-داخل کمد نبود؟
-نه
توی ماشین لباس جویی جا نذاشتی؟
-نه نبود
اشپزخانه را خوب بگرد؟
-گشتم
زیر تختت را چک کردی؟
-آنجا هم نبود
مادر میدانی دنبال چه میگردم؟
-مثل همیشه دنبال کارت بانکی یا شناسنامه ات دیگر
-نه عزیز من دنبال چیزی عمیق تر ومهم تر از اینهایم
-دسته چکت را باز گم کردی؟
-نه
راستی تو که به من راه رفتن و غذا خوردن یاد دادی چرا پیدا کردن گم شده هایم را یاد ندادی؟
نمیگویم تو مقصری نه ولی این روزها که خودم را گم کردم وپیدایش نمیکنم به این فکر میکنم کاش این یکی راهم بلد بودم
سخت است ادمی خود را گم کند خود گم کرده ها میفهمند چه میگویم
راستی شما هیچکدامتان من را ندید؟
هرچه میگردمش نیست؟
کلافه ام کرده
اگر دیدیدش بگویید من سخت دلتنگش هستم
بالاخره
من ماندم و من
من از من رنجیده است
هیچکس نیست
برای پا در میانی...
((عباس کیارستمی))