Erfan GT
Erfan GT
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

هویت و قومیت‌ طلبی در ایران؛ خوب یا بد؟

هویت و قومیت
هویت و قومیت

برکشیدن انحصاری هویت و قومیت فارس به هیئت هویت ملی ایرانی هویت ملی ایرانی را به هویت فارسی تقلیل داده است و زبان، دین، مذهب، فرهنگ، و سایر عناصر هویت فارس‌ها را تحت عنوان هویت رسمی ایرانی معرفی می‌کند.

بدین‌گونه، در دوره‌های مختلف، مطالبات ‌هویت‌خواهانه ایرانی بروز یافته است. این اقوام با توجه ‌به شرایط سیاسی و اجتماعیِ هر دوره، شیوۀ مطالبه‌گری ‌هویت‌خواهانه متفاوتی را از خود نشان داده‌اند.

تحقیقات مختلف در این‌ باره حاکی از آن است که تضعیف دولت و مواجهۀ آن با بحران‌های سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی فرصتی برای پیگیری اهداف هویت‌خواهانۀ قومیت‌ها به‌دست داده است و کشمکش آن قومیت را با دولت مرکزی درپی داشته است

درواقع این‌گونه می‌توان رابطۀ مستقیم بین کاهش قدرت کنترلی دولت و بحران‌های دولت و قومیت‌ها را شاهد بود.

هویت و قومیت
هویت و قومیت


چرا فارس زبانان در ایران برتری دارند

عمده‌ترین گروه قومی در ایران فارس‌ها هستند؛ شکل افراطی این دیدگاه سایر اقوام ایرانی را بدوی، ایلیاتی، و حاشیه‌ای معرفی می‌نماید و فرهنگ فارسی را برای سایر اقوام به‌عنوان شاخصۀ فرادستی و پیشرفته جلوه می‌دهد.

بعداز فارس‌ها، ترک‌ها پرجمعیت‌ترین قوم ایرانی‌اند. مطالبات قومیتی آن‌ها به کمتر از یک قرن بازمی‌گردد و برجسته‌ترین نمونۀ آن جمهوری آذربایجان است که به رهبری سید جعفر پیشه‌وری اتفاق افتاد.

افراطی‌ترین گرایشات ترک‌ها حوزۀ تمایلات پان‌ترکیستی است که از اقوام ترک‌تبار امپراتوری روسیه نشئت می‌گیرد. عمدۀ مطالبات ‌هویت‌خواهانۀ ترک‌های ایران مطالبات اجتماعی و عدالت‌محور است و از کانال مطالبات مدنی مطرح می‌شود، ولی احزاب اپوزیسیون خارج از ایران بیشتر اهداف استقلال‌طلبانه را دنبال می‌کنند.

کردها نیز طیف‌های متنوعی از هویت‌طلبی را از خود نشان داده‌اند؛ جریان غالب ناسیونالیستی کُرد یک جریان ازلی‌گراست. به‌زعم آن‌ها، ملت کُرد یک موجودیت ازلی است، بنیادی طبیعی که ریشه در سرشت کُردها دارد (ولی، ۱۳۹۷، ص ۸۹). سابقۀ مطالبات ‌هویت‌خواهانۀ آن‌ها در ایران نیز به کمتر از یک قرن بازمی‌گردد، اما جریان تاریخ‌ساز آن از سال 1324 شمسی و با تأسیس جمهوری خودمختار کردستان (به مرکزیت مهاباد) و رهبری قاضی محمد اتفاق افتاد. با شروع اعتراضات و شکل‌گیری جرقه‌های انقلاب ۵۷، حزب دموکرات خود را دوباره سازماندهی کرد و احزاب دیگری همچون کومله، سازمان خبات و … شکل گرفتند.

قومیت در میان زنان جامعه
قومیت در میان زنان جامعه


هویت و قومیت خواهی امروزی کردها قوالب سازمان‌های مدنی و فعالیت‌های فرهنگی و هنری به خود گرفته است. احزابِ سیاسیِ مسلحِ ‌هویت‌طلب در خارج از کشور همچنان فعالیت دارند، اگرچه انشقاق‌های نیز پیدا کرده‌اند.

پیشینۀ مطالبات سازمان‌یافتۀ ‌هویت‌خواهانۀ عرب‌های ایران به حدود هفتاد سال پیش بازمی‌گردد. این گروه‌ها، بعداز انقلاب ۵۷، به نشر عقاید و اهداف و حتی اقدامات نظامی ‌پرداختند. امروزه دو سطح متفاوت از مطالبه‌گری وجود دارد که خواهان استقلال کامل خوزستان از ایران و تشکیل یک نظام فدرال در چارچوب ملی ایران است.

بلوچ‌ها دارای زبان بلوچی و سنّی حنفی هستند. تقسیم شدن بلوچستان در سال 1879 میلادی بین ایران و هندوستان (پاکستان کنونی) موجب به‌وجود آمدن مرزهای سیاسی بین این قوم یکپارچه شد.

وجود تبعیض قومی از دو طرف ایران و پاکستان سبب برانگیختگی احساسات قوم‌گرایانه و طرح مطالبات قومی از جانب بلوچ‌ها شده است.

وجود طالبان و القاعده در افغانستان و پاکستان تحریکات ‌هویت‌خواهانۀ بلوچ‌ها را در هر دو وجه مذهبی و قومی تشدید کرده است، اما اکنون مطالبات قومی بیشتر در قالب فعالیت‌های مدنی، فرهنگی، و اجتماعی صورت می‌گیرد و شکاف مذهبی، تبعیض اقتصادی، و وجود روابط مرکز ـ پیرامون موجب تشدید مطالبات شده است.


اهداف و اهمیت پژوهش چالش‌ هویت قومی در ایران

جوامع ایران از دیرباز با زیست چندقومی و چندهویتی قوام یافته است. ‌ازاین‌رو، برخی از ‌صاحب‌نظران بر این باورند که هر تبیین تعمیمی دربابِ جوامع چندقومی بدون عنایت و بررسی عامل قومیت از کفایت و بسندگی برخوردار نخواهد بود.

با توجه ‌به اهمیت فزاینده و پایدار اجتماعات قومی در تکوین و تحکیم انسجام اجتماعی، بررسی علمی اقوام بیش‌ازپیش مورد توجه قرار گرفته است.

در همین زمینه، بسیاری از ‌صاحب‌نظران بر این عقیده‌اند که همبستگی و هویت ملی ریشه در اجتماعات قومی و احساسات بسیار قدیمی قومیت به‌عنوان ملی‌گرایی بدوی دارد.

همبستگی قومی و انسجام هویت‌ها در جوامع چندقومی و چندفرهنگی می‌تواند به ایجاد صلح منجر شود و شکاف‌های قومی را ترمیم کند. اهمیت موضوع و مسئلۀ اصلی در این‌جا چگونگی و چرایی هویت جمعی اقوام در کشور ایران است.

هویت جمعی یا اجتماعی شناسۀ آن حوزه و قلمرویی از حیات اجتماعی است که فرد با ضمیر «ما» خود را متعلق و منتسب و مدیون بدان می‌داند و دربرابرِ آن احساس تعهد و تکلیف می‌کند.

براساس تعریف ماکس وبر، دولت چهار رکن اساسی دارد: سرزمین یا مرز که قلمرو جغرافیایی یک دولت را تعریف می‌کند؛ جمعیت یا مردم که به ‌معنای افراد دارای تابعیت یک دولت است؛ حاکمیت به این معنا که از لحاظ داخلی، نباید اقتداری رقیب یا هم‌تراز دولت وجود داشته باشد و از لحاظ خارجی، کشور باید از سلطه و آمریت هر دولت دیگری آزاد باشد؛ و حکومت که به تشکیلات سیاسی و اداری کشور و چگونگی و روش ادارۀ یک کشور یا واحد سیاسی اشاره می‌کند.

براساس این تعریف، غیبت هریک از این چهار مؤلفه کارآمدی دولت را ازبین خواهد برد.

چنان‌که پیداست، از میان این مؤلفه‌ها، دو مؤلفۀ نخست، یعنی سرزمین و جمعیت، بیش‌از همه تحت تأثیر موضوع قومیت و هویت قومی قرار دارند. دولت‌ها برای رسیدن به ثبات و به‌منظور حفظ صلح و امنیت، که مهم‌ترین وظیفۀ آن‌هاست، بیش‌از همه به فهمی جامع از هویت ملی و هویت‌های قومی، شبکۀ ارتباطی میان اعضای یک قومیت با یکدیگر و با سایر قومیت‌ها با فرهنگ رسمی و مسلط و با جامعۀ جهانی نیاز دارند.

ضرورتِ داشتن درکی همه‌جانبه دربارۀ دیدگاه قومیت‌ها و هویت‌هایی که با آن‌ها غیریت‌‌سازی می‌کنند، برای جامعۀ مدنی، روشنفکران، فعالان حوزۀ هویت و فرهنگ، و همۀ کسانی که دل در گرو صلح و آشتی میان مردم این سرزمین دارند روشن است.

هویتایراناقوام ایرانیقومیت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید