تیر ماه ، چالش طاقچه ، ابله داستایوفسکی ، طولانی ترین کتابی که تا حالا خوندم...
این ماه قرار بود یه رمان طولانی بخوانیم که بعد از تموم شدنش دلمون برای شخصیت هاش تنگ بشه.
کتابی که من انتخاب کردم ابله بود و نسخهای که خواندم بیش از هزار صفحه بود و تموم کردنش هم بیشتر از یه ماه طول کشید و این شد که الان دارم یادداشت مربوط بهش رو منتشر میکنم ?
اما بخش دوم عنوان چالش ؛ دربارهی این که دلم برای شخصیت ها تنگ بشه مطمئن نیستم! یه طرف پرنس هست که بعد از این که باهاش آشنا شدیم ترکمون نمیکنه ، مثل یه دوست و یه مرشد همراهمون خواهد بود پس جایی برای دلتنگی باقی نمیگذاره ؛ از طرف دیگه شخصیت هایی که اکثرا خاکسترین اما در مقاطع مختلف رفتار هاشون به نظر اغراق آمیز و دور از انتظار میاد.
پرنس شمایل مسیح در روزگاریه که داستایوفسکی ترسیم میکنه. یک پدر مهربان که همه رو درک میکنه ، سعی میکنه کمک کنه ، منفعل نیست و میتونه همه رو دوست داشته باشه. (و پاداش رفتار خوبش رو با رفتار خوب دیدن از دیگران نمیگیره بلکه ابله دونسته میشه و مورد سرزنش قرار میگیره)
این شخصیت و رفتار هاش گرچه دور از واقعیته و به نظر عملی نمیاد اما دلنشینه ؛ نه تنها شما رو از دنبال کردنش زده نمیکنه بلکه اون رو میپذیرید و همراهش میشوید.
چیزی که در تجربهی معاشرت با این کتاب برای من از شخصیت پردازی ها جالب تر بود نوع نگارش نویسنده بود که بی ارتباط با حجم کتاب هم نیست.
سال ها پیش وقتی برای اولین بار عضو کتابخانه عمومی نزدیک خونهمون شدم نسخهی کامل بینوایان رو دیدم که اگه اشتباه نکنم ۱۲ جلد بود. تحت تاثیر اسم کتاب و نویسنده و تشویق خانواده به مطالعهاش ، جلد اول رو به امانت گرفتم و شروع کردم به خواندن. به چنان جزییات کلافه کنندهای برخوردم (البته خیلی از صاحب نظران بیان این جزییات رو در مسیر تصویر سازی میدونن و ارزش زیادی براش قائلن و عقیدهشون حتما محترمه) که نتونستم بیشتر از یه فصل پیش برم و دیگه هیچ وقت سمت بینوایان نرفتم. اما ابله از این نظر متفاوته با این که به خاطر حجمش به نظر میاد به بیان جزئیات زیادی پرداخته باشه این کارو انجام نداده و نوع روایت و ریتمش خیلی جالبه. در حدودا پنج فصل اول قصه یک یا نهایتا دو روز از نظر زمانی پیش میره اما جایی از کتاب با تغییر قسمت از چند ماه عبور میکنه. در کل من هیچ وقت حس نکردم در حال خواندن جزییاتی هستم که به روند کمکی نمیکنه و برعکس اهمیت پیدا کردن یک شخصیت ،که وقتی اولین بار اسمش به میان آورده میشد چندان مهم جلوه نمیکرد، چند بار غافلگیرم کرد.
قبل از شروع این کتاب خودتون رو آماده کنید برای آشنایی با شخصیت های متعدد و بعضا پیچیدهای که اسماشون به سختی یادتون میمونه. (که به گمانم میشه اون رو ویژگی سبکی ادبیات روسیه در قرن نوزدهم دونست)
در بعضی از قسمت های کتاب برای رسیدن به هدف نویسنده از نوشتن مطلب و رسیدن به مقصودی که اون خواسته باید ساعت ها در متن عمیق بشید و در بعضی قسمت های دیگه سوالات و پیش زمینه های ذهنی داستایوفسکی اونقدر عیان مطرح میشه که انگار با یه کتاب درسی طرفید.
نسخهای که لینکش رو به اشتراک گذاشتم ، کتاب صوتی ابله با ترجمه سروش حبیبی و صدای آرمان سلطان زادهاس که خوانشش فوق العاده و بی نقصه. دم راوی کتاب گرم که با صدا سازی هاش به درک شخصیت ها و به یادآوری اسم ها بسیار بسیار کمک کرد.
میخوام علاوه بر طاقچه تشکر کنم از باشگاه کتابخوانی «از تا» که باعث شدن من این کتاب رو بخونم.
نازنین اکرمی
دیر تر از همیشه ، شهریور ۱۴۰۱