رمان دزیره ، بر اساس زندگی برنادین اوژنی دزیره کلاری ، معشوقه ناپلئون بناپارت است. نویسندهی کتاب ، آنماری سلینکو ، یک خبرنگار اتریشی تبار است .
به نظرم انعکاس خاطرات ناپلئون بناپارت در کتاب دزیره علت پر مخاطب بودن این کتاب بعد از گذشت حدود چهل پنجاه سال از انتشار اونه. جزئیات زیاد ، اسم های فراوان و روایت های سیاسی ان دوران بخشی از اروپا ، بسته به سلیقه شما ممکنه نقطه قوت یا ضعف کتاب باشه!! اوژنی ،دختر فرانسوا کلاری یک حریر فروش ساده که ملکه سوئد و نروژ شد ، شاید هرگز فکرش را هم نمیکرد که آشنایی با دو برادر در وقتی که نیاز به کمک داشت ، چقدر آینده اونو تحت تأثیر میذاره و وارد ریل متفاوت و جدیدی میکنه . همزمان با آنچه در کتاب میگذرد ، سلسله قاجار در ایران حاکمه وضعیت معیشت مردم چه در ایران و چه در فرانسه تعریفی نداره.
گویندگی خانم شیما درخشش در این کتاب بسیار گوش نواز و جالب توجه هست و اصلا شاید یکی از دلایلی که باعث میشه وقتی شروع کردی تا آخر بری .
-شب همه ترس ها ابعاد غول آسایی پیدا میکنند چون ادم با آنها تنها میماند.
-وقتی یک نفر ناگهان مرهم روی زخمی میگذارد که از خیلی وقت پیش جوش خورده ، ادم چه میکند؟- آن کسی را که دارد مرهم روی این زخم میگذارد مسخره میکند ، دزیره! - بله آدم باید به ریش امپراتور بزرگ فرانسه بخندد.
-امروز میدانم که تا وقتی آدم مردی را واقعا دوست نداشته باشد ، بزرگ نشده است.
-فقط موقعی که آدم پدر و مادرش را از دست میدهد ، واقعا جز آدم بزرگ ها میشود . آدم تنهایی نگران کنندهای را حس میکند و میشود جز آدم بزرگ ها.
-به طور کلی همه مردها و زن هایی که زنده اند ، امیدوارند و آخر سر هم میمیرند ، به نحوی تاریخ جهان را رقم میزنند.
-ما بیش از سایر مردم حمام میگیریم. پدرم افکار مترقی و جدیدی داشت و مادرم میل دارد ما طبق عقاید او رشد کنیم، به همین دلیل ما تقریبا هر ماه یک مرتبه به حمام میرویم.
انسان وقتی مناظر است فرصت کافی دارد تا خاطراتش را به خاطر بیاورد.