذار خطرپذیر ، دینو وندتی گفت: "بدترین سرمایه گذاری هایی هستند که فقط معطل مانده اند. آنها نه رمز موفقیت خود را کشف می کنند و نه سریع شکست می خورند. فرود در سرزمین هیچ کس بدترین نتیجه ممکن است. ممکن است وقت آن باشد که رها شوید.