دنکیشوت نام یک رمان (و البته شخصیت اصلی همان رمان) از سروانتش است. دنکیشوت انسان شریفی است که در گذشته باقی مانده است و خود را در جنگهایی پرشکوه، شوالیهای میبیند که دنیا را تغییر میدهد؛ او که دچار توهم است و به همین سادگی کاریکاتور یک شوالیه میشود!
خطرناکترین متوهمها، سیاستگذاران دنکیشوتی هستند. آنان از پذیرش واقعیت این جهان سر بازمیزنند و همواره از بایدها و نبایدها و ارزشهایی سخن میگویند که ممکن است شریف، اما بیربط به دنیای واقعی باشد.
سیاستگذاری در عرصهی فرارمغزها در ایران، نمونهای عالی از سیاستگذاری دنکیشوتی است. دنکیشوتها هنوز ضد پذیرش واقعیت مهاجرتها، در صدد هستند تا با بازتعریف مفهوم نخبه و مغز، به ما ثابت کنند که مهاجرتی نیست!
نه در ایران که در تمامی کشورهای جهان (به جز آمریکا)، مهاجرت متخصصان و فرارمغزها یک موضوع مهم سیاستی بوده و هست. واقعیت این است که دانشمندان و دانشآموختگان برتر از تمامی عطرهای جهان فراْرترند!
تمایل به زیستن در شهرهای بزرگ، یک واقعیت رفتاری این گروه است. درآمد بالاتر، دسترسی به زیرساختهای تحقیقاتی و مشکل با حکومتهای سرزمین مادری مهمترین دلایل دیگر فرارمغزها در جهان هستند.
در همهی کشورها بخشی از موفقترین افراد تمایل دارند برای رشد خود به کشوری غیر از سرزمین مادری مهاجرت کنند؛ و جلوگیری از این مهاجرت ناکارآمد است.
سیاست موفق جهانی آن است که به جای «جلوگیری از فرار مغزها»، باید به سمت بهرهگیری از کل ظرفیت مغزهای ملی و جهانی در «چرخهی خدمت به جامعه» حرکت کرد.
تجربهی پس از فروپاشی شوروی در دههی ۱۹۹۰ چند درسآموزی برای جهان داشته است:
۱- تسهیل در سفرهای خارجی!
سیاستگذار سادهانگار میخواهد از طریق دادن پژوهانه (گرنت) و پروژههای تحقیقاتی، میزان مهاجرت را کاهش دهد. تجربهی شوروی نشان داد این برداشت یک سادهانگاری محض است.
ارزیابی از برنامههای CRDF Global مشخص نمود که «هیچ ارتباطی میان شدت مهاجرت دانشمندان و سفرهای بینالمللی برقرار نیست».
واقعیت آن بود که بخش عمدهای از دانشمندانی که مهاجرت کردند؛ اساسا هیچگونه موقعیت شغلی در کشور مقصد نداشتند؛ اما در پروژههایی که سفر به سایر کشورها برای دانشمندان روسی وجود داشت، فرارمغزها در کمترین حد ممکن روی داده بود؛ یعنی تسهیل در سفرهای خارجی علمی منجر به کاهش مهاجرت میشد!
۲- بهبود ارتباطات خارجی!
موفقترین برنامه صورت گرفته در راستای جلوگیری از فرار مغزها، از طریق بنیاد بینالمللی «مرکزی برای پژوهشهای خوش آتیه» با بودجه بسیار اندکی بود.
در این برنامه دانشمندان سایر کشورها را برای همکاریهای مشترک با دانشمندان روسی به روسیه دعوت میشدند!
۳- سیاست مهاجرت آونگی
برخی از دانشمندان کمابیش نیمی از سال را در خارج از کشور به سرمی برند و نیمی را در روسیه؛ آنها به صورت آونگی در حال حرکت مداوم هستند تا تجارب خود را با دانشمندان جوان به اشتراک بگذارند؛ که آنرا «مهاجرت آونگی» نامیدند.
تقریبا همهی سیاستهایی که به بهانهی جلوگیری از فرارمغزها در سالهای اخیر طرح شدهاند؛ بیتوجه به واقعیتها، حملهای شوالیهوار به آسیابهایی بوده است.
دنکیشوتهای متوهم، ارتباطات خارجی را به همین بهانهها کم کردهاند، سفرهای علمی و فناورانه را هفتخوان رستم کردهاند و به مهاجران آونگی با دید یک جاسوس مینگرند. این سیاستها یعنی تشویق به مهاجرت بیشتر!
دنکیشوتهای سیاستگذار تنها خودشان کاریکاتور نیستند؛ بلکه جامعهای را کاریکاتور میکنند!
متن کامل در روزنامه ایران قابل مطالعه است: