nazekh
nazekh
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

دیگه "حال"ی واسه آدم میمونه؟؟؟


??خطر لو رفتن داستان??

اگر جای دیگری جز اینجایی که هستم بودم زندگی چقدر لذت بخش تر بود؟؟!اگر جای دیگری جز اینجایی که هستم بودم زندگی چقدر لذت بخش تر بود؟؟!

یعنی آن موقع خوشحال بودم؟ از شادی قهقه میزدم؟ کسی چه میداند! شاید اگر غول چراغ جادو داشتم تنها آرزویم داشتن یک کتابخانه نیمه شب بود. کتابخانه ای که هر کدام از کتابهایش قدرت یک زندگی نزیسته را بتو میدهد. زندگی که وقتی بین تردید هایت یکی را برگزیدی و دیگری را رها کردی و روز ها و سالهای بعد مثل خوره افتاد به روح و روانت که اگر آن راه را میرفتی خیلی بهتر بود ،فلان میشد ،بهمان میشد، چنین میشد، چنان میشد, اما اگر دیدگاهت مثل مت هیگ باشد لابد ته ته همه ی تجربه ها میدیدی یک جای کار میلنگد وحال واین شرایطی که در آن هستی باز میارزد به راه ها و انتخاب ها ی دیگر.

داستان همینقدر کلیشه است از من بپرسی میگویم اگر به دنبال امید میگردی سراغ این کتاب نرو! من زخم خورده ی همین جستجو هستم. بعد از اتمام کتاب خیلی ها میگویند واقعا چرا به فکر خودم نرسیده بود؟! مت هیگ درست میگوید "حال" بهترین زمانی است که میتوانی در آن باشی با همه سختی ها و سردرگمی هایش...اما برای من اینگونه نبود. یک درد دیگر به دردهایم اضافه شد؛ چرا من آن کتابخانه را ندارم؟ "آقای مت هیگ تو بعنوان نویسنده یک ایده وطرح ناب را به کلیشه ای ترین حالت ممکن تحقیر کردی و این درد هم بعد از اتمام کتاب به دردهای دیگر من اضافه شد و قلب مرا شکست...
شاید بین دعوای من ومت هیگ سقراط برنده است که میگفت:
°زندگی نزیسته ارزش آزمودن ندارد°



«بین مرگ و زندگی یه کتابخونه‌ست، و توی اون کتابخونه، قفسه‌های کتاب تا ابد ادامه دارن. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگی‌هایی رو بهت می‌ده که می‌تونستی تجربه‌شون کنی. تا ببینی اگه انتخاب دیگه‌ای کرده بودی، چی می‌شد… اگه شانس این رو داشتی که حسرت‌هات رو از بین ببری، کار متفاوتی انجام بدی، چه اتفاقی میفتاد.»

*کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ
«بین مرگ و زندگی یه کتابخونه‌ست، و توی اون کتابخونه، قفسه‌های کتاب تا ابد ادامه دارن. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگی‌هایی رو بهت می‌ده که می‌تونستی تجربه‌شون کنی. تا ببینی اگه انتخاب دیگه‌ای کرده بودی، چی می‌شد… اگه شانس این رو داشتی که حسرت‌هات رو از بین ببری، کار متفاوتی انجام بدی، چه اتفاقی میفتاد.» *کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ


مت هیگکتابخانه نیمه شبحالپپسی
افسانه ها میدان عشاق بزرگند...ما عاشقانِ کوچکِ بی داستانیم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید