من نازنینم، عاشق دنیای سلول ها و البته دانشجوی کارشناسی رشته زیست شناسی سلولی و مولکولی «ژنتیک».
همینطور مترجم که قرار بود تفریح برام باشه ولی الان روزانه چندین ساعت رو صرفش میکنم :)))
و شاید میشه گفت یک گیک که برای رسیدن به آرزو هاش شب و روز نمیشناسه!
داستان از جایی شروع شد که سوم دبیرستان تو درس زیستمون فصلی به اسم *ژنتیک* داشتیم. دنیای عجیبی به روم باز شد، پر از شگفتی که دیگه برام مهم نبود من اصلا برای پزشک شدن اومده بودم رشته ی تجربی، از همون موقع بود که فقط دلم میخواست یه مهندس ژنتیک بشم.
همون سال بود که معلم زیست عزیزم (که بهترین استادم بوده و هست) ازم خواست مسابقات آزمایشگاهی زیست رو شرکت کنم. اولش فکر میکردم مثل بقیه مسابقات بین مدارس خیلی جدی نیست. ولی وقتی کلاساش رو شرکت کردم و برای اولین بار به طور جدی با بافت و سلول کار کردم جوری شیفه ی این کار شدم که گویی نیمه ی گم شدم رو پیدا کرده بودم. و نا گفته نماند که اون مسابقه آزمایشاهی رو هم تا سطح استانی (دیگه کشوری نداشت) رفتیم و اول شدیم. *-*
این اتفاقات همگی دست به دست هم داد تا من بعد از دادن کنکور سراسری هیچ انتخابی نداشته باشم جز رشته ی زیست شناسی سلولی و مولکولی که پایه ی رشته ی *ژنتیک* در کارشناسی ارشده.
با اینکه میبینم خیلی از بچههای رشته تجربی از سر اجبار به خاطر رتبه هاشون میان به همچین رشتههایی و در آرزوی پزشکی میمونن جایی که هنوز آناتومی رو به روش های صد سال گذشته یاد دانشجو ها میدن و وقتی برن دانشگاه بهشون میگن :«خب، دانشجوهای گرامی اینام جسد بفرمایید!» چیزی که دانشکده های پزشکی تو اون خوب نیستن خلق چیز های جدیده. در حالی که الان دنیا درحال پر کردن پایگاه های اطلاعاتی از ژنوم انسان و بقیه موجودات تا باکتری هاست، کاری که تنها از مهندسین ژنتیک و بیوتکنولوژیست ها برمیاد. * - *
وقتی میگیم ژنوم منظور همون DNA یا ماده وراثتیه که با بررسی اون میبینیم حیات کدگذاری شده، مثل برنامه های کامپیوتر که از صفر و یک ساخته شده. با این تفاوت که ما اینجا به جای صفر و یک ATCG داریم.
مثلا پرتقال رو یک برنامه ی اجرا شده فرض کنین، که AATCGG ریشه رو میسازه ATTCG ساقه رو میسازه AGC تبدیل به برگ میشه. این کد ها کنار هم باعث اجرای برنامهای به اسم پرتقال میشن حالا اگه یه پردازش کننده یه حرف رو تغییر بده ممکنه پرتقال تبدیل به لیمو، گریپ فروت یا نارنگی بشه.
همینطور تغییر یه ژن «کُد» تو بدن شما میتونه شمارو به آدمی کاملاً متفاوت از چیزی که هستین تبدیل کنه.
تراشه های کامپیوتر با برنامههای صفر و یکی میتونن تصویر، موسیقی، فیلم تولید کنن. حالا اگه شما برنامه ATCG رو روی یک سلول اجرا کنین میتونین یه سختافزار و نرمافزار داشته باشین که متونه خودشُ توسعه بده.
شما یه موبایل رو از شب تا صبح به حال خودش بذارین تبدیل به هزاران موبایل نمیشه ولی با طراحی یه برنامه زیستی میتونین از سلول دست سازتون میلیون ها سلول داشته باشین. *_*
بگذریم، بعداً مفصل باید درباره اینا حرف بزنیم :))
حالا من برای چی اومدم ویرگول و میخوام چی بگم؟
اول از همه، من همیشه یه دفتری یا چهارتا برگه ای برای نوشتن خاطرات و کارای روزمره ام داشتم تا چند سال بعدش ببینم کی بودم و چه اهدافی داشتم. و البته همیشه تو فکر زدن یه بلاگ شخصی بودم، مثل بقیه آدمای گیکی که اطراف خودم دیدم، که خب هنوزم به این آرزو نرسیدم و فعلا از اینجا استفاده میکنم:))
دوم، همیشه دوست داشتم چیزایی که یاد میگیرم رو با بقیه به اشتراک بذارم و میخوام «ژنتیک» رو به زبونی بگم که هم به درد کسایی که تو این زمینه فعالیت میکنن و هم کسایی که هیچ دیدی ازش ندارن بخوره!
پس تصمیم گرفتم ایده ها، شنیده ها وخوانده هام رو اینجا باهاتون به اشتراک بذارم.
اینم از اولین پست من، امیدوارم درآینده همراه من باشین و با کامنتاتون مطالبی که میذارم رو کاملتر کنین…:)))